نوشتاری در چیستی و چرایی برگزاری جشنواره تئاتر مناطق
افق روشن در نشانههاست

روحالله صالحی: چرخ جشنواره تئاتر مناطق پس از هفت سال خاموشی دوباره به راه افتاد؛ از نسبی بودن بحث کیفیت آثار که بگذریم به این نکته مهم میرسیم، گاه نور کم از خاموشی بزرگ و بیهوده بهتر است. خاموشیای از جنس دوران کرونا. برای در برف مانده، کورسوی نور از کلبه جنگلی، همه هستی و امید اوست. این روزها برخی بیرون از گود ایستادهاند و مثل شخصیت «گِلام» در کارتون سفرهای گالیور مدام میگویند: «من میدونم...»
روشنی خانه تئاتر از استان کرمانشاه شروع شد؛ از جشنواره منطقهای یک، با ۱۷ اثر نمایشی و همراهی ۲۲۹ هنرمند؛ منطقه دو در بوشهر با ۱۶ گروه نمایشی و حضور ۲۰۳ هنرمند؛ منطقه سه، به میزبانی استان مازندران و حضور ۱۸ گروه نمایشی و همراهی ۲۳۵ هنرمند و درنهایت منطقه چهار، شیراز با ۱۵ گروه نمایشی و حضور ۲۰۰ هنرمند که نشان میدهد در همین جشنواره فراموششده مناطق ۸۶۷ هنرمند تئاتر روی صحنه به دیالوگ با تماشاگر رسیدهاند و بر اساس فرمول هزینه-فرصت، فرصت بهتر را زیست کردهاند. حالا آنهایی که از قلعهگنج آمده بودند و حتی اهالی نمایش نهاوند و بندر گناوه و... تجربه و خاطرههایی بیشتر از بقیه دارند. خاطرات و تجربههایی که نوستالژی آینده را میسازند حالا؛ به همه اینها اضافه کنید بر اساس آمار ارائهشده از سوی دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر، متقاضیان حضور در دوره چهل یکم؛ در بخش اصلی ۵۸۴ اثر، بخش خیابانی ۱۱۵ اثر، بخش رادیوتئاتر ۸۲ اثر، نمایشنامهخوانی ۳۲۰ اثر، بخش بینالملل ۱۸۰ اثر و بخش استانی ۷۶۳ اثر که نشان میدهد چه تعداد هزینه-فرصت را نسبت به سکوت برگزیدهاند.
حالا باید به یکچیز فکر کنیم؛ اینکه چه قدر توانستهایم در این مسیر دیالوگ برقرار کنیم؟ دیالوگی برآمده از فهم مشترک؛ بخشی از مشکلات فعلی بر شانه غول بیشاخودم نبود فهم مبتنی بر دیالوگ ایستاده است یا به زبان سادهتر: «فهم در سایه شنیده شدن». «گادامر» فهم را نتیجه «امتزاج افقها» معرفی میکند. ازاینرو، برای رسیدن به فهـم، هـم افق گوینده، هم شنونده و هم افق متن (موضوع) لازم است که فراهم شود.
افق مشترک در دیالوگ شکل میگیرد که به عنوان ابزار کاری هنرمندان تئاتر شناخته میشود و به قول «کر اِلام» در کتاب «نشانهشناسی تئاتر و درام» نخستین سطحی است که به شکلی بلافصل به تماشاگر منتقل میشود و چالش اصلی در این نکته نهفته است که نیازمند گذرگاه و دالانی برای رسیدن به دیالوگ هستیم؛ چیزی شبیه به «چکپوینت چارلی».
در مرکز شهر برلین یک اتاقک کوچک بازرسی هست که به «چکپوینت چارلی» معروف است و معروفیت گردشگری آن برای همین است که در جنگ جهانی دوم وقتی کسی میخواست از این گذرگاه عبور کند برایش توضیح میدادند که چه بخشی را ترک میکند و وارد چه بخشی دیگر میشود. گفتوگویی که به تصمیم مهم زندگی فرد ختم میشد. جشنوارههای تئاتر مناطق بهترین چکپوینتهایی موجود در فضای تئاتر کشور هستند که میتوانند با محوریت گفتوگو، نقش اجتماعی نظام تربیتی را عملیاتی کند تا عادتوارههای اجتماعی را رقم بزنند.
به اتمسفر و امتزاج افقها در پسزمینه اجرای نمایشهای «قزلحصار»، «دریازدگی»، «جشن»، «زاخار خروپف لای پروندههای مستنطق»، «خیر نبینی سعیده»، «ماراساد»، «اسب قاتلین»، «لابیرنت»، «اگنیتاژ»، «گریههای باد و گات سینه»، «آن نیمروز طولانی زهرا»، «فنجان در طوفان چای» و... نگاه بیندازید که با موضوعات اجتماعی به صحنه رفتند تا از فیلتر گروه نمایشی دست به نقد بزنند. حتی نمایشهایی با نگاهی نقادانه به جنگ و دفاع مقدس به اجرا درآمدند. نمایشهایی مثل «پیلههای خیس»، «تاکسیدرمی»، «عروس جنگ»، «جنگهای سیاسی برابر در مدت نامعلوم»، «رومانی»، «عاشقانههای دو بازمانده از یک جنایت جنگی»، «کانتری صدای سیمره»، «پاییز نگفته بود»، «نقطه صفر مرزی» و... تا دین خود را به ساحت دیالوگ ادا کرده باشند و حتی نمایشهایی با اقتباس از نمایشهای بنام مثل «پارافریز ماراساد با سس فرانسوی» بر اساس «ماراساد» نوشته پیتر وایس و «جنگ چهره زنانه ندارد» نوشته سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ و مستند «a157»، نمایش «تهران کنار پنجره» که برداشتی است آزاد از «در انتظار گودو» اثر بکت، نمایش «اسم شب؛ ضحاک زهرماری» با نگاهی به شاهنامه، نمایش «آوازهای غمگنانه یک جغد در پیراهن سرخ شبی پنهان» اقتباسی از نمایشنامه مکبث اثر شکسپیر، نمایش «وقتی صدای سوت میاد، سرت را بدزد» برگرفته از نمایش «پیکنیک در میدان جنگ» فرناندو آرابال و...
تئاتر و نقد اجتماعی جزو لاینفک دایره لغات اهالی تئاتر است و نمیشود به داشتههای این دایره تاخت، که دارایی جامعه نخبگانی همین کلمات است، که خیانت به آنها روزگار تلخی را رقم میزند. دایره واژگانی به مجموعه کلمات کلیدی و پرکاربرد تخصصهای مختلف اطلاق میشود که دانستن این واژگان بهنوعی پیشنیاز ورود به آن شغل بهحساب میآید. هرچه این لغات بتواند بهتر و سلیستر مفهوم موردنظر را منتقل کند و طرف مقابل نیز قادر به رمزگشایی باشد میتواند در وقت و هزینه صرفهجویی کند و ارتباط را بعد ببخشد. اگر دایره لغات کوچک و محدود باشد حکایت از شرایط نامطلوب و کمرمق در بن و ریشه آن صنف و گروه میدهد، چراکه کد کلیدها، نشانکهای عاطفی هستند و در هدایت افراد بسیار مؤثر عمل میکند. نگاهی بیندازیم به رمان «صدسال تنهایی» گارسیا مارکز که روستایی به نام «ماکوندو» را ترسیم میکند. شخصیتهایش دچار فراموشی و نسیان هستند و نام اشیا و... را از یاد بردهاند. آنها روی هر وسیله کاربردش را نوشتهاند تا با مراجعه به آن دچار مشکل نشوند. مثلاً اینکه «این گاو است باید هر روز شیرش را بدوشیم تا شیرقهوه بخوریم» و بدا به روزی که مجبور باشیم از فرط دور افتادن از صحنه، مجموعه دایره واژگانی را با خود حمل کنیم تا تنها نمانیم.
رسالت جامعه نخبگانی همین است که در ایجاد بستر گفتوگو و گفتمان برای طیفها و سلیقههای مختلف پیشقدم شود. هرگاه که از این رسالت کوتاهی شود، از ذات اصلی خود فاصله گرفته است. بد نیست بدانیم نقشپذیری بهتنهایی امکانپذیر نیست مگر آنکه فرد در ذخیرهگاه عواطفش، انبوهی از مشارکت اجتماعی را تجربه کرده باشد. زندگی افراد یک جامعه برآیند و محصول محیط اطراف اوست و از منظر دیگر آینده آن چیزی است که امروز تخیل میکنیم؛ بنابراین هر چقدر این محیط تحت تأثیر بار عاطفی مشترک بین افراد آن جامعه باشد؛ نقشپذیری فرد سادهتر خواهد بود و قطعاً تحقق آینده کمهزینهتر و دلپذیرتر خواهد شد.
توشیو دوکو (۱۹۶۰) رئیس فدراسیون ملی صنایع ژاپن میگوید: «ما نه هیچ منبع طبیعی داریم و نه هیچ قدرت نظامی، ما فقط یک منبع در اختیار داریم، ظرفیت ابداع مغزهایمان، این همان منبع پایانناپذیر است، باید آن را بسط داد، تربیت کرد، تمرین داد و مجهز ساخت؛ این قدرت ذهن، خواهناخواه در آینده نزدیک بهصورت گرانبهاترین ثروت مشترک بشریت در خواهد آمد.» در رویکرد تحول، فرض بر آن است که اقدامات امروز ما، آینده را خواهد ساخت؛ پس آینده را میتوان توصیف کرد و همین توصیف دست ما را برای طراحی استراتژی باز نگه میدارد. این فقط زمانی اتفاق میافتد که بدانیم استراتژی توسعهای ما سربار است یا پایدار؟ چه پلانی برای اصلاح نیاز داریم؟ تئاتر با نشانهها زنده است و زبان مشترکی است برای ارتباط بهتر و عمیقتر؛ حال سؤال اینجاست چه قدر در بازآموزی این نشانهها در قالب جشنوارههای تئاتر مناطق موفق بودهایم؟