در حال بارگذاری ...

نگاهی به نمایش”عروسی در سایه” نوشته و کارگردانی علی عابدی

افسانه نوری: نمایش"عروسی در سایه" در لفافه‌ای از طنز و تراژدی، کمدی‌ای را به تماشاگر عرضه می‌دارد که یادآور فضایی آخر‌الزمانی است. آخر‌الزمانی که امیدها و آرزوها به شکلی دیگر جلوه‌گر می‌شوند و پایان زمین و نابودی بشر در آن محتمل است. این فضا فضایی است که در آن جنگ به عنوان عنصر پیش برنده کارکردی دراماتیک می‌یابد.

در طول نمایش همه کاراکترها به نوعی با مضمون جنگ در ارتباطند و موقعیت آنان در جهان به مضمون جنگ گره خورده است به طوری که مرگ و زندگی و کار و بار آنان به وجود جنگ وابسته است ولی نه به گونه‌ای که می‌شناسیم و در اکثر درام‌های مرتبط با جنگ می‌بینیم.
این ارتباط به نوعی است که گویی جنگ به خودی خود مضمونی آزاردهنده برای کاراکترهای نمایش محسوب نمی‌شود و به حضور آن در کنار خود چنان عادت کرده‌اند که لحظه‌ای هم از آن جدا نیستند. برنامه‌ریزی آن‌ها برای حال و آینده ‌زندگیشان به جنگ وابسته است. در عین حال همه چیز در اطراف آنان اتوماتیک‌وار می‌گذرد و به نظر می‌رسد که خود کاراکترها هم در مسیری که پیش روی هر کدام آن‌هاست به صورت اتوماتیک حرکت می‌کنند و به شکل انسان‌هایی مسخ شده در این شرایط جلوه می‌کنند. کسانی که نه قدرت تغییر یا مبارزه با شرایط را دارند و نه می‌خواهند چنین اتفاقی بیفتد. کاراکترها در این فضا حرکت می‌کنند، حرف می‌زنند، نگاه می‌کنند و.... اما در حقیقت پیکره‌های آنان در این امر دخیل است. ذهن آنان مرده به نظر می‌آید. در نتیجه آنان از چیزی تعجب نمی‌کنند. سرباز از دیدن دختری در کنار جایگاه نگهبانی‌اش تعجب نمی‌کند. پدر و مادر از برنگشتن دخترشان به خانه و حتی کشته شدن او تعجب نمی‌کنند. آنچه به عنوان عکس‌العمل کاراکترها اتفاق می‌افتد اعمالی مکانیزه و از پیش تعیین و تعریف شده است. برای مثال پدر و مادر عروس در صحنه‌ای که خبر مرگ او را از سرباز می‌شنوند با گریه و سرو صدایی دروغین به عزاداری می‌پردازند در حالی که لحظه ای بعد هر دو این موضوع را سریعاً فراموش کرده و به شوهر دادن دختران باقی مانده شان فکر می‌کنند. مسئله ‌دیگری که به بی‌هویتی آدم‌های داستان دامن می‌زند بی‌نام بودن کاراکترهاست. کاراکترها اسم خاص ندارند. همه ‌آن‌ها از اسم‌های عام بهره مندند که آنان را متعلق به یک طبقه اجتماعی معرفی می‌کند. اسم هایی از قبیل سرباز، عروس، پدر و مادر. حتی این نام‌ها که بر بی‌هویتی افراد صحه می‌گذارند و هویت فردی آن‌ها را از بین برده و بعدی جمعی به آن می‌بخشند نیز، از طرف خودشان برای خودشان انتخاب نشده‌اند. این‌ها نام‌هایی است که به طبع نقشی که آن‌ها در جامعه ایفا می‌کنند توسط دیگران به آن‌ها داده شده است. عروس در معرفی خود می‌گوید که سربازی که به او علاقه داشته به او می‌گوید عروس و سرباز می‌گوید که دیگران به او می‌گویند سرباز. به همین ترتیب در شروع صحنه ‌سوم نمایش، مجری کسانی را مخاطب قرار می‌دهد که به آن‌ها اموات می‌گوید چرا که در نتیجه کشته شدن عروس و سرباز و.... نقش اجتماعی آنان به مرده تغییر پیدا کرده و به عنوان اموات از آن‌ها یاد می‌شود.
از پرده ‌نمایش در پس زمینه استفاده شده‌ که چند کارکرد دارد. در صحنه‌ نخست بر آن انیمیشنی ظاهر می‌شود که به نوعی بازتاب دهنده‌ خوابی است که سرباز می بیند و در آن فرشته‌ای با شاخه گلی ظاهر می‌شود. در صحنه ‌دوم پرده جایی است برای نمایش انواع نارنجک و همین طور عکسی رادیولوژی از پدر و نارنجک در شکمش و در صحنه ‌سوم پرده جایی است برای به تصویر کشیدن مجری که برنامه‌ای برای اموات اجرا می‌کند. هر بار که هر کدام این تصاویر را بر پرده می بینیم علاوه بر فضاسازی که ایجاد کرده و از لحاظ بصری به کیفیت و غنای صحنه کمک می‌کنند، کاربردی دراماتیک نیز دارند که در صحنه ‌اول سبب نزدیکی مخاطب و تا حدودی همزادپنداری او با دنیای رویاهای سرباز است، در صحنه‌ دوم همچون تابلویی است که پدر می‌تواند نکته‌هایی را که چون درسی برای مادر بازگو می‌کند بر آن نمایش دهد و در صحنه ‌سوم به معرفی مکان و موقعیت نمایش کمک می‌کند. علاوه بر این‌ها در صحنه‌ دوم و سوم تصاویر پرده کارکرد طنزآمیز نیز یافته‌اند.
طراحی صحنه‌ نمایش"عروسی در سایه" ساده و کاربردی است. فضای باز‌ در طراحی صحنه طوری در نظر گرفته شده‌ که گویی کاراکترها در میان دیواری محصور هستند و در اسارت این دیوار آجری به سر می‌برند و در عین حال استفاده از دیوار آجری و نیز مساحت تعبیه شده در بالای پرده، اختلاف سطحی را به وجود می‌‌آورد که از طریق آن کارگردان نمایش علاوه بر خلق میزانسن‌های متنوع توانسته است تنوع بصری در نگاه تماشاگر ایجاد کند.
کارگردان نمایش"عروسی در سایه‌" تلاش دارد از دیالوگ‌ها تا میزانسن‌ها فضایی کمیک بیافریند‌. در این زمینه عنصر تکرار یکی از عناصر موثر و کارساز است. با وجود این، تکرار در دیالوگ‌ها و رفتاری خاص که از کاراکتری سر می‌زند خلاصه شده در حالی که می‌توانست ابعاد وسیع‌تری به خود بگیرد. برای مثال هر گاه سرباز از سرباز جوما حرف می‌زند عکسی از او را از جیب در آورده و با اطواری تکراری و دیالوگی تکراری آن را زیر پا له می‌کند به طوری که این عمل همانند تیکی عصبی هر بار با شنیدن نام جوما از او سر می‌زند. همین طور در صحنه ‌دوم زنی را می‌بینیم که تقریباً با درآمدن هر جمله از دهان شوهرش در جواب او بعله‌ای می‌گوید که تکرار آن با آهنگی خاص به ایجاد موقعیتی طنز آلود می‌انجامد و یا سرباز در صحنه ‌اول در حال تعریف ماجرایی برای دختر از بازی کلامی بهره می‌گیرد که در جاهای دیگر نمایش نمونه آن کمتر دیده می‌شود‌(فس فس کرد- مس مس کرد- به چس چس افتاد). 
این بازی‌های کلامی که در سرتاسر نمایش می‌توان نمونه‌های آن را جست، علاوه بر این که به فضای طنزآلود نمایش کمک می‌کنند در ایجاد فضای آکنده از پوچی و بی‌هدفی نیز سهیم هستند. ابزوردیسمی که بر این اثر سایه افکنده موقعیت کمیک آن را با وضعیتی تراژیک در می‌آمیزد. وضعیتی که حکایت از شالوده‌شکنی سنت‌‌ها و قطع وابستگی‌های انسان مدرن از گذشته‌اش دارد. نشانه‌های این موضوع را در نمایش"عروسی در سایه" می‌توان از بی نام بودن کاراکتر‌ها تا موقعیتی که در آن اسیر هستند و نوع روابط و فرجام آن‌ها و نیز عکس‌العمل آن‌ها نسبت به اتفاقات اطرافشان پی گیری کرد.
با وجود طنز خوب‌(‌به ویژه در صحنه‌ دوم) و میزانسن‌های متنوع این نمایش، نتیجه‌گیری داستان اندکی شتابزده و سست است. نتیجه‌گیری که به سمت و سوی ملودرام شدن پیش می‌رود. کشف عروس درباره هویت اصلی سربازی که دوست داشته و کشف سرباز درباره‌ دختری که دوست داشته و نتیجه‌گیری سریع آن دو برای با هم بودن چیزی نیست که تماشاگر تیزهوش نتواند پیش از کاراکترها آن را دریابد. همین موضوع باعث می‌شود تا پایان‌بندی نمایش نسبت به کلیت آن، نسنجیده و ناگهانی صورت گیرد و گره‌گشایی آن به ساده‌ترین شکل ممکن و با دم دست‌ترین تمهیدات صورت گیرد در حالی که با تأمل بیشتر، نویسنده می‌توانست پایانی محکم‌تر و قابل قبول‌تر داشته باشد. علاوه بر این نتیجه‌گیری داستان به این ترتیب و قابل حدس بودن آن از سوی تماشاگر باعث می‌شود که با صحنه ای کشدار و ملال‌آور مواجه شویم که در آن رازی برای گشودن نزد تماشاگر باقی نمانده و جذابیت آن از دست رفته است.
برای دیدن آلبوم نمایش اینجا را کلیک کنید.