نگاهی به نمایش”خانه” نوشته نغمه ثمینی و کارگردانی کیومرث مرادی
رحیم عبدالرحیمزاده: نمایش"خانه" اثری متفاوت در کارنامه کاری کیومرث مرادی و گروه تئاتر تجربه است، البته با قید این نکته که متفاوت بودن الزاماً به معنای قدرتمند بودن یک اثر نیست. هر چند میتوان در تجربههای مستمر این گروه متفاوت بودن اجرایشان را ناشی از رویکرد تجربی آنان دانست و این به خودی خود امری مثبت است.
"خانه" را از این جهت میتوان اثری متفاوت نامید که تنها تجربه کیومرث مرادی و گروهش در حوزه تئاتر پست مدرن است. هر چند اصطلاح پست مدرن این روزها مقداری شبهه برانگیز و حتی تا حدودی و به غلط دارای بار منفی باشد. اما این رویکرد در اجرای مرادی نه تنها جنبهای منفی نیست بلکه به دلایلی که در پی خواهد آمد دارای جنبههای مثبت فراوانی است. مثبت از آن رو که رویکرد پست مدرنیستی مرادی نه تنها باعث اغتشاش و ابهام بیمورد در اجرا نشده است ـ آن چنان که به غلط اصطلاح پست مدرن بسیاری از ما مخاطبان ایرانی را به یاد آن میاندازد ـ بلکه حتی باعث شفافیت و یک دستی اثر نیز شده است.
در این جا سعی خواهیم کرد با بررسی دو جنبه از رویکرد پست مدرنی این اجرا در حوزه نمایشنامه و کارگردانی دلایل این که"خانه" را اثری پست مدرن نامیدهایم بررسی کنیم.
یکی از ویژگیهای عمده آثار پست مدرن که خود از نظریههای فلسفی لیوتار فیلسوف برجسته فرانسوی و ژاک دریدا دیگر نظریهپرداز بزرگ فرانسوی برخاسته است، پرهیز از روایتهای کلان و به تبع آن مرکزیت در این آثار است. آثار پست مدرن آثاری مرکززدا هستند، آثاری که نه یک روایت محوری پارههای آن را گرد هم میآورد و نه یک شخصیت محوری آن را به هم گره میزند.
یکی از راههای مرکززدایی در آثار پست مدرن ایجاد مرکزیتهای متعدد و متفاوت است. با تعدد مراکز در واقع مرکز از میان میرود و از همین رو شاید ساختار اپیزودیک مناسبترین ساختار برای یک روایت پست مدرن باشد؛ چرا که در دل خود و به شکل بالقوه قابلیت مرکززدایی را دارد و بیدلیل نیست که بهترین آثار داستانی پست مدرن همچون"اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" اثر ایتالو کالوینو از چنین ساختاری در روایت بهره میگیرد.
ثمینی در نمایشنامهاش به چنین ساختاری رو میآورد، ساختاری که در آن نه با یک داستان واحد بلکه با داستانهایی متفاوت روبهرو میشویم. هر کدام از شخصیتهای نمایشنامه روایت مستقلی از دیگر شخصیتها دارد و در عین حال هیچ کدام از روایتها را نمیتوان به عنوان روایت محوری اثر در نظر گرفت، بلکه هر کدام تکههایی از یک پازل هستند که قرار نیست تمام تکههای آن نیز کامل شود، هر چند شخصیت هامون در جاهایی میرود که تبدیل به محور اثر شود اما حضور او در نمایش چنان حضوری سایهوار و شبحگونه است که تنها سایهای از یک قهرمان و شخصیت محوری ارائه میدهد.
از دیگر سو ثمینی برای هر کدام از شخصیتها کاراکتر زبانیِ ویژهای خلق کرده است و به وسیله چند صدایی کردن متن با تونالیتههای زبانی بر مرکززدایی اثرش تاکیدی مضاعف مینهد. در نمایشنامه"خانه" ما با سه لایه زبانی کاملاً متفاوت روبهرو میشویم. از یک سو زبانی امروزین، آمیختهای از اصطلاحات نسل امروز و اصطلاحات مربوط به اینترنت و فیزیک و... که مربوط به دو شخصیت پسر و دختر خانواده است. از یک سو با زبانی وهمآمیز، نمادین و تا حدودی شاعرانه در سه شخصیت هامون، زن پشت پنجره و مرد غریبه و در لایه سوم با زبان پدر و مادر که زبانی نزدیک به زبان معیار و متعلق به نسل گذشته است. نکته مهم در حضور این سه لایه زبانی در آن است که به تناوب از آنها در متن بهره گرفته میشود و هیچ کدام بر دیگری ارجحیت یا سنگینی ندارد.
در حوزه کارگردانی نمایش"خانه" میتوان دومین مولفه پست مدرن آن را جستوجو کرد. مرادی در پی دستیابی به بیانی پست مدرن به اجرایی مبتنی بر نشانههای بصری رومیآورد. اما نکته مهم آن جاست که این نشانهها نزد وی نه کارکردی معناگرایانه بلکه کارکردی زیباییشناسانه دارد؛ چرا که هنر به شکلی آگاهانه نه در ژرفا بلکه در سطح حرکت میکند و از همین رو به اشکال عامیانه و کلیشهای رو میآورد. هنر پست مدرن از کلیشهها برای خلق هنری متفاوت سود میجوید. هنر پاپ آرت را در حوزه هنرهای تجسمی میتوان یکی از نمودهای این نوع نگرش دانست. به لحاظ بصری مرادی بیشترین بهره را در کارگردانی اثرش از هنر پاپ آرت برده و این بالاخص در دو اپیزود نمایش به شکلی برجسته خود را آشکار میکند، نخست در اپیزود مربوط به دختر و علائم خاص مربوط به چت که به شکلی بزرگ بر پرده ظاهر میشود و همچنین در اپیزود مادر و تاکید بصری کارگردان و عناصر فیلم هندی در این اپیزود. هر چند در دیگر اپیزودها نیز به راحتی میتوان رد پای این رویکرد را پیدا کرد.
همچنین بهرهگیری وی از رسانههای گوناگون و تبدیل اجرایش به یک اثر مالتی مدیا در راستای مرکز گریزی و چند صدایی شدن متن قرار میگیرد و مخاطب را بیش از پیش در فضای پست مدرن اثر قرار میدهد هر چند اصرار مرادی بر استفاده بیش از حد از تصاویر پروجکشن و اسلاید جذابیت آنها را بسیار زود نزد مخاطب از بین میبرد.
در کنار تمامی ویژگیهایی که به عنوان ویژگیهای پست مدرن در این اثر ذکر شد نمیتوان به راحتی از کنار طراحی صحنه پیام فروتن در این اثر گذشت چرا که وی نیز در طراحی دکورهای نمایش از مولفههای کانسپچوال آرت یا هنر مفهومی بهره میگیرد. هنری که خود یکی از مهمترین سرچشمهها و آبشخوریها هنر پست مدرن است.
اما آن چه به طراحی فروتن در این اجرا اهمیتی دو چندان میبخشد در این نکته مهم نهفته است که وی در عین آن که در هماهنگی و همسویی کامل با اجرا دست به خلق دکورهای نمایش زده در عین حال آثاری کاملاً مستقل به لحاظ هنری خلق کرده است؛ یعنی آثاری که خود به تنهایی دارای ارزش هنری هستند و قابلیت عرضه مستقل از اثر را دارند و این در طراحی صحنه ما که همیشه در زیر سایه اجرا و کارگردانی باقی مانده تلاشی کم نظیر و قابل تقدیر به شمار میآید، تلاشی که به جز در نزد کسانی چون خسرو خورشیدی و بالاخص در اجرای"بینوایان" به کارگردانی بهروز غریبپور کمتر در میان طراحان صحنه در ایران دیده شده است.
برای دیدن آلبوم گزارش تمرین نمایش خانه اینجا را کلیک کنید
برای دیدن آلبوم نمایش خانه اینجا را کلیک کنید