در حال بارگذاری ...
گفت وگو با نویسنده و کارگردان نمایش هملت پشتکوهی

کارگردان محافظه کار و ترسویی نیستم
غفلت از خطرات پیرامون خانواده سبب فروپاشی جامعه می شود

ایرن تئاتر : بدون هیچ نگاه و نظر جانبدارانه ابراهیم پشت کوهی از جمله موفق ترین هنرمندان تئاتری شهرستانی است که در بیش از سه دهه فعالیتش در اوج بوده وتوانسته در هر اجرایش زاویه دید جدید و دنیای متفاوت و جادویی را در فضای سوررئالیستی در پیش چشم مخاطبانش قرار بدهد.

 وجه تمایز مهم دیگر پشت کوهی بر خلاف بیشتر هنرمندان شهرستانی که بعد از چند کار موفق به تهران کوچک می کنند، او همچنان به بوم و زادگاهش درجنوب وفادار است و در آنجا ساکن است . پشت کوهی هرازگاهی برای اجرا به تهران می آید و این رویه نقطه گذاری است برای نشان دادن تصویر هنرمندی که به سرزمین باور و سنتش همچنان وفادار است. پشت کوهی بر خلاف بیشتر هنرمندان تئاتر که در دهه چهارم زندگیشان محافظه کار می شوند و مدام کارهای قبلی خودشان را تکرار می کنند ،در نمایش هملت پشت کوهی از فضای رئالیسم جادویی کارهای قبلیش فاصله می گیرد و در قالب رئالیستی البته با وفاداری به سبک خود، اثری متفاوتی را خلق می کند. نمایش هملت پشت کوهی تا اواخر اردیبهشت ماه در تئاتر شهر روی صحنه است. با ابراهیم پشت کوهی در باره جهان نمایش و تغییر گونه ارجایی اش گفت وگویی انجام داده ایم.

در انتخاب نام نمایش در کنار هملت از کلمه پشتکوهی که نام خانوادگی تان  است استفاده کردید. آیا این رویکرد به جهت نشان دادن این مسئله است که کارگردان این اثر نمایشی پس از سه دهه کار، هنرمند مولف و دارای امضای شخصی است و یا جنبه های زیباشناسی در انتخاب این نام وجود دارد؟

پاسخ و تفسیر این سوال بیشتر بر عهده منتقدان است و برای من همیشه زیبایی در اولویت است .

در نام نمایش قبلی شما خرچنگ ها... اتللو و همین کار هملت پشت کوهی به دو نمایش نامه معروف شکسپیر ارجاع داشته اید. آیا این کار شما جنبه ادای دین دارد؟

تئاتر را از استادی نیاموختم . استادم در تئاتر شکسپیر است. گذر زمان یک نوع دوستی عمیق تری میان من و شکسپیر و آثارش به وجود آورده است . البته انتخاب این دو نام حاصل یک روند است ، اما تاثیر عمیق بزرگترین نمایش نامه نویس دنیا بر من غیر قابل انکار است. میان این دو نمایش نمایش دیگری با عنوان یخ کف دست من بخار می کند را به مدت 6 ماه تمرین می کردم که امکان اجرایش فراهم نشد .

در نمایش هملت پوشت کوهی بر خلاف سایر آثارتان که آثاری سوررئال و رئالیسم جادویی بودند رفتید به سراغ سبک رئالیسم. دلیل این تغییر رویکرد چیست و آیا وارد دور جدیدی از دوران کاری شده اید؟

اینکه وارد دوره جدید شده ام تعمدی و از قبل برنامه ریزی شده نیست . یکی از دلائل چنین رویکردی در وهله اول غافلگیر کردن خودم بود و بعدش مخاطب را که با ذهنیتی به دیدن نمایش می آید. ذهنیتی که توام با فضایی سورئالیستی و رئالیستی جادویی با نوع خاصی از موسیقی است. کار کردن در فضای رئالیستی و ناتورالیستی کاری سهل و ممتنع به نظر می رسد . اما در باطن کاری سخت و دشوار و تا حدی هولناک است. اجرای بد و ناپخته می تواند کلیت کار و کارگردان را زیر سوال ببرد. در باره پرسش شما یاد جمله ای از روبر برسون افتادم ." دو نوع سادگی وجود دارد .سادگی سطحی و سادگی که در انتهای پیچیدگی است . نمی خواهم بگویم که به انتهای پیچیدگی رسیده ام و شاید دوران گذری در روند کاری من رخ داده است . باید مدتی زمان از اجرای نمایش بگذرد و تامل بیشتری در باره ادامه روند کاریم داشته باشم.

آیا با این چالش مواجه نبودید که این تغییر سبک کاری می تواند مخاطبان آثارتان را کم کند؟

کارگردان محافظه کار و ترسویی نیستم وهمیشه دوست دارم بروم به سمت ناشناخته ها در تئاتر. بنابراین نه تنها از این موضوع ترسی ندارم . بلکه تماشاگران نمایش های قبلی من این جسارت ، رادیکال و روی لبه رویا حرکت کردن را می بینند وبا نمایشم همراه می شوند . استقبال این چند روزه از اجرا موید این مسئله است و خیلی هایشان با دیدن نمایش اظهار شگفتی کرده اند .

در اغلب نمایش هایی از شما دیده ام پرداخت چندانی در باره طبقه اجتماعی خاصی برای شخصیتها وجود نداشت. اما در نمایش هملت پشت کوهی مشخصا به طبقه فرو دست جامعه و چالش هایشان پرداخته اید...

در نمایش آخرین انار دنیا نویسنده به مسئله جنگ بدون پرداختن به طبقه خاص اجتماعی پرداخته بودم و یک رویداد انسانی به نمایش در آمد . همیشه برایم انسان بعلاوه دنیا مطرح بوده است . شاید در نمایش های قبلی ام انسان محوریت داشته است . در آب مثل شکلات خانواده در کنار جنگ نشان داده می شد. در نمایش خرچنگ خانگی......اتللو هم عشق و تقابل خانواده ، سنت و قاچاق مورد توجه قرار می گیرد . موقعی که نمایش در بستر ناتورالیستی روایت می شود تمرکز بیشتر روی ابعاد مختلف شخصیتی است. در هملت پشت کوهی بعد روانشناسی شخصیت ها برایم مهم تر از سایر مسائل است . بیش از هر چیزی به تئاتر تعهد دارم . از اواخر دهه شصت کار تئاتر می کنم و حالا می توانم بدون نگاه احاساسات افراطی و عصبیت به زندگی و شرایط زیست خودم و هم نسلانم نگاه کنم و بدون قضاوت کردن آن را در اثرم نشان بدهم . معتقدم دهه شصت را دوست داریم نادیده بگیریم . زیرا برای ما ایرانی های رنج بسیاری را در پی داشته است و انگاری علاقه داریم آن را فراموش کنیم. نمایش من بازسازی تاریخ فراموش شده دهه شصت است.

 دراین سال ها تعداد زیادی نمایش ، سریال ، برنامه تلویزیونی و فیلم با محوریت دهه 60 ساخته شده و دهه مهجوری در عالم هنر نیست؟

این نوع فیمل ها به مسائل سطحی آن دوران پرداخته اند. در تئاتر ایران درقبل از انقلاب پشتوانه قوی اجراهای ناتورالیسمی وجود داشت. این نوع فیلم و سریال هایی که این چند ساله در باره دهه شصت ساخته شده به ناتورالیسم و فهم جامعه نزدیک هم نمی شوند . با ارائه یک تیپ و یا شمایل ظاهری شخصیت های این نوع فیلم ها مثل موی پشت بلند و شلوار خمره ای تلاش می کنند داستانشان در باره دهه شصت باشد. در قبل از انقلاب آثاری از غلامحسین ساعدی، علی نصیریان و نصرالله نویدی نوشته شده بود که پرداخت درست رئالیستی در آنها وجود داشت . تئاتر ما در دهه هفتاد و هشتاد تلاش کرد از این فضا فاصله بگیرد و به فرمالیسم نزدیک شود . متوجه شدم که این فرم از معنا تهی شده است و در خیلی از تئاترها محتوا رنگ می بازد .برای من ترسی وجود ندارد که نمایشم را با آثاری که در سوالتان مطرح کردید مقایسه شود. زیرا اصلا ربطی با آنها ندارد. نگاه من در تئاتر به این نوع کارها نبوده و هنریک ایبسن همیشه مایه الهام و توجهم بوده است.

 آیا نمایش هملت پشتکوهی یک درام رواشناسانه است؟

در ساخت شخصیت و پرداخت درام روان شناسی آدم ها مهم بود و جای گذاری و پرداخته شده است. این کار منتقد است که این لایه ها را بازگشایی و در باره اش بنویسد . برای من خوشایند است تماشاگری که می آید نمایش را ببیند در وهله اول از دیدن نمایش لذت ببرد . تماشاگری دوست دارد خط داستانی  جنایی – معمایی نمایش را دنبال کند. برای تماشاگری بعد روانشناسی اجرا حائز اهمیت است . تماشگری هم برایش اولویت دیدن جزئیات در درام نویسی مهم است.همه این ذائقه ها برایم محترم و ارزشمند است.

آیا استفاده از لهجه های مختلف در گویش شخصیت ها برای جهان شمول تر کردن نمایش بود؟

در بندر عباس مثل تهران تنوع فرهنگی و گویشی وجود دارد و به همین جهت این تنوع لهجه ای به صورت مستند در جنوب و هرمزگان وجود دارد . فارغ از این بحث ، جنبه زیباشناسی و تنوعی که به درام می دهد برایم حائز اهمیت است.

در سال های اخیر یکی از چالش های بزرگ در جامعه تزلزل بنیان خانواده است که در نمایش شما به آن اشاره می شود. آیا با این هشدار خواستید زنگ خطری را به صدا درآورید؟

برای من خانواده از جامعه و سیاست و ... هم مهم تر است . زیرا همه این ها را خانواده شکل می دهد. فرزند در خانواده هویت پیدا می کند و بعد وارد جامعه می شود. اگر خانواده  در معرض خطر یادچار فروپاشی شده باشد . این فروپاشی به جامعه هم تسری پیدا می کند . در واقع غفلت از خظرات پیرامون خانواده سبب فروپاشی جامعه می شود .

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران