به یاد اولین بانوی کارگردان تئاتر ایران
مهین اسکویی: تئاتر تنها هنری است که دروغ در آن جایی ندارد
فردا ۱۲ دی سالروز درگذشت مهین اسکویی، مترجم، بازیگر و مدرس تئاتر و هنرمندی است که بعضی از او بهعنوان اولین بانوی کارگردان تئاتر ایران یاد میکنند.
به گزارش ایران تئاتر به نقل از ایسنا، مهین اسکویی با نام خانوادگی عباس طاقانی، زاده اسفند سال ۱۳۰۹ است که در دوره نوجوانی و در زمانهای که بسیاری از خانوادهها برای حضور دخترانشان در فضای هنری سختگیری بسیار داشتند، به عرصه بازیگری پای گذاشت.
این دختر جوان که از شانزدهسالگی بهعنوان شاگرد عبدالحسین نوشین، پدر تئاتر نوین ایران وارد فعالیت شد و از همان سالها در کنار آموزش دیدن، بازیگری روی صحنه تئاتر را آغاز کرد. دیری نپایید که با بازی در نمایش «پرنده آبی» نوشته موریس مترلینگ و کار زندهیاد نوشین به اوج رسید.
اسکویی در تئاتر فردوسی در نمایشهای گوناگونی روی صحنه رفت ولی هرگز تنها به تجربهاندوزی روی صحنه قانع نشد بلکه جزو اولین زنانی بود که در رشته تئاتر تحصیل کرد.
زمانی که تئاتر فردوسی به دلیل تحولات اجتماعی در ایران آن زمان تعطیل شد، او فرصت را غنیمت شمرد و با همسرش مصطفی اسکویی برای تحصیل در رشته تئاتر، کشور را به مقصد روسیه ترک کرد و در دانشکده هنرهای تئاتر مسکو لوناچارسکی رشته کارگردانی تئاتر را با درجه ممتاز به پایان رساند و در همین دانشکده بهطور کامل سیستم استانیسلاوسکی را نیز آموزش دید و پس از ۱۰ سال اقامت در فرانسه، شوروی و آلمان به کشور خویش بازگشت.
بعد از بازگشت به ایران با همراهی همسرش گروه تئاتر آناهیتا را پایهگذاری کرد و در همین گروه، نمایشنامههای بسیاری را ترجمه، کارگردانی و بازی کرد.
جدایی از گروه تئاتر آناهیتا و نیز همسرش مصطفی اسکویی، او را بر آن داشت تا گروه تئاتر زمان را بنیان نهد.
اسکویی در تمام سالهای فعالیتش بهعنوان مترجم، بازیگر، کارگردان و مدرس مشغول به کار بود. او هم نمایشنامههای مهمی ترجمه کرد و هم شاگردان بسیاری پرورد.
اواخر دهه هفتاد که همزمان با دوران اصلاحات بود، اسکویی یک جلسه سخنرانی در مرکز ملی گفتوگوی تمدنها داشت.
او سخنان خود را با موضوع «بازیگری و پیشرفت تمدنها» ارائه کرد. این هنرمند اما متأسف بود که تئاتر در ایران جزئی از تمدن بهحساب نمیآید بلکه یک نوع تفریح است درحالیکه یکی از شاهراهای اصلی گفتوگوی تمدنها، تئاتر است.
سالها بعد مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نشان داد که بیتوجهی به فرهنگ گفتوگو که یکی از اصلیترین بنیانهای تئاتر است، چه پیامدهای سنگینی به دنبال خواهد داشت.
اسکویی باور داشت که ویژگی هنرمند واقعی این است که فرمایشی کار نمیکند، بلکه کار او برآمده از خلاقیت است و تئاتری دارای ارزش است که ارشادکننده و باعث تحولی در اندیشه تماشاگر شود.
او در آن مقطع هم از بیقانونی در عرصه تئاتر گلهمند بود و از مجلس ششم خواسته بود تا قوانینی را در این رابطه به تصویب رساند و دولت را مسئول مستقیم نظارت بر کیفیت تئاتر دانسته بود تا این هنر فقط جنبه سرگرمی و درآمدزایی نداشته باشد.
بانوی کارگردان در همان مقطع طی گفتوگویی با ایسنا، تئاتر را تنها هنری دانسته بود که دروغ در آن جایی ندارد.
او عنوان کرده بود که بازیگر با کمک گرفتن از هنرهای دیگر مثل موسیقی و طراحی صحنه و ادبیات، برای انتقال بهتر پیام نویسنده به تماشاگر میکوشد.
از نظر این هنرمند یک بازیگر برای این روی صحنه میرود که بتواند ارتباطی متقابل با تماشاگر برقرار و با اجرای خود، ذهنیت نویسنده را برای تماشاگران تداعی کند.
هرچند نیمه دوم دهه هفتاد را دوران شکوفایی دوباره تئاتر ایران میدانند اما مهین اسکویی در همان زمان هم گله داشت که در کشور ما کارهای تئاتری بهصورت اصولی انجام نمیشود و این در حالی است که برای رونق تئاتر باید الفبا و علم بازیگری را یاد بگیریم.
نکته قابلتأملی که او به آن اشاره کرده بود و میتوان آن را نوعی پیشبینی به شمار آورد، تأثیر وضعیت اقتصادی بر هنر تئاتر است. او گفته بود متأسفانه با وضع اقتصادی موجود فکر میکنم بهزودی دچار بحران شویم بخصوص در مورد سینما، چراکه سینما همیشه از تئاتر تغذیه کرده است زیرا یک بازیگر ابتدا در تئاتر اصول بازیگری را یاد میگیرد و بعد به عرصه سینما وارد میشود.
گفتنی است که مهین اسکویی در اواسط دهه ۲۰ و در دورانی که عبدالحسین نوشین کار میکرد، بهعنوان شاگرد و بازیگر در کنار او همکاری کرد و در تئاتر فرهنگ مستقر شد. او در نمایشهایی چون «روسپی بزرگوار» اثر جاودانه ژان پل سارتر و «سه دزد» ایفای نقش کرد. بعدازآن نیز به همراه نوشین و گروه او به تئاتر فردوسی رفت و در نمایش «ولپن» در نقش کلمبا ظاهر شد، نقطه اوج بازیگری مهین اسکویی در نمایش «پرنده آبی» موریس مترلینگ بود که نوشین در تئاتر فردوسی به صحنه برد.
در جریان بسته شدن تئاتر فردوسی، مهین اسکویی، همراه همسرش عازم فرانسه و بعد از دو سال نیز با استفاده از بورس دولتی شوروی عازم مسکو شدند و در سال ۱۳۲۹ در انستیتوی دولتی هنرهای مسکو (گی تیس) در چند مرحله از آزمون ورودی شرکت کردند و نمایش «شب بحرانی» از یک نویسنده لهستانی را بهعنوان پایاننامه اجرا کردند. مهین و مصطفی اسکویی بعد از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۷ و در محل سینما آپادانا سابق «هنرکده آناهیتا» را تأسیس و کلاسهای هنرپیشگی را در آن بر پا کردند. در این گروه هنرمندان بسیاری همچون مهدی فتحی، محمود دولتآبادی، کاظم هژیر آزاد، جعفر والی، سیروس ابراهیمزاده، پرویز بهرام و... فعالیت میکردند. این زوج هنری در زمستان همان سال نمایش «اتللو» را با حضور هنرپیشگان آناهیتا به صحنه بردند که در این نمایش بازیگرانی چون پرویز بهرام، جعفر والی، مسعود فقیه، سیروس ابراهیمزاده و... حضور داشتند.
اجراهای بعدی آناهیتا نیز «خانه عروسک» ایبسن بود که مهین اسکویی خود کارگردانی کرده بود و بعد از آن نیز «هیاهوی بسیار برای هیچ» را در سال ۳۹ به صحنه برد و دو ماه بعد، «تراموایی به نام هوس» را کارگردانی کرد.
مهین اسکویی در سال ۴۴ و بعد از جدایی از مصطفی اسکویی از تئاتر آناهیتا نیز کناره گرفت و در همان سال در نمایش «چشماندازی از پل» که پرویز بهرام کارگردانی کرده بود، در تئاتر کسری نقشآفرینی کرد. در سالهای ۶۱ به بعد اسکویی در کنار تدریس تئاتر، مجموعه سهجلدی آثار علمی استانیسلاوسکی، نمایشنامه «صاعقه» اثر آستروفسکی، «خرس و خواستگاری» اثر چخوف و «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی را ترجمه کرد و در کنار این فعالیتها چندین نمایش تلویزیونی چون «گرگها و برهها»، «کالسکه زرین»، «غاز سالامانگ»، «پیچ خطرناک»، «ابلیس»، «شبهای سفید»، «خرس و خواستگاری» و «جشن پانزدهسالگی» را هم کارگردانی کرد.
اسکویی بعد از سپری کردن یک دوره طولانی بیماری ۱۲ دی سال ۱۳۸۴ در بیمارستان پاستور درگذشت.