فریبا دستواره درباره نمایشنامهخوانی «خواستگاری»؛
یک طنز ایرانی بر مبنای درامی از چخوف
هنوز نمایشنامهخوانی جا نیفتاده است
ایران تئاتر : فریبا دستواره به بهانه حضور در نمایشنامهخوانی «خواستگاری» اثر آنتوان چخوف در حوزه هنری گفت: من هم ساختار این قصه را بسیار دوست داشتم و هم نقش خودم به نام «مهربانو» در این نمایش را دوست دارم. به همین دلیل قبول کردم در این نمایشنامهخوانی همکاری داشته باشم.
دستواره درباره نقش خود در این نمایش به ایران تئاتر گفت : مهربانو یک دختر روستایی است که پدرش خانزاده است و به همین دلیل خودش خیلی مغرور و خودخواه است. او شخصیت خاصی دارد که میخواهد هر چه را دوست دارد، به دست بیاورد. در انتظار یک خواستگار پولدار هم هست. در ابتدای قصه وقتی برایش خواستگار میآید، او متوجه نمیشود که هدف او خواستگاری است و احساس میکند یک مشتری برای زمینهای پدرش آمده است. پس شروع به کلکل و فخرفروشی به آن آدم میکند. مال و اموال خانوادگی خود را به رخ میکشد اما بعد که میفهمد او خواستگار است، کوتاه میآید و تلاش میکند دل او را به دست بیاورد. در نهایت هم سر همین مسائل مرتبط با مالکیت با او به توافق نمیرسند.
دستواره درباره اینکه این اجرا برداشتی آزاد از نمایشنامهای به قلم آنتوان چخوف است هم توضیح داد: نمایش چخوف در واقع یک متن خارجی با شخصیتهایی است که هیچکدام ویژگی ایرانی ندارند. هویت این نمایش اما همان مسئلهای است که حالا به نسخه فارسی بازگردانده شده است. دلیل اینکه این نمایشنامه تا این اندازه جذاب بوده که چند اجرای صحنهای داشته و حالا هم به نمایشنامهخوانی رسیده است، برگرداندن آن به زبان فارسی و استفاده از قطعهها فولکلور محلی در آن است که متن آن را شیرین و جذاب کرده، طنز بودن آن هم باعث جذابیت بیشتر آن شده است.
این بازیگر درباره متن طنز این نمایشنامه هم گفت: این مسئله هم به قدرت نویسنده و کارگردان بازمیگردد. از آنجایی که عظیم موسوی خود سالها کار در حوزه طنز را تجربه کرده است، قدرت تخیل بسیار بالایی داشتهاند. نمایش چخوف در واقع یک متن درام هم بوده که در برگرداندن به فارسی تبدیل به یک طنز ایرانی شده است. به نظرم قدرت نویسنده آنقدر زیاد بوده که توانسته آن متن درام را به یک طنز ایرانی تبدیل کند، آن هم طنزی که برای عوام قابل پذیرش باشد نه اینکه فقط قشری خاص با آن ارتباط برقرار کنند. در واقع همه اقشار جامعه میتوانند با این متن ارتباط بگیرند چراکه طنز ملموسی برای همه مردم دارد.
دستواره درباره تفاوت اجرای صحنهای این متن و نمایشنامهخوانی آن هم توضیح داد: نمایشنامهخوانی اگر مثل کار ما بهصورت طنز باشد، بیشتر میتواند مخاطب را جذب خود کند. در نمایشنامهخوانی ما ابزار صحنه را در اختیار نداریم و تنها بیان را در اختیار داریم. باید با بیان همه احساسها را به مخاطب منتقل کنیم که این مسئله کار ما را سختتر میکند اما فرم را برای جذب بیشتر مخاطب، سادهتر میکند. در نمایشهای اینگونه که قالب نمایش طنز هست و نیاز به بداههپردازی در اجرا نداریم، چارچوب قصه به گونهای هست که بازیگر تنها با بیانش می تواند مخاطب را جذب کند.
وی در پایان درباره لزوم ارتباط بیشتر مردم با نمایشنامهخوانی در ایران گفت: خیلی از بچههای بازیگر هم در شرایط فعلی رغبتی به همکاری در نمایشنامهخوانی ندارند. مگر آنهایی که دانشجوی این رشته هستند و میخواهند چیزی یاد بگیرند. در کل نمایشنامهخوانی خیلی در ایران نهادینه نشده است اما اگر در راستای همین فعالیت بخواهیم این کار را به موازات نمایشهای رادیویی پیش ببریم و معرفی کنیم، مجبوریم از همین فضاها آغاز کنیم. ابتدا باید شرایط به گونهای باشد که مخاطب بتواند رایگان به تماشای آثار بنشیند تا بعد بتوانیم این مسئله را القا کنیم که این کار یک فرآیند حرفهای است و ما با حس و بیان خود متن را برای مخاطب اجرا میکنیم تا او بتواند با حسهای خود فضای اجرای نمایش را تخیل کند. هنوز این مسئله آنگونه که باید در ایران جا نیفتاده است و مردم آنگونه که باید با نمایشنامهخوانی ارتباط نگرفتهاند اما امیدوارم نمایشهای طنز در این حوزه موفقتر از نمایشهای درام ظاهر شوند و مخاطبان را به این نوع از اجرا جذب کنند.