در حال بارگذاری ...
...

گفت وگو با محمد هادی عطایی بازیگر و کارگردان

یک روایت متفاوت بعد از دوسال زندگی در جعبه مداد رنگی !
« فریاد خاموش » ادای دین به مادران، همسران و دختران رزمندگان است

دفاع مقدس بعد از گذشت سه دهه ابعاد پنهان زیادی از جنس ایثار، فداکاری و شهادت طلبی مردان و زنان این مرزو بوم دارد که ناگفته مانده است . محمد هادی عطایی بازیگر – کارگردان مستعد تئاتر در نمایش فریاد خاموش تلاش می کند بخشی از این ناگفته ها را روی صحنه به مخاطب امروزی که هیچ نوع برخورد و تجربه زیست در آن دوران را ندارد بیان کند.

مایش فریاد خاموش ضمن ارزش گذاری به اخلاص رزمندگان به حضور موثر و خاموش زنان در جنگ می پردازد .هادی عطایی در این سال ها حضور موفقی در بازیگری و کارگردانی به خصوص تئاتر خیابانی داشته و  در سال های اخیر از جمله بازیگران پر کار تئاتر بوده  و با کارگردان هایی نظیر محمد عاقبتی ،خیرالله تقیانی پور، اتابک نادری وساناز بیان همکاری کرده است.

نمایش فریاد خاموش در سال گذشته نیز جوایز متعددی از دو جشنواره تئاتر دانشگاهی و مقاومت به دست آورد. نمایش فریاد خاموش تا اواخر اردیبهشت ماه در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه در حال اجرا است. با هادی عطایی در باره رویکردش به جنگ در نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

بر اساس چه ضرورت هایی در دورانی که به لحاظ کرونایی به شرایط  پایداری نرسیده ایم برای اجرای نمایش در ژانر دفاع مقدس اقدام کردید؟

به لحاظ کرونایی همچنان با شرایط پایداری روبه رو نیستیم و بچه های تئاتر در این دو سال در جعبه مداد رنگی زندگی کرده اند ومدام وضعیت کرونایی زرد ، قرمز و آبی می شود . البته جا دارد از تماشاگران و مسئولین که در شرایط سخت کرونایی فروردین و اردیبهشت سال قبل ما را تنها نگذاشتند و به دیدن نمایش ها آمدند تشکر کرد. امسال هم خوشبختانه در این مدت که از شروع اجرا می گذرد استقبال خوب بوده است.

نمایش فریاد خاموش در سال 1399 تولید شده است و از آن سال هم در نوبت اجرا قرار داشت. من برای اجرای نمایشم تلاش کردم نگاه جدیدی را به سال های دوران دفاع مقدس را ارائه کنم و اصلا با شروع کننده جنگ و چرا جنگ شد کاری ندارم. تلاش کردم به تاثیرات جنگ روی آدم ها و خانواده ها بپردازم. من رویکردی کاملا انسانی را دنبال کردم و از هیچ نوع تعصب و شعار زدگی در کارم استفاده نکردم. موقعی که جنگی رخ می دهد مصائب و بلاهای زیادی برای آدم ها به وجود می آید .

نمایش فریاد خاموش سال قبل دو اجرای موفق در جشنواره تئاتر دانشگاهی و مقاومت داشت. برای اجرای عمومی چه تغییراتی در نمایش انجام دادید؟

تغییراتی در عوامل نداشت . اما با استفاده از بازخوردهایی که از اجرای نمایش در دو جشنواره داشتم تلاش کردم اجرای پخته و کامل تری را ارائه بدهم . نمایش را از همان روز اول برای اجرای در سالن بلک باکسی آماده کرده بودم . در جشنواره تئاتر دانشگاهی با کمی لطفی دوستان نتوانستیم نمایش را در تالار مولوی اجرا کنیم و در سالن نوفل نوشاتو این کار انجام شد که از آن راضی هستم و در جشنواره مقاومت هم در همین سالن سایه نمایش را اجرا کردیم. متاسفانه شرایط کرونایی و تعطیلی سالن ها گروه هایی را که نمایش برای اجرا آماده می کردند دچار فرسایش کرده است.خدا را شکر تمام بچه های گروه پای کار ایستادند تا نمایش امروز توانست به نمایش دربایید وازهمه شان تشکر می کنم.

با توجه به اجراهایی که در سال های قبل با مضمون دفاع مقدس روی صحنه رفته و برخی کیفیت لازم را نداشتند. با این چالش قضاوت در باره نمایش های دفاع مقدسی چگونه کنار آمدید؟

متاسفانه تعدادی زیادی نمایش بی کیفیت و شعار زده در این موضوع در سال های قبل اجرا شده که بیشتر تماشاگران در باره این نوع نمایش ها گارد منفی می گیرند و موقعی که می فهمند فلان نمایش در این ژانر است تمایلی برای دیدنش ندارند.به این نوع تماشاگران پیشنهاد می کنم به دیدن فریاد خاموش بدون داشتن این ذهنیت منفی بیایند . زیرا نگاهی جدید در این عرصه ارائه شده است. این نگاه جدید متن در متن نمایش ، شیوه اجرایی و بازی بازیگران قابل تعریف است.

به نظر شما چقدر شیوه کارگردانی و اجراهای نه چندان حرفه ای نمایش های دفاع مقدسی در ضعف این ژانر موثر است؟

تئاتر و سینمای دفاع مقدس برای عده ای تبدیل به ابزار شده است و با تولید تئاتر و یا ساخت این فیلم می خواهند آسان وارد دنیای کارگردانی بشوند و سال های بعد هم ضعف آثارشان را منکر شوند .من این جوری به این ژانر نگاه نمی کنم. کار ما دلی و رفاقتی روی صحنه رفته است. تمام بچه های گروه حرف مشترکی داشتند که نمایشی استاندارد، شریف و انسانی ارائه کنند. نمایشی در باره آدم هایی که در آن دوران از همه چیزشان گذشتند تا آلان ما راحت زندگی کنیم و بتوانیم بخشی از واقعیتها را منعکس کنیم. ما نخواستیم در باره خون ریزی و خمپاره و گلوله حرف بزنیم. نمایش ما روایت آدم هایی بود که در جنگ و در موقعیت های خاص قرار گرفتند که باید میان حفظ جان خودشان و جان همسنگرشان یکی را انتخاب می کردند .

 متن نمایش ساختاری مستند گونه دارد . این روش چه ویزگی هایی برای کارگردان دادر؟

 نمایش کاملا مستند نوشته شده است و این مسئله جایی کار من را در کارگردانی آسان و جایی سخت می کند .

آیا مستندانی که در نمایش به آن پرداخته می شود ماحصل تجربه عینی نویسنده با جنگ است و یا ماحصل تحقیق و پژوهش ؟

در زمان جنگ عراقی ها برای اینکه سربازان ایرانی تانک هایشان را نزنند اسیران ایرانی را جلوی آنها می بستند و رسیدن به این نوع نکات ماحصل تحقیق و پژوهش بلند مدت نویسنده است. تمام توجهم معطوف بود که تلاش انسانی این شخصیت ها قبل از جنگ ، شروع جنگ، در حین جنگ و زمان حال را نشان بدهیم.خیلی از دانشجویان جوان ارتباط بسیار خوبی با این نمایش در قیاس با سایر مخاطبان برقرار کردند و معتقدم تا به حال در تئاتر و در نمایشی چنین مسائلی مطرح نشده بود.

به چه دلیل ساختار نمایش اپیزودیک وار است؟

اولویت من به خاطر سابقه ام در بازیگری بیشتری روی این بخش معطوف است و از بازیگرانم بازی ساده و با ظرافت  خواستم و در این ساختار بازی بازیگران بهتر دیده می شود.

آیا ساختار نمایش شما با این شیوه روایت تئاتر مونولوگ محسوب می شود؟

بله، تماشاگر با سه اپیزود مونولوگ مواجه است ویک جعبه مهمات و یک زن این سه بخش را به هم الصاق می کند .

پرداخت به حضور زنان در آثار دفاع مقدسی معمولا کم رنگ است؟

اغلب متن های دفاع مقدسی را که تا به حال خوانده ام حضور زن در اجتماع و یا کار کردن روایت می شود و تعداد این نوع آثار به زحمت به 20 اثر می رسد . در متن نویسنده نمایش ما هم هیچ زنی وجود نداشت . من تلاش کردم با حضور زن نخ تسبیحی ارتباط سه شخصیت از سه نقطه مختلف کشورباشد و شروع و خاتمه هر اپیزود با حضور زن رخ می دهد. با این مسئله ارزشگذاری به مقام زن در زمان جنگ پرداختم و یک جوری ادای دین به مادران، همسران و دختران رزمندگان در نمایشم انجام دادم.

شخصیتی که در نمایش بازی می کنید .آیا نمادی از نسل جوان امروز است که تلاش می کند با آن دوران ارتباط برقرار کند؟

نمایش نامه در 7 اپیزود نوشته شده بود و من برای اجرا سه اپیزود را انتخاب کردم. زیرا یکی از این اپیزودها در زمان جنگ و دیگری در انتهای جنگ و آخری هم زمان معاصر است. در نمایش سه شخصیت وجود دارد که یکی از آنها به خاطر زنش ، دیگری به خاطر خاکش و سومی به خاطر ناموس و خاکش جانش را کف دستش گرفته است .

 

 گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی  

عکس : سمیه شوقیان