در حال بارگذاری ...
نگاهی به یک باور خرافی و افسانه‌ای رایج و قدیمی در مورد نمایش مکبث

دردسرهایی که نمایش اسمش را نبر در طول تاریخ آفرید

ایران تئاتر - رضا حسینی: در مطلب پیش رو به بیان باوری افسانه‌ای و خرافی در مورد نمایش مکبث می‌پردازیم که تا همین یک قرن پیش در میان برخی از اهالی تئاتر اروپا و آمریکا رواج داشت؛ باوری که این نمایش کلاسیک را نفرین شده می‌داند و نام بردن از آن روی صحنه تئاتر یا سایر محافل عمومی مهم را نادرست و زیان‌بار برمی‌شمارد.

ماه گذشته ماجرای سیلی ناگهانی و غافلگیر کننده ویل اسمیت به همکار خود کریس راک در خلال برگزاری مراسم اهدای جوایز اسکار حواشی فراوانی به همراه داشت و بحث‌های مختلفی را به میان آورد. یکی از این بحث‌ها اشاره به باوری خرافی و قدیمی بود که در طول قرن‌های گذشته همواره در مورد نمایش مکبث وجود داشت. مجری مراسم اسکار یعنی کریس راک دقایقی پیش از حادثه پرحاشیه یاد شده اشاره‌ای به فیلم سینمایی «تراژدی مکبث» و بازی خوب دنزل واشنگتن در آن داشت.

بر اساس باوری خرافی که در طول قرن‌های گذشته میان اهالی تئاتر رواج داشت، نمایش مکبث نفرین شده است و کسی نباید روی صحنه تئاتر نامی از آن به میان آورد. در واقع آنها معتقد بودند اگر کسی روی صحنه تئاتر یا در محافل عمومی به طور مستقیم به نمایش مکبث اشاره کند حتما اتفاق ناگواری رخ خواهد داد. از همین رو اهالی تئاتر در آن زمان معمولا از این اثر کلاسیک با نام «نمایشنامه اسکاتلندی» یاد می‌کردند که ریشه در اسکاتلندی بودن شخصیت اصلی آن یعنی مکبث داشت.

پس از پایان مراسم اسکار امسال عده‌ای به شوخی، دلیل حادثه ناگواری که برای کریس راک در طول این مراسم رخ داد را اشاره مستقیم او به نام مکبث دانستند. اگرچه چنین ادعاهایی تنها برای شوخی در شبکه‌های اجتماعی عنوان شده است و ریشه در باور قلبی مدعیان به این قبیل افسانه‌ها و خرافات ندارد، اما در روزگار گذشته عده‌ای این خرافه را باور داشتند و نام بردن از نمایش مکبث در محافل عمومی را مترادف با بدبیاری و وقوع حوادث ناگوار می‌دانستند. اما ریشه این باور در کجا است و آیا نمایش مکبث واقعا نفرین شده است؟

 

افسانه جادوگرانی که نمایش مکبث را نفرین کردند

مسلما نمایش مکبث نفرین شده نیست و این باور خرافی ریشه در داستان‌سرایی و افسانه‌پردازی دارد. در همان نخستین سال‌های قرن هفدهم میلادی که ویلیام شکسپیر نمایشنامه مکبث را به رشته تحریر درآورد و نام این تراژدی بر سر زبان‌ها افتاد، عده‌ای این افسانه را مطرح نمودند که شکسپیر برای نوشتن بخشی از نمایشنامه خود از افسون‌های واقعی استفاده کرده است.

در بخشی از نمایشنامه این اثر سه جادوگر زن نزد مکبث می‌آیند و به پیشگویی حوادث مهم آینده می‌پردازند. افسانه‌پردازان معتقد بودند که شکسپیر برای نوشتن این بخش از داستان مکبث افسون‌های واقعی جادوگران را به کار برده و موجبات ناراحتی و خشم آنها را فراهم آورده است. جادوگران نیز برای تلافی این اقدام، نمایش مکبث را نفرین کرده‌اند و از آن پس هر کسی نام این اثر را بر زبان بیاورد موجب بروز بدشانسی و حوادث ناگوار خواهد شد..

در آن زمان اهالی تئاتر معتقد بودند که اگر کسی به طور ناخواسته نام نمایش مکبث را روی صحنه تئاتر بر زبان بیاورد باید مراسمی را برای تطهیر خود و اطرافیانش به جا آورد تا همگی از مواجه شدن با بدشانسی و رخدادهای ناگوار دور بمانند. به طور مثال فرد مذکور باید بلافاصله صحنه تئاتر را ترک می‌کرد و تا دوباره از او دعوت به عمل نمی‌آمد به آن باز نمی‌گشت؛ یا آنکه باید بلافاصله سه بار به دور خود می‌چرخید و آب دهانش را روی زمین می‌ریخت تا نفرین مذکور برطرف شود.

یکی دیگر از اقداماتی که برای رفع بلا انجام می‌گرفت بیان جملاتی از سایر نمایشنامه‌های مشهور شکسپیر بود. به بیان دقیق‌تر اگر کسی روی صحنه تئاتر به طور اتفاقی نام نمایش مکبث را بر زبان می‌آورد باید بلافاصله یکی از جملات مشهور سایر نمایشنامه‌های شکسپیر را از حفظ می‌خواند تا تاثیر نفرین مکبث را خنثی کند. به طور معمول در چنین مواقعی دیالوگ مشهور نمایشنامه هملت یعنی «ای فرشتگان و کارگزاران رحمت، از ما دفاع کنید» مورد استفاده قرار می‌گرفت.

 

سرچشمه افسانه‌های مربوط به نمایش مکبث

اکنون بیش از چهارصد سال است که از خلق تراژدی مکبث توسط ویلیام شکسپیر زمان می‌گذرد. در طول این سال‌ها اجرای نمایش مکبث روی صحنه تئاتر، به خصوص در زادگاه خالق این اثر یعنی انگلستان، گاه با حوادث ناگواری همراه بوده که این هم‌زمانی بر باور خرافی یاد شده دامن زده است. برخی از این حوادث واقعی بوده‌ و برخی دیگر نیز تنها ریشه در قصه و افسانه دارند.

بر اساس داستان‌هایی که از دیرباز در مورد پیشینه تئاتر انگلستان روایت شده، نمایش مکبث از همان نخستین اجرای خود با بدشانسی و حوادث ناگوار همراه بوده است. گفته می‌شود که نخستین اجرای نمایش مکبث اندکی پس از خلق این اثر (سال ۱۶۰۶ میلادی) در دربار پادشاه انگلستان یعنی شاه جیمز به روی صحنه رفت. در این اجرا یکی از بازیگران اصلی به نام هال بریج به طور ناگهانی درگذشت و شکسپیر ناچار شد نقشی که او بر عهده داشت را خود ایفا کند. این داستان تاریخی هرگز اثبات نشده است و برای تایید آن هیچ مدرک قابل قبولی وجود ندارد. از همین رو می‌توان آن را بیش از واقعیت به قصه و افسانه شبیه دانست.

در طول قرن هفدهم میلادی حوادث ناگوار دیگری نیز پیرامون نمایش مکبث گزارش شده است که یکی از آنها به کشته شدن بازیگر نقش مکبث اشاره دارد. در خلال یکی از اجراهای این نمایش در شهر لندن بازیگر نقش مکداف که هنری هریس نام داشت در صحنه دوئل با شخصیت مکبث بازیگر این نقش را به شکل ناخواسته از پا در آورد و این نمایش را به یک تراژدی واقعی تبدیل کرد. در قرن بیستم میلادی نیز کشته شدن اتفاقی برندون لی (فرزند بروس لی) هنگام فیلمبرداری یکی از سکانس‌های فیلم سینمایی «کلاغ» شایعات و افسانه‌‌های مشابهی را در مورد نفرین شوم خانواده لی بر سر زبان‌ها انداخت.

 

ادامه یافتن باورهای خرافی مرتبط با نمایش مکبث در قرن هجدهم

در قرن هجدهم میلادی نیز این حوادث ناگوار ادامه یافت تا نام نمایش مکبث همچنان از سوی افسانه‌پردازان و افراد خرافاتی با بدشانسی و نفرین گره بخورد. به عنوان مثال در سال ۱۷۰۷ میلادی اجرای نمایش مکبث در شهر لندن با وقوع دو طوفان سهمگین هم‌زمان گردید که پایتخت انگلستان را به طور کامل در نوردید و خسارت‌های متعددی به مردم این شهر تحمیل کرد.

چهارده سال بعد یعنی در سال ۱۷۲۱ میلادی نیز اجرای نمایش مکبث به دلیل بالا گرفتن بحثی که حین اجرای این اثر میان افراد سرشناس لندن در گرفته بود، به طور کامل تعطیل شد و نزاع درگرفته بین آنها خساراتی را در پی داشت.

 

جدال‌های حیثیتی و حوادث ناگوار پیوند خورده با نمایش مکبث

در طول قرن نوزدهم میلادی نمایش مکبث نه تنها در انگلستان که در آن سوی دنیا یعنی آمریکا نیز حوادث ناگوار متعددی را رقم زد و موجب سرایت باورهای خرافی موجود پیرامون این تراژدی کلاسیک به سایر نقاط جهان شد.

در دهم مه سال ۱۸۴۹ میلادی بیش از ده هزار نفر از مردم نیویورک مقابل ساختمان خانه اپرای استور این شهر تجمع کردند تا نسبت به حضور بازیگر انگلیسی نمایش مکبث یعنی ویلیام چارلز مک‌ریدی در این مرکز هنری اعتراض کنند. در آن زمان این بازیگر انگلیسی درگیری لفظی شدیدی با بازیگر آمریکایی تئاتر یعنی ادوین فارست داشت و احساسات میهن‌پرستانه بسیاری از مردم نیویورک را به شدت تحریک کرده بود. فارست بازیگر نقش مکبث در یک نمایش مشابه دیگر به شمار می‌رفت و رقابت او با مک‌ریدی نزاعی دامنه‌دار را به همراه داشت. در آن زمان اختلافات انگلیسی‌ها و آمریکایی‌های ساکن ایالات متحده در اوج خود بود و هر گونه تحریکی از سوی طرفین می‌توانست آتش این اختلافات را شعله‌ور کند. تجمع اعتراضی شکل گرفته مقابل خانه اپرای استور نیویورک در نهایت به خشونت کشیده شد و ۲۲ کشته به همراه داشت.

شانزده سال پس از این حادثه، رخداد ترور رئیس جمهور آمریکا یعنی آبراهام لینکلن به وقوع پیوست که در آن نیز ردپای نمایش مکبث به چشم می‌خورد. گفته می‌شود لینکلن در روز نهم آوریل سال ۱۸۶۵ میلادی هنگام سوار شدن بر قایق ریور کویین بخشی از نمایشنامه مکبث را با صدای بلند برای دوستان خود خواند. او حدود یک هفته بعد هنگام حضور در سالن آمفی تئاتر فورد برای تماشای نمایش «عموزاده آمریکایی ما» توسط یک بازیگر تئاتر به نام جان ویلکس بوث به قتل رسید.

 

باورهای خرافی نمایش مکبث در دوران معاصر

حوادث پیوند خورده با نمایش مکبث تنها به سده‌های گذشته محدود نشد و در دوران معاصر و قرن بیستم میلادی نیز ادامه یافت. در سال ۱۹۳۴ میلادی این نمایش در سالن تئاتر الد ویک لندن به روی صحنه رفت و در عرض یک هفته از چهار بازیگر در نقش مکبث پذیرایی کرد. هر کدام از آنها بنا به دلایلی از ادامه کار باز می‌ماند و جای خود را به دیگری می‌داد.

چهار سال بعد یعنی در سال ۱۹۳۷ میلادی لارنس الیویه، بازیگر سرشناس انگلیسی در همین سالن همراه با اجرای دیگری از نمایش مکبث به روی صحنه رفت. در یکی از شب‌های اجرای این نمایش وزنه‌ای یازده کیلویی از سقف سالن سقوط کرد و در چند سانتیمتری او روی زمین فرود آمد. بخت با الیویه یار بود که وزنه مذکور به او اصابت نکرد و به جای رقم زدن یک فاجعه بزرگ تنها اختلال کوچکی در اجرای این نمایش ایجاد نمود.

با این حال بنیانگذار تئاتر الد ویک لندن یعنی لیلیان بیلیس پیش از آخرین جلسه تمرینی این نمایش به طور ناگهانی در اثر حمله قلبی درگذشت. نمایش مکبث هفده سال بعد برای بار دیگر در همین سالن تئاتر به روی صحنه رفت و در شب افتتاحیه اجرای آن پرتره بیلیس که به دیوار سالن نصب بود ناگهان از جا کنده شد و روی زمین افتاد.

در سال ۱۹۴۲ میلادی نیز بازیگر سرشناس دیگری به نام جان گیلگود در نمایش مکبث ایفای نقش کرد. اگرچه او نیز مانند لارنس الیویه بازی در این نمایش را بدون هیچ مشکلی به پایان رساند اما سه تن دیگر از بازیگران این اثر در طول اجرای نمایش از دنیا رفتند. در سال ۱۹۵۳ میلادی نیز بازیگر سرشناس آمریکایی یعنی چارلتون هستون هنگام ایفای نقش در نمایش مکبث دچار سوختگی شد و به شدت آسیب دید.

از تازه‌ترین نمونه‌های مواجه شدن بازیگران و عوامل تولید نمایش مکبث با بدشانسی می‌توان به مثبت اعلام شدن تست ویروس کرونای دنیل کریگ و تعداد دیگری از بازیگران نسخه اخیر این اثر اشاره کرد که قرار است در تئاتر برادوی اجرا شود و خبر مربوط به آن چندی پیش توسط ایران تئاتر بازتاب یافت (برای مشاهده خبر مربوط به بازگشت دنیل کریگ به صحنه تئاتر و ادامه یافتن بدشانسی‌های کارگردان نمایش مکبث یعنی سام گلد می توانید به این مطلب مراجعه کنید).

 

استفاده از افسانه‌ها برای خلق آثار نمایشی

در طول چهار قرن اخیر نمایش مکبث بارها در نقاط مختلف جهان به روی صحنه رفته و اجرای آن بدون هیچ مشکلی آغاز شده و به پایان رسیده است. مسلما حوادث ناگواری که در طول متن پیش رو به آنها اشاره شد و برای اثبات برخی از آنها هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد، در مقابل تعداد اجراهای بی‌عیب و نقص این نمایش در طول تاریخ بسیار ناچیز به شمار می‌روند. شاید اگر پژوهش کاملی در این زمینه صورت گیرد بتوان برای بسیاری از آثار نمایشی کلاسیک دیگر نیز حوادث مشابهی را سراغ گرفت که قادر باشند هاله‌ای از رمز و راز را پیرامون این آثار پدید آورند.

با این حال بنا به دلایل نامعلوم حوادث عجیب و غریب پیرامون نمایش مکبث بیش از سایر آثار نمایشی برجسته شده‌اند و قصه‌ها و افسانه‌‌های متعددی را پیرامون نفرین شده بودن این نمایش پدید آورده‌اند. همان گونه که در مطالب پیشین ایران تئاتر نیز بارها به آن اشاره شده است در مورد بسیاری از مشاهیر و شخصیت‌های برجسته تاریخی ایران نیز باورهای خرافی و افسانه‌‌های فراوانی وجود دارد که می‌توان از آنها به عنوان منبع اقتباس قابل توجهی برای تولید آثار نمایشی هیجان‌انگیز و سرگرم کننده مختلف بهره گرفت.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران