یک مرور به بهانه روز ملی سینما
برترین اقتباس های سینمای ایران از متون نمایشی
ایران تئاتر - مریم فلاح : اقتباس، ازجمله سنت هایی است که از نخستین سال های تولد سینما تا به امروز با این هنر همراه بوده است. جدا از اقتباس های سینمایی از آثاری چون رمان ها و داستان های کوتاه، ازجمله انواع اقتباس که در طول تاریخ سینمای جهان موردتوجه فیلمنامه نویسان و فیلمسازان واقع شده است، اقتباس از نمایشنامه هایی است که در وهلۀ نخست برای اجرا در صحنه های تئاتر نوشته شده اند.
هر چند در سینمای ایران کمتر شاهد این اتفاق هستیم، اما در سینمای جهان اغلب فیلمسازان برای ساخت فیلمهایشان از آثار ادبی الهام میگیرند. در اکثر جشنوارههای شاخص سینمای جهان، جایزهی ویژه برای فیلمهای اقتباسی در نظر گرفتهاند. در این فرایند و در برخی از موارد می توان شاهد این نکته بود که یک متن نمایشی، به دفعات مورد اقتباس در سینما قرار گرفته است.
درحالی که اقتباس از آثار ادبی چون متون نمایشی، در سینما یک اتفاق معمول است متاسفانه طی سال های متمادی، این نوع از اقتباس در سینمای ایران از اقبال کمتری برخوردار بوده است، به نحوی که در طول تاریخ سینمای ایران با تعداد محدودی از این گونه اقتباس روبرو هستیم وپرواضح است که دراین بررسی نمیتوان به فهرست بلند بالایی رسید.
البته با این که تعداد فیلم های ایرانی که از نمایشنامه اقتباس شده اند، در قیاس با تولیدات سینمایی ایران بسیار اندک است، اما تقریبا اکثر این فیلمها جزو شاخصترین آثار سینمای ایران به شمار میآیند چراکه این تعداد انگشت شمار کارگردانی که در سینمای ایران سراغ اقتباس از نمایشنامهها رفتهاند اکثر آنها پیشینهی تئاتری داشته و پیش از آن که وارد حیطهی فیلمسازی شوند، صحنههای تئاتر جایگاه هنر انها بوده است.
درادامه نظری خواهیم داشت بر فیلم های اقتباسی ایرانی که به همت این عزیزان ازمتون نمایشی اقتباس شده اند .
"حسن کچل"
به فاصله یک دهه بعد از آغاز جریان نوگرایی در تیاترایران - یعنی از اواخر دهه ۳۰ که هنرمندانی چون شاهین سرکیسیان، غلامحسین ساعدی، عباس جوانمرد، بهرام بیضایی، اکبر رادی و ... نمایشهای پیشروتری را نسبت به نسل قبل خود به صحنه بردند – سینما نیزاز اوایل دهه ۴۰ با فریدون رهنما، فرخ غفاری و ابراهیم گلستان راه جدیدی را در فیلمسازی نشان دهد.در آخرین سال های این دهه نیزعلی حاتمی به مدد متون نمایشی آغازگر جریانی متفاوت در سینمای ایران شد.
گرچه پیش از او، کسانی چون معزالدین فکری فیلم «خوابهای طلایی» و ساموئل خاچیکیان فیلم «دختری از شیراز» را بر اساس نمایشنامههایی از خودشان ساخته بودند، اما این حاتمی بود که نمایشنامه «حسن کچل» را به فیلمنامهای کاملا سینمایی تبدیل کرد. نمایشنامه حاتمی، سال ۱۳۴۸ به کارگردانی داود رشیدی روی صحنه بود که ساخت فیلم سینماییاش هم کلید خورد. فیلم "حسن کچل " با نمایش ابزار شهر فرنگ آغاز میگردد و با ورود به آن داستانی از گذشتهها را به روش نقالی زورخانه ای تعریف میکند و سپس وارد داستان میشود.علی حاتمی تفاوت سینما و تئاتر را میدانست؛ او با استفاده از مدیوم سینما، مثل صحنهای که همزاد حسن کچل روبرویش حاضر میشود، فیلمی موزیکال از روی نمایشنامه خود ساخت که محبوب همگان شد.حاتمی است در این فیلم، علاوه بر کارگردان، نویسنده فیلم نامه و سراینده اشعار نیز بود.
" آقای هالو"
یک سال بعد داریوش مهرجویی فیلمی بر اساس نمایشنامه «هالو» نوشته علی نصیریان را مقابل دوربین برد تا هالو را از فضای قهوهخانه در نمایش جدا کند و بعدی فراگیرتر به این شخصیت بدهد.
هالوی نصیریان مرد ساده و پاکی است که گرفتار شارلاتانها، برای رسیدن به یک عشق می شود؛ اما «آقای هالو»ی مهرجویی نمایشی شد از حضور دردآور یک روستایی در شهرتهران.
مهرجویی که ازاستاتید اقتباس آزاد در سینمای ایران است پیش از این، در فیلم «گاو» هم داستان غلامحسین ساعدی را به خوبی به مدیوم سینما آورده بود.
این فیلم بر پایهٔ قصهٔ «گاو» از کتاب عزاداران بَیَل نوشتهٔ غلامحسین ساعدی ساخته شد. علی نصیریان، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و پرویز فنیزاده بازیگران اصلی فیلم بودند. گاو از موج نوی سینمای ایران بود و جز اولین فیلمهای ایرانی بود که در غرب و اروپا مورد توجه و تحسین قرار گرفت. گاو جایزهٔ فیپرشی جشنواره فیلم ونیز ۱۹۷۱ را به دست آورد.
"پستچی"
فیلم بعدی مهرجویی در سال 1351نیز اقتباسی از یک نمایشنامه بود؛ "ویتسک" نوشته گئورگ بوشنر. نمایشنامهای مشهور که مهرجویی آن را به فیلمی ایرانی تبدیل کرد. بوشنر، زجر یک سرباز را در میان دیگر سربازان و کاپیتان پادگان به تصویر کشیده بود و مهرجویی در "پستچی" درد یک روستایی ساده را در کنار اربابانش. فیلم او اقتباس درخشان و تازهای بود، و به همین دلیل هم در جشنوارههای جهانی بسیار دیده شد.
فیلم پستچی در سال ۱۹۷۲ جایزه اینتر فیلم را در بخش سینمای جدید فستیوال برلین از آن خورد. همچنین نامزد دریافت جایزه هوگو طلایی از فستیوال فیلم شیکاگو شد. همچنین در سال ۱۹۷۲ در شب کارگردانان فستیوال کن به نمایش درآمد.
"مرگ یزد گرد"
نمایشنامهٔ "مرگ یزد گرد " سالِ 1358توسط بهرام بیضایی نوشته شد وسپس آن را به نمایشی پُرفروش درآورد به فاصله یک سالِ بعد نمایشنامه اش را نیزبه صورتِ کتابی جداگانه منتشر کرد . سالِ ۱۳۶۰ فیلمی از روی نمایشنامهٔ مرگ یزدگرد کارگردانی بیضایی ساخته شد. نخستین و واپسین نمایش همگانی فیلم سالِ ۱۳۶۱ در اوّلین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی فیلم فجر بود.
بارزترین ویژگی اثراین است که فیلمسازدر اقتباسش از نمایشنامه، سعی نداشته تا حتما آن را به فضای سینما نزدیک کند؛ از اینروبرخی منتقدان، فیلم او را نه یک اثر سینمایی بلکه یک تلهتئاتر نامیدهاند اما بیضایی که هم در تئاتر و هم در سینما تبحر داشت و قبلا در «چریکه تارا» و «غریبه و مه» استفاده صریح از عناصر نمایشی را در سینما آزموده بود، اینبار فیلمی از تلفیق سینما و تئاتر ساخت. در این فیلم گرچه فضای کلی کار به تئاتر نزدیک است اما کلوزآپهای متعدد و نشان دادن حمله اعراب به ایران، آن هم تنها در یک صحنه از سکانس آخر، نشان میدهد که برای بیضایی تا چه اندازه سینمایی بودن این اثر اهمیت داشته است.
"سارا"
اقتباس مهم بعدی یک نمایشنامه در سینمای ایران هم، از آنِ داریوش مهرجویی است. او که با فیلم "بانو" توجه خود را به مشکلات زنان در جامعه ایران معطوف کرده بود، با فیلم "سارا" دست به کار متهورانهای زد. نمایشنامهای که او از آن اقتباس کرد، "خانه عروسک" نوشته هنریک ایبسن، نمایشنامه نویس مشهور نروژِی است که نمایشنامههای او به تمامی زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و روی صحنه رفته است. او یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان تاریخ جهان است. ایبسن را هم تراز سوفوکل، شکسپیر و چخوف میدانند. منتقدان از "سارا" به عنوان یکی از بهترینهای اقتباسی سینمای ایران یاد میکنند. از موفقیتهای این فیلم در عرصهی بینالمللی میتوان به دریافت صدف طلایی بهترین فیلم در چهل و یکمین جشنواره فیلم سنسباستین، اسپانیا، دریافت جایزه بالن نقرهای بهترین فیلم و جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره سه قاره(فرانسه)، جایزه دوم بهترین فیلم منتخب تماشاگران در جشنواره فیلم رن (فرانسه) و... اشاره کرد.
این فیلم در یازدهمین دورهی جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت 5 جایزه شد و موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلمنامه از این جشنواره شد. سارا با بازی نیکی کریمی و خسرو شکیبایی، داستان نورا و هلمر در نمایشنامهی هنریک ایبسن را در الگوی ایرانی شدهاش به تصویر میکشید.
"تردید"
“تردید” ساختهی واروژ کریممسیحی، یکی از شاخصترین آثار اقتباسی سینمای ایران است . این فیلم سال 1387 برندهی جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم از بیست وهفتمین جشنواره فیلم فجر و جایزهی بهترین فیلم های اقتباسی ایرانی ازاین جشنواره شد. فیلمنامه " تردید" که کریم مسیحی آن را بر اساس نمایشنامه "هملت"اثر ویلیام شکسپیر نوشته بود به خوبی در قالب یک داستان ایرانی دراماتیزه شده بود.این اثر روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست میگیرد. سیاوش عاشق دخترعمهاش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر او از ازدواج قریبالوقوع عمو با مادرش باخبر میشود. سیاوش طی ماجراهایی میفهمد که پدرش کشته شدهاست.
سیاوش با بازی بهرام رادان در این فیلم، به زیبایی جنون هملت را به تصویر کشید و مهتاب با بازی ترانه علیدوستی، اوفلیای قصهی تردید بود.
"اینجا بدون من" و "بیگانه"
بهرام توکلی ،کارگردان سرشناس سینمای ایران که می توان او را جزو کارگردانان صاحب سبک ایرانی نامید نیزبا ساخت دو فیلم "اینجا بدون من" و "بیگانه" اقتباس از نمایشنامه را در آثار سینمایی خود تجربه کرده است. این دو اثر به ترتیب بر اساس نمایشنامههای "باغوحش شیشهای" و "اتوبوسی بهنام هوس» از تنسی ویلیامز نمایشنامه نویس بزرگ آمریکا ساخته شده است.
"اشباح "
اوایل دهه 90 داریوش مهرجویی بار دیگر به اقتباس از یک نمایشنامه روی آورد. البته اینبار در "اشباح" از درونمایه اصلی نمایشنامه نوشته هنریک ایبسن فاصله گرفت و درام خود را پیش برد وبه این ترتیب از یک اقتباس دقیق فاصله گرفت.
ایبسن میخواست نشان دهد که گناه پدران بر گردن پسران میافتد و این را با بیماری پسرِ آقای آلوینگ و انتقادهای او از پدرش در نمایشنامه نشان داد. اما مهرجویی، گرچه مقصر عاقبت غمانگیز پسر را عملکرد پدر و پنهانکاری مادر در فیلم نشان میداد اما داستان او بیشتر روایت اتفاقهای درون این خانواده بود.
ملیکا شریفی نیا و هنگامه حمیدزاده برای بازی در این فیلم موفق به کسب دیپلم افتخار و جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن، از سی و دومین جشنوارهی فیلم فجر شدند. این فیلم علاوه بر این جوایز، در هیچ جشنوارهی داخلی و یا خارجی نتوانست موفقیت چشمگیری کسب کند.
"فروشنده"
اصغر فرهادی کارگردان پر آوازهی سینمای ایران، بعد از سالها فیلمسازی و کسب موفقیتهای فراوان در معتبرترین جشنوارههای سینمایی ایران و جهان، سال1394 با تکیه برپیشینهی تئاتری خود، سراغ ساخت فیلمی براساس نمایشنامه “مرگ فروشنده” آرتور میلر رفتالبته شاید کلمهی اقتباس لغت مناسبی نباشد و بهتر باشد که از “برداشت آزاد” استفاده کنیم.(برداشت آزاد یک مرحله فراتر از اقتباس میرود. به شکلی که اثر اصلی به کلی تغییر ماهیت میدهد. )
"مرگ فروشنده" معروفترین اثر آرتور میلر نمایشنامه نویس آمریکایی است. نمایشنامهای که به تمامی زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و بارها به روی صحنه رفته است. داستان فیلم "فروشنده "تا اندازهای شکل مستقلی دارد، اما روایتی از نمایشنامهی مرگ فروشنده به صورت یک خرده داستان به پیرنگ اصلی قصهی فیلم اضافه شده است. این فیلم با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی، یکی ازبزرگترین آثار شاخص تاریخ سینمای ایران است. فیلم "فروشنده" جایزهی بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد از جشنواره کن و جایزهی بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره اسکار رااز آن خود کرده است.
"بی همه چیز"
محسن قرایی پس ازفیلم موفق"سد معبر" دست به ریسک بزرگی زد و درسال1399با فیلم "بی همه چیز" به سراغ یکی از مهمترین متنهای نمایشی جهان رفت. این فیلم که با اقتباسی آزاد از نمایشنامه مشهور" ملاقات بانوی سالخورده" نوشته فردریش دورنمات ساخته شد آذرماه سال۱۴۰۰ در سینماهای ایران به نمایش درآمد.
دورنمات پس از جنگ جهانی دوم این نمایشنامه را در نقد رفتار جمعی مردم سویس نسبت به اتفاقات و سکوت و انفعالشان در برابر رشد شر و گسترش زشتیها نوشت.
نمایشنامه دورنمات در ایران نیز طرفداران بسیاری دارد. در دو دههی اخیر سه چهرهی برجستهی تئاتر ایران یعنی حمید سمندریان، هادی حجازیفر و پارسا پیروزفر متن دورنمات را اجرا کردهاند و هر کدام با سبک و سیاق خودشان، سوژه و شخصیتها را در ذهن علاقهمندان حک کردهاند.
قطعا چنین موضوعی کار قرایی را برای ساختن فیلمی سینمایی از "ملاقات بانوی سالخورده" سخت کرد؛ چرا که بسیاری با متن آشنایی داشتند، نمایشها را دیده بودند و از فراز و فرودهای قصه آگاهی داشتند.
در مجموع "بی همه چیز" اقتباسی ناموفق از یک نمایشنامهی بزرگ ارزیابی شد چرا که قرایی با انتخاب نمایشنامه ای بی ربط با فرهنگ ایرانی ،نتوانست از ظرفیت های آن در فیلمش استفاده کند.