یادداشتی بر نمایش جنون جنین جنزده
ضیافتى چشمنواز و جسورانه؛ از بلنداى امپرسیونیسم تا جنون بیومکانیکال
ضیافتى چشمنواز و جسورانه؛ از بلنداى امپرسیونیسم تا جنون بیومکانیکال 5
ضیافتى چشمنواز و جسورانه؛ از بلنداى امپرسیونیسم تا جنون بیومکانیکال 3
ضیافتى چشمنواز و جسورانه؛ از بلنداى امپرسیونیسم تا جنون بیومکانیکال 2
ضیافتى چشمنواز و جسورانه؛ از بلنداى امپرسیونیسم تا جنون بیومکانیکال 4
هانی صالحی*: سالهاست که در حوزه آموزش بازیگرى تئاتر با پدیدهاى به نام از ایده تا اجرا مواجه میشویم و بارها بهشخصه شاهد خروجى این پدیده بودهام و در برخى از مواقع «غمگین و سرخورده» از سالن نمایش خارج شدم و دائم این سوال را از خود میپرسیدم که سرنوشت این علاقهمندان به تئاتر چه میشود؟ شاید نبود نظارت کافى باعث شد مسیرى که میتوانست پربار باشد، به بیراهه برود؛ البته این تعداد انگشتشمار بودهاند و نمونههاى درخشان هم بسیار دیدهام.
نمایش جنون جنینزده به کارگردانى شادى اسدپور یکى از همین نمونههاى قابل اعتناست. نمایشى بر اساس نمایشنامه اتللو، شاهکار شکسپیر ولى با یک ساختار جسورانه و چشمنواز.
شاید وقتى نام آثار شکسپیر مىآید، اولین ذهنیت ما برخورد با یک اثر کلاسیک است، با همان دستور زبان پرطمطراق، لباسهاى اشرافى و طراحى صحنه باشکوه؛ یعنى همان تکرار مکررات. ولى شادى اسدپور اثبات کرد که در کارگاه ایده تا اجرایش، واقعا صاحب یک ایده خلاقانه است و همچنان به دنبال اجراى آثار متفاوت است.
در این اثر نمایشی خطوط، رنگها و اشیا جایگاه ویژه دارند. کارگردان از خطوط در جسمانی کردن عواطف بازیگر بسیار بهره برده و به نظر میرسد از این خطوط زاویهدار و تکهتکه شده و مملو از تنشِ دراماتیک برای نشان دادن فلسفه رنج و تنهایی انسان مدرن بهره برده و همچنین در میزانسنها و ترکیببندیهایش خطوط شکسته و زاویهدار خودنمایی میکند و به طور کلی کارگردانی این اثر بسیار نمایان است و این امضای کارهای اسدپور است.
دو نقطه درخشان این نمایش، کارگردانى و بازىهاى کنترل شده و ماهرانه بازیگران بود؛ قالب و ساختار نمایش تلفیقى از امپرسیونیسم و سوررئالیسم بود تا مخاطب بتواند حقیقت پنهان در وجود آدمى را بدون هیچ نقاب و فیلترى به نظاره بنشیند. در همین راستا ما روایت را از زبان یاگو و رؤیاپردازی او میشنویم. شخصیتى که لبریز از کینه و حسد است و با فریبکارى اتللو را دچار تردید و شک میکند.
میزانسنها وام گرفته از متد بیومکانیکال است یعنی بدن جایگاه ویژه دارد و تبدیل به زبانی شده است برای نمایش عواطف انسانی. تلاشى سترگ که بازیگران از پس آن به خوبى بر آمده بودند؛ ژستهاى زیبا، حرکتهاى منظم با ریتمى بسیار دقیق.
در این نمایش هیچ حصاری بین بازیگر و مخاطب نیست، مخاطب در دل کنش قرار میگیرد و معنا از دل کنش و تصاویر زاده میشود.
شاید به سختى بشود باور کرد که این جوانان فقط هفت ماه تمرین دیده باشند ولى حقیقت این است که شادى اسدپور، دست به یک حرکت تحسینبرانگیز زده و داشتههاى خود را که کم هم نیست، صادقانه و بیادعا در اختیار این هنرجویان قرار داده است.
این یاداشت صرفا قدردانى از هنرمندانى است که امروز، روى صحنه خوش درخشیدند و بهجرئت میتوان ادعا کرد نمایشى درخور مخاطب فهیم تئاتر را روى صحنه بردهاند.
دیدن این نمایش را به همه هنردوستان، هنرجویان و اهالى محترم هنر، توصیه میکنم.
*کارگردان و بازیگر تئاتر