در حال بارگذاری ...
بازیگر و کارگردان پرسابقه تئاتر کودک مطرح کرد

ناصر آویژه: زبان، بزرگ‌ترین محدودیت‌ در اقتباس از آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان است

ناصر آویژه، بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه یکی از بزرگ‌ترین محدودیت‌ها در اقتباس آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان زبان است، گفت: صنف تئاتر کودکان و نوجوانان در تمامی شرایط باید همچنان به فعالیت خود ادامه دهند و کودکان را تنها نگذارد.

نگار امیری، ناصر آویژه بازیگر و کارگردان تئاتر فعالیت حرفه‌ای خود را از دهه 80 و با حضور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد.

او به عنوان یکی از هنرمندان فعال و بنام در عرصه تئاتر کودک و نوجوان شناخته می شود هر چند در آثاری به جز این ژانر نیز فعالیت‌های زیادی داشته است.

نمایش‌هایی چون «صبح طلوع می‌کند»، «شب طولانی یلدا» و «مترو» از جمله آثاری است که او کارگردانی کرده است.

با این هنرمند در زمینه فعالیت‌های تئاتری جدیدش و همچنین اهمیت اقتباس ادبی در زمینه تولید آثار نمایشی کودکان و نوجوانان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

این روزها مشغول تمرین و آماده‌سازی نمایشی برای اجرا هستید؟

بله، نمایشی با نام «عقاب» را برای بخش ویژه نوزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر عروسکی-مبارک آماده کرده بودم که به دلیل تعویق در تاریخ برگزاری جشنواره در صورت امکان آن را در یکی از تالارهای سایه یا قشقایی مجموعه تئاتر شهر به اجرای عموم خواهم گذاشت.

نمایش «عقاب» نوشته کیست و برای چه گروه سنی آماده شده است؟

نمایشنامه «عقاب» نوشته من و خانم داوودی است که آن را بر اساس شعر «عقاب» سروده پرویز ناتل‌خانلری به نگارش درآورده‌ایم. ناتل‌خانلری این  شعر را در وزن مثنوی و به عشق صادق هدایت سروده است. در واقع طرح اولیه این اثر بر اساس یکی از قصه‌های الکساندر پوشکین گرفته شده است. ما سعی کردیم تا این شعر سنتی کلاسیک را امروزی کنیم؛ امروزی به این معنا که با اضافه کردن یک داستان از روزگار فعلی تماشاگر را با دنیایی نمادین مواجه کنیم. «عقاب» نمایشی عروسکی برای بزرگسالان با سه پرسوناژ است که اشعار آن بدون تغییر استفاده می‌شود.

شعر «عقاب» حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد، دلیل انتخاب این شعر از سمت شما چه بوده است؟

این شعر همیشه ماندگار است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. «عقاب» ماجرای عقابی در حال مرگ است که از کوتاهی عمر خود گلایه دارد و در جست‌وجوی این معنا به کلاغی بر می‌خورد که عمری ۳۰۰ ساله دارد. کلاغ دلیل عمر بلند خود را پرواز در ارتفاعات کم  و خوردن زباله و دورریختنی‌ها می داند و اینجاست که عقاب به این نتیجه می‌رسد که «این خاصیت مردار است... عمر مردارخوران بسیار است». عقاب در این گفت‌وگو به خاطر می‌آورد که با وجود عمر کوتاهش همیشه در اوج آسمان‌ها، عزت، پرواز خوب و طعمه تمیز داشته است و دیگر از این موضوع گلایه‌ای ندارد. ما نیز این قصه را با ماجراهایی امروزی از یک استاد نمایش عروسکی ترکیب کردیم با این مفهوم که اگر بخواهی در اوج عزت باشی، قطعا شرایطی سخت و گاهی عمری کوتاه خواهی داشت.

گاهی اوقات در تبادل بین آثار نمایشی و آثار ادبی، داستان‌های ادبی را می‌خوانیم و بیشتر جذب می‌شویم تا زمانی که افرادی آن‌ها را روی صحنه می‌برند. این موضوع شاید به این دلیل است که آثار به شکل عقیم روی صحنه می‌روند، یعنی هنرمند به درک درستی از متن نرسیده است

بهره‌گیری از ادبیات داستانی و شعر را در ادبیات نمایشی تا چه میزان در ارائه محتواهای تازه به مخاطب موثر می‌دانید؟

تاثیری که شعر و ادبیات داستانی ما در ادبیات نمایشی دارد، بسیار زیاد است اما اینکه ما تا چه میزان از این ادبیات غنی بهره ببریم به دانش و تجربه ما برمی‌گردد. قطعا آثار ادبی که چارچوب درستی دارند با گذشت زمان دچار خلل نخواهند شد و اگر از آن‌ها درست استفاده شود به ارائه محتوای تازه و جبران ضعفی که در تولید نمایشنامه‌های مناسب داریم، کمک خواهند کرد ولی اگر درست استفاده نشود، کارا نخواهند بود. البته همواره ارزش و گران‌سنگی آثار کلاسیک و ادبیات کلاسیک، ما را به وحشت می‌اندازد و گاهی باعث می‌شود عین همان عبارات را بدون تغییر استفاده کنیم.

نمایش «عقاب» اولین تجربه اقتباسی شما از ادبیات به شمار می‌آید؟

خیر، «عقاب» اولین تجربه اقتباسی من برای اجرای صحنه‌ای نیست اما تجربه‌ای متفاوت است چراکه من تاکنون استفاده از اشعار به همان شکل اولیه را در آثارم تجربه نکرده‌ام. ما در این نمایش بدون هیچ تغییر یا برگردانی از اشعار، آن‌ها را با آواز و موسیقی می‌خوانیم. از آنجاکه در این اثر از خود اشعار استفاده می‌کنم، هنوز بازخورد و نتیجه کار را نمی‌دانم، شاید می‌توانستیم همان اشعار را تبدیل به قصه کنیم، قصه را تبدیل به دیالوگ کنیم و اثر را روی صحنه ببریم؛ اما اشعار را به همان شکل اصلی استفاده کرده‌ایم. شکل اجرایی کار همانند نقالی مدرن است، شبیه نقالان که در گذشته شعر را می‌خواندند و در کنار آن تصویرسازی می‌کردند، من نیز شعر «عقاب» را به شیوه‌ای که آن را نقالی مدرن می‌نامم، تصویرسازی کرده‌ام.

با این تعاریف فکر می‌کنید دلیل نادیده گرفته شدن ادبیات کلاسیک ما در تولید آثار نمایشی چیست؟

علت نادیده گرفته شدن ادبیات کلاسیک ما به دانش، تجربه و چگونگی استفاده از آن بر می‌گردد. ما سال‌ها قبل شاهد استفاده از ادبیات بوده‌ایم ولی بدون طرح و ایده‌ای جدید عین همان داستان یا شعر به نمایش تبدیل می‌شد در حالی‌که داستان اقتباس مقوله بسیار عجیبی است و در به صحنه بردن یک اثر نمایشی با استفاده از یک متن ادبی، چگونگی اقتباس آن اهمیت دارد. ما نمونه‌های عروسکی این کار را در آثار استاد بهروز غریب‌پور می‌بینیم. عروسک‌هایی که اشعار شاعران بزرگ را بدون تغییر روی صحنه می‌خوانند. در هر حال نزدیک شدن به ادبیات نیاز دارد تا آن را تجربه کرده باشیم و از آن درک درستی به دست آورده باشیم. اینکه چقدر ادبیات را بشناسیم و نوع استفاده از آن در یک اثر نمایشی را بدانیم، بسیار مهم است.

فکر می‌کنید این شناخت نیازمند پیوند بیشتر استادان ادبیات داستانی و نمایشی ماست؟

شکل‌گیری ارتباط بین هنرمندان و استادان ادبیات ما بسیار مناسب است. استادان ادبیات و نویسندگان عرصه ادبیات داستانی کار خود را به خوبی انجام داده‌اند، آن‌ها نوشته‌های خود را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده‌اند. دیگر زمان آن است که خود هنرمند به این نتیجه برسد که چگونه از این آثار ادبی استفاده کند.

موفقیت هنرمندان در استفاده از آثار ادبی به چه مواردی بستگی دارد؟

این موضوع نیز قطعاً به تجربه و اینکه این هنرمند چقدر در این زمینه فعالیت داشته باشد، برمی‌گردد. گاهی اوقات در تبادل بین آثار نمایشی و آثار ادبی، داستان‌های ادبی را می‌خوانیم و بیشتر جذب می‌شویم تا زمانی که افرادی آن‌ها را روی صحنه می‌برند. این موضوع شاید به این دلیل است که آثار به شکل عقیم روی صحنه می‌روند، یعنی هنرمند به درک درستی از متن نرسیده است. یکی از خطراتی که در استفاده از ادبیات داستانی برای روی صحنه بردن یک اثر نمایشی وجود دارد، همین است. شما زمانی که داستانی را می‌خوانید با تجربه، تخیل و آنچه خود مدنظر دارید به تصویرپردازی می‌پردازید و زمانی که کاری براساس اثر داستانی که آن را خوانده‌اید، شکل بگیرد اما مطابق با تجربیات ذهنی‌تان نباشد، از پذیرش آن امتناع می‌کنید. حال برعکس این موضوع نیز وجود دارد اگر این اثر نمایشی بسیار نزدیک به اثر ادبی و تصویرسازی‌های شما از آن باشد، آن را مناسب می‌دانید، به طور مثال شما رمان «بینوایان» را می‌خوانید و تصویرسازی می‌کنید، زمانی که فیلم ساخته شده یک هنرمند از این فیلم را می‌بینید آن تصویرسازی‌های ذهنی شما گویی به تصویر واقعی بدل شده است. هر چقدر مخاطب و هنرمند درک درستی از ادبیاتی که از آن استفاده می‌کنند، داشته باشند در زمان اقتباس آنچه به صورت تصویر به نمایش در می‌آید با آنچه نوشته شده و زمینه‌ساز تخیل مخاطب است، بسیار نزدیک است، در غیر این صورت اثری بسیار خیالی و متفاوت از آنچه متن می‌گوید، تولید خواهد شد و اینجاست که تماشاگر با اثر ارتباط برقرار نمی‌کند.

پس با این تعریف و براساس تصویر ذهنی مخاطب از آثار نمایشی، اقتباس هنرمندان از آثار ادبی سخت می‌شود؟

قطعا همینطور است. یک کار اورجینال که مخاطب از آن تصویر ذهنی ندارد، هر چقدر هم ضعیف باشد قطعاً در ذوق مخاطب تاثیر منفی نمی‌گذارد و در ارتباط برقرار کردن با مخاطب به اندازه یک اثر اقتباسی دچار مشکل نخواهد شد اما تولید یک اثر نمایشی براساس شعر یا داستانی که مابه‌ازای ادبی دارد افراد را به ترس و لرز می‌اندازد و به همین دلیل خیلی از هنرمندان به سراغ این نوع کار نمی‌روند. چرا که دو حالت بیشتر وجود ندارد یا با مخاطب ارتباط خوبی برقرار می‌کند و اثر درستی روی صحنه نمایش می‌دهد و یا کلا مفهومی که غیر از مفهوم و انتظار مخاطب روی صحنه می‌برد. آثار داریوش مهرجویی در زمینه اقتباس در سینما فوق‌العاده هستند. او در آثاری چون «سارا» و «پری» به زیبایی دست به اقتباس زده است تا حدی که گاه خط قصه نیز بسیار متفاوت است. مخاطب شاید به سختی متوجه شود که این آثار اقتباسی از ادبیات داستانی کشوری دیگر است.

این نوع اقتباس‌ها در آثار نمایشی ویژه کودکان و نوجوانان تا چه میزان نمود دارد؟

از آنجا که کار برای کودکان و نوجوانان نسبت به آثار بزرگسال محدودیت‌های بیشتری دارد، قطعا در این زمینه کوتاهی شده است و ما شاهد آثار فاخری در این حیطه نبوده‌ایم.

این کوتاهی به چه دلیل اتفاق افتاده است؟

یکی از بزرگ‌ترین محدودیت‌ها در اقتباس آثار برای کودکان و نوجوانان، زبان است. شاید شما بتوانید دایره لغات بیشتری را برای گروه سنی نوجوانان به کار ببرید اما برای سنین پایین‌تر چنین امکانی فراهم نیست. ما تاکنون اقتباس‌های فراوانی برای گروه سنی کودکان و نوجوانان انجام داده‌ایم اما  این امر به درستی اتفاق نیفتاده است. در واقع برای استفاده از آثار ادبی و به تصویر کشیدن آن به منظور جلب مخاطبان این گروه سنی نیازمند توجه بیشتری به تصویرسازی و ساده کردن زبان هستیم. دایره لغات کودکان بسیار کم است و نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت تا با واژگان وسیع ادبیات فارسی همراه باشند و این موضوع در اقتباس از آثار ادبی محدودیتی بزرگ ایجاد کرده است و منجر به این شده است که همه هنرمندان در برگردان آثار ادبی به صورت نمایشی برای کودکان موفق عمل نکنند، البته که در اینجا نیز دانش، تجربه و عمق درک یک هنرمند بسیار موثر است.

به جز زبان چه موارد دیگری در موفقیت اقتباس از آثار ادبی برای کودکان و ارتباط آن‌ها با نمایش‌ها تاثیرگذار است؟

ما در اقتباس از آثار ادبی برای کودکان نیازمند اضافه کردن جذابیت بصری و کلامی هستیم. طنز یکی از این جذابیت‌ها به شمار می‌رود. شاید اثر ادبی انتخابی برای اقتباس هیچ درونمایه طنزی نداشته باشد اما بهتر است با توجه به زبان کودکان و نیاز آن‌ها اقتباس انجام شود. البته به گونه‌ای که هم به اصالت اثر ضربه‌ای وارد نکند و هم کودکان با آن ارتباط برقرار کنند. متاسفانه در گروه‌های نمایشی کمتر به مقوله اهمیت اقتباس برای آثار ویژه کودکان و نوجوانان توجه می‌شود و این موضوع باعث می‌شود تا آن‌ها برای جست‌وجو و آگاهی بیشتر درباره این شخصیت‌ها در آثار ادبی تلاشی نکنند.

شما به عنوان کارگردانی که در این زمینه فعالیت دارید تا چه میزان به اهمیت اقتباس برای کودکان توجه دارید؟

در نظر داشته باشید، کار کردن برای مخاطب بزرگسال به دلیل اینکه قدرت تمیز و تشخیص بیشتری نسبت به کودکان دارند، راحت‌تر است. من به‌شخصه به منظور تولید آثار نمایشی برای کودکان و نوجوانان نزدیک به دو تا سه سال تمرین می‌کنم. این مدت زمان تمرین اصلا اغراق نیست، چون واقعا احساس می‌کنم کار برای کودکان و نوجوانان نیازمند توجه بیشتر است. این احساس نیاز تا جایی پیش رفته است که برای بهتر ارتباط برقرار کردن و درک دنیای آن‌ها در رشته روان‌شناسی تربیتی تحصیل کردم.

فرهنگ و هنر در هیچ شرایطی نباید تعطیل شود، چون فرهنگ و هنر است که می‌تواند روح ما را تسلی دهد اما اگر فرهنگ و هنر در خدمت مردم نباشد؛ قطعا ارزشی ندارد

آیا در شرایط اجتماعی که این روزها با آن مواجه هستیم، کار کردن برای کودکان ضرورتی دارد؟

فرهنگ و هنر در هیچ شرایطی نباید تعطیل شود، چون فرهنگ و هنر است که می‌تواند روح ما را تسلی دهد اما اگر فرهنگ و هنر در خدمت مردم نباشد؛ قطعا ارزشی ندارد. سخن گفتن در مورد شرایط کنونی نیازمند این موضوع است که ما بخش ناامیدی را از آثار کودکان و نوجوانان حذف کنیم و به کودک بیاموزیم که با امید برای رسیدن به آینده بهتر تلاش کند، البته نه به این معنا که به آن‌ها امید واهی داده شود. هنرمندان می‌توانند برای کودکان و نوجوانان نمایش‌هایی با محتوای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تولید کنند اما قطعاً نباید خشونت و ناامیدی را برای آن‌ها به نمایش بگذارند. باید در نظر بگیریم که همین کودک، فردا قرار است به عنوان عضوی از این جامعه در سمت‌های مختلف قرار بگیرد و از کودکی باید آموزش‌های لازم را برای حضور در جامعه تجربه کند.

مطمئن باشید اگر ما پیش از این در اصول آموزشی‌مان به مسائل کودکان و نوجوانان توجه می‌کردیم، خیلی از مسائلی که امروز با آن درگیر هستیم را شاهد نبودیم و قطعا اگر در فضای کودکی درست تجربه کردن را به کودکان بیاموزیم، آن‌ها در آینده مسیر کم اشتباه‌تری خواهند رفت. تمام آنچه ما در بخش‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می‌بینیم از آنچه در بخش فردی تجربه کرده‌ایم، شکل گرفته است؛ در واقع آموزش فردی کمک می‌کند تا ما به یک جامعه درست برسیم. به همین دلیل من باور دارم که صنف تئاتر کودکان و نوجوانان در این شرایط باید همچنان به فعالیت خود ادامه دهند، چون بچه‌ها استرس دارند، آن‌ها حال‌شان بد است و ما نباید آن‌ها را تنها بگذاریم. حال روحی کودکان و نوجوانان ربطی به مسائل سیاسی و غیره ندارد و باید به حال روحی کودکان توجه کنیم.    




مطالب مرتبط

ناصر آویژه، سخنگوی شورای هنری تالار هنر:

تولیدات جدید و حضور پیشکسوتان در اولویت تالار هنر هستند
ناصر آویژه، سخنگوی شورای هنری تالار هنر:

تولیدات جدید و حضور پیشکسوتان در اولویت تالار هنر هستند

ناصر آویژه، سخنگوی شورای هنری تالار هنر می‌گوید اجراهای نمایشی که تولید جدید باشند و هنرمندان پیشکسوتی که سال‌ها در این عرصه کارکرده‌اند و سابقه کارگردانی بسیاری دارند، قطعاً در اولویت‌ اجرایی تالار هنر هستند.

|

نظرات کاربران