در گفتوگو با کارگردان نمایش «لابیرنت» مطرح شد
پدرام رحمانی: «خاکستری» تاریکترین نقطه وجود انسانهاست

پدرام رحمانی نویسنده و کارگردان نمایش «لابیرنت» میگوید خاکستری مرز سیاه و سفید، خیر و شر است؛ تاریکترین نقطه وجود انسانها و شخصیتهای نمایش است که به آنها مجوز گناه کردن میدهد.
نگار امیری: پدرام رحمانی نویسنده و کارگردان تئاتر فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۸ و با ورود به دانشکده هنر دانشگاه اراک آغاز کرد. او از اواخر دهه هفتاد تاکنون نزدیک 40 اثر نمایشی را به عنوان کارگردان روی صحنه برده است.
«اگر باران ببارد»، «فرشتهها» و «لابیرنت» تعدادی از این آثار هنری این کارگردان و نویسنده تئاتر به شمار میآیند.
نمایش «لابیرنت» به نویسندگی و کارگردانی این هنرمند روز چهارشنبه پنجم بهمن ماه در بخش جایزه بزرگ صحنهای چهلویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ساعتهای 16 و 19 در تالار اصلی مولوی روی صحنه رفت. «لابیرنت» روایت زندگی آدمهایی است که هر یک برای رسیدن به خواستههایشان سر دو راهی قرار میگیرند. مسیری که آنها انتخاب میکنند نه تنها روی زندگی خودشان که روی زندگی افرادی که حتی آنها را نمیشناسند، تاثیر میگذارد.
اجرای نمایش «لابیرنت» بهانهای شد تا به گفتوگو با کارگردان این اثر بپردازیم که در ادامه میخوانید.
ما در نمایش «لابیرنت» شاهد تأثیر رفتار و انتخاب کاراکتر روی زندگی دیگر کاراکترها بدون اینکه حتی یکدیگر را بشناسند، هستیم؛ پیش از هر چیز مشتاقم تا شما بهعنوان نویسنده اثر از دلیلی که باعث شد به این موضوع بپردازید، بگویید.
چند سالی است که جهان با موضوعی به نام اثر پروانهای مواجه است. اثر پروانهای به این اشاره دارد که تغییری کوچک مانند بال زدن یک پروانه در نقطهای از جهان میتواند باعث توفانی در نقطه دیگری از جهان شود. در معنای دیگر یعنی هر اتفاق و کاری که ما انجام میدهیم نهتنها برای خودمان بلکه برای دیگران هم تبعات مثبت یا منفی به بار خواهد آورد.
این مسئله چندین سال ذهن مرا درگیر کرده بود تا اینکه بالاخره در بهار 1400 نگارش متن نمایشنامه «لابیرنت» را بر عهده گرفتم و درنهایت پس از شش بار بازنویسی و انجام تغییراتی در زمینه متن و محتوا، ارتباط بازیگران با یکدیگر و مدتزمان نمایش در بهار 1401 به متن نهایی که روی صحنه رفت، رسیدم.
ما در نمایش «لابیرنت» با شخصیتی به نام خاکستری مواجه هستیم که بهعنوان کاراکتر اصلی نمایش در راس امور قرار دارد، شخصیتی که من بهعنوان مخاطب آن را نفس اماره شخصیتهای نمایشی تعبیر میکنم؛ این تعبیر تا چه میزان به شخصیتی که شما خلق کردهاید نزدیک است؟
تاکنون برداشتهای زیادی از کاراکتر و شخصیت خاکستری شده است؛ بعضی از افراد با دیدن این شخصیت به سطحیترین برداشت از او پرداخته و خاکستری را شیطان یا ابلیس تلقی کردند. بعضی هم او را فردی میدانند که به حل مشکلات دیگران مشغول است اما چیزی عمیقتر در مورد شخصیت خاکستری وجود دارد. آنچه از پرداخت این کاراکتر در ذهن من بهعنوان نویسنده و خالق این شخصیت وجود دارد، این است که خاکستری تاریکترین نقطه وجود شخصیتهای نمایش است و آنها در طول نمایش در حال صحبت کردن با او هستند. تاریکترین نقطهای که به آدمها اجازه گناه کردن میدهد.
ما در قسمتهایی نیز شاهد تلاش خاکستری برای تغییر نظر شخصیتها هستیم...
بله، دقیقاً همینطور است. این تاریکترین نقطه وجود بشر به آنها حق انتخاب هم میدهد. آنها آگاهانه و با توجه به انتخاب خود گناه میکنند و دقیقاً میدانند که قرار است چه کاری انجام دهند یا از چه کاری خودداری کنند. در بسیاری از موارد آدمها ممکن است کاری را انجام دهند اما از گناه بودن و عواقب کارشان اطلاعی نداشته باشند اما شخصیتهای نمایش «لابیرنت» همه از کاری که میخواهند انجام بدهند و از اینکه این گناه چه عواقبی دارد، آگاه هستند. آنها میدانند و باز هم برای رسیدن به خواستههایشان پافشاری میکنند. ما در این نمایش با هفت شخصیت مواجه هستیم که هر یک به انتخاب خود به راه شر یا خیر میروند. این خود فرد است که انتخاب میکند در کدام مسیر قدم بگذارد این شخصیت بارها به کاراکترهای داستان میگوید که شما مجبور نیستید، میتوانید انتخاب کنید این تنها یک معامله است! یعنی راهی را که در مقابلشان گذاشته است کاملاً روشن میکند.
پس در اصل این حق انتخاب شخصیتهاست که اهمیت ویژهای دارد؟
بله، این درگیری شخصیتها با خودشان برای من مهم است. اینکه کدام راه را انتخاب میکنند و این راه انتخابشده چه تأثیری بر زندگیشان میگذارد. به همین دلیل هم خاکستری شیطان نیست، شخصیت منفی نمایش نیست. خاکستری درون انسانهاست. نامش خاکستری است چون بین سیاهی و سفیدی یا بهتر است بگویم بین خیر و شر قرار دارد. این نشان در واقع شخصیتها با خودشان صحبت میکنند و این آینهها هم نشان از همان سخن گفتن با درون خود است.
خاکستری هم جاهایی در درون آینه به خودش نگاه میکند؛ نگاه او به خودش نشان از چیست؟
خاکستری هم به دنبال ذات خود میگردد. شخصیت نابینا که در انتهای کار وارد صحنه میشود، کسی است که انجیل را از حفظ است و درون پاک خاکستری است. خاکستری در پایان نمایش با روشنایی درون خودش مواجه میشود و اوست که باید تصمیم بگیرد که چطور زندگی کند.
بازیگران کار آنقدر به نقشهایی که ایفا میکنند، نزدیک شدهاند که با آنان همذاتپنداری میکنیم.
انتخاب بازیگران بر اساس خلقوخو و نوع زندگیشان انجام شد. مثلاً بازیگر نقش نابینا در زندگی واقعیاش مداح است و اعتقادات مذهبی محکمی دارد یا بازیگر نقش مادام، هنرمندی است که عاشقانه همسرش را دوست داشته است و بعد از درگذشت همسرش با نام خانم عاشقپیشه مشهور است؛ یعنی هر کدام از شخصیتها با توجه به شناختی که از آنها وجود داشت و با توجه به اینکه در زندگی روزمره خود با چه چیزی در ارتباط هستند، انتخاب شدند.
مهمترین ویژگی برگزاری چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از نظر شما چیست؟
مهمترین ویژگی این رویداد بزرگ تئاتری بیش از هر چیز احیای جشنواره تئاتر مناطق کشور آن هم بعد از هفت سال وقفه است. این رویداد باعث حضور هنرمندان بسیاری از استانهای سراسر کشور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شد که از این بابت از همه مدیران و مسئولان ممنونم. قطعاً هر چقدر تئاتر مناطق کشور پربارتر شود، ما شاهد برگزاری بهتر و پربارتر جشنواره بینالمللی تئاتر فجر خواهیم بود؛ چراکه تئاتر مناطق صرفاً یک جشنواره نیست بلکه یک کارگاه آموزشی برای بچههای شهرستان است، ما کارهای یکدیگر را میبینیم و کار یاد میگیریم و وقتی به شهرستانمان برمیگردیم، باعث رشد کیفی آثارمان میشود. در واقع حذف جشنواره منطقهای، حذف پروسه آموزش و یادگیری است و باعث میشود تا تئاتر شهرستان هرسال قویتر از قبل باشد و حذف آن باعث ضربه سنگین به بدنه تئاتر شهرستانهاست. قطعاً اجرا در جشنوارهها باعث میشود تا نمایشها در اجراهای عموم خود با نواقص کمتری روبهرو باشند.
دیگر موضوع مهمی که در برگزاری چهلویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به آن توجه شده است، افزایش مدت زمان اقامت هنرمندان طی روزهای برگزاری جشنواره است. این فرصت خوشبختانه امسال فراهم شده است. فرصتی که باعث تماشای آثار حاضر در جشنواره برای کسب تجربه و تبادلات فرهنگی و هنری بین هنرمندان میشود. اگر هدف جشنوارهها افزایش کیفیت آثار باشد؛ باید به این قضیه که گروههای نمایشی در مدت جشنواره بتوانند حداقل 10تا 12 اثر نمایشی را تماشا کنند توجه شود. تنها در این صورت است که هزینههای صرفشده برای جشنواره در سالهای بعد باعث افزایش کیفیت نمایشها خواهد شد.
استقبال مخاطبان از نمایشهای اجراشده در جشنواره را چگونه ارزیابی میکنید؟
شرایط اجتماعی در حضور حداکثری مخاطبان تاثیرگذار بوده است. البته حضور آنها در سالن نمایش قطعاً به کیفیت آثار نیز بستگی دارد. آثاری که در جشنواره با استقبال مخاطبان روبهرو میشوند جزو آثاری هستند که از لحاظ کیفی در سطح بالاتری قرار دارند.