در حال بارگذاری ...
...

نظری به نمایش «لابیرنت» به نویسندگی و کارگردانی پدرام رحمانی

در جدالی ابدی با شیطان درون

عرفان پهلوانی: به دفتر کار شیطان خوش آمدید! شما قرار است در این دفتر، بیننده­ معامله­ ویژه­ شیطان با هفت کاراکتر باشید و برای معامله­ ویژه­ خود با شیطان آماده شوید! زیرا به گفته­ بروشور «لابیرنت»؛ «یه روزی با شیطان درونت روبه‌­رو می­‌شی.» آری! هر کدام از ما ممکن است روزی از روزها دچار «لغزش» شویم و به خاطر «انگیزه»­ای که داریم، همان «محرک» که «واکنش» ما را در پی داشته است، خود را «توجیه» کنیم. آن روز شاید ما هم همانند شخصیت راهبه در نمایش گفت‌­وگویی این‌چنین را با «خاکستری» تجربه کنیم:

خاکستری: همون کاری که برای انجام دادنش اینجایید... یه معامله­ خوب...

راهبه: من هر کاری لازم باشه انجام می­دم!

خاکستری: هر کاری؟!

راهبه: بله، هر کاری!...

در نمایش «لابیرنت»، که روز چهارشنبه پنجم بهمن در تئاتر مولوی روی صحنه رفت، تماشاگر معامله­ خوب شیطان با هفت کاراکتر هستیم. معامله‌­ای که دارای ویژگی­‌های شگفت­‌انگیزی است: در این معامله «جزییات» به­‌شدت برای خاکستری مهم است و طرف­‌های معامله می‌­بایست جزییات رفتار خود را برای خاکستری تشریح کنند. دیگر ویژگی شگفت­‌انگیز این معامله آن است که خاکستری هیچ‌چیز برای خود نمی­‌خواهد! او تنها آدم‌­ها را بر سر راه یکدیگر قرار می­‌دهد تا به «نیاز­»های یکدیگر پاسخ دهند...

باید به یاد داشته باشیم که همه به خواست خود وارد دفتر کار شیطان می­‌شوند و پای این معامله می‌­نشینند. به گفته­ خاکستری: «شما به خواست خودتون اینجایید». همچنین نباید از یاد ببریم که به گفته­ راهبه: «حتی سن‌­فرانسیس هم حرف خدا رو نفهمید و اشتباه کرد...» ممکن است که هر کسی، در هر جایگاهی، با هر پندار و مرامی، برخوردار از هر انگیزه و آرزویی، پای این معامله­ جذاب بنشیند، به هر خطا و جرم و جنایتی و هر آن چیز دیگری که شاید بتوان نام گناه بدان نهاد، تن دهد و از همه‌ جالب‌­تر آنکه حتی متوهمانه گناه خویش را ثواب تلقی کند. در «لابیرنت» راهبه‌­ای با انگیزه­ خداجویی، زنی با امید به دست آوردن زیبایی بیشتر، پدری برای نجات جان فرزندش، زن میان‌سالی با آرزوی بازگشت شوهرش، تعمیرکاری به خاطر به دست آوردن عشق، مردی در پی پول و نابینایی که بینایی را خواهان است، پای معامله‌­ای خودخواسته با شیطان می‌­نشینند. نکته­ بسیار درخور درنگ و اندیشه، رفتار متفاوت و دگرسان خاکستری با هر کدام از این هفت کاراکتر است.

«لابیرنت» یک نمایش فلسفی است. اندیشه، آن هم اندیشه‌­ای ژرف و دغدغه‌­مند در ذات و نهاد این آفریده­ هنری وجود دارد. «لابیرنت» از ستیز میان دیدگاه‌­ها برخوردار است و تماشاگر خویش را دعوت به اندیشیدن می­‌کند؛ البته در پی تحمیل گونه‌ای خاص از اندیشه و باور نیست. این نمایش به چالش‌­هایی ازلی و ابدی می­‌پردازد که به‌سادگی می­‌تواند از ظرف زمانی و مکانی خود گذر کند. سخن والای «لابیرنت»، پیرامون سوژه‌هایی ارزشمند، هستی‌شناسانه و کیهانی است. «لابیرنت» زیبا و تماشایی راه چاره‌­ای را برای گذر از چالش­‌ها پیشنهاد نمی‌­دهد و رویکرد آموزشی هم ندارد.

نمایشنامه­ «لابیرنت» از ویژگی­‌های تکنیکی ستایش‌برانگیزی برخوردار است که می‌­توان با درنگ و شکیبی پژوهشگرانه، کاربرد اجزا، عناصر، ارکان و دیگر مؤلفه‌های هنر نمایشنامه‌­نویسی را در آن بررسی کرد. از دیگر سو می‌­توان «لابیرنت» را از دیدگاه تطبیقی هم کاوید، چراکه این نمایشنامه‌ گرامی از سویی یادآور معامله­ آگاهانه­ فاوست یا دکتر فاستوس با شیطان و از دیگر سو یادآور معامله­ ناآگاهانه­ آژیدهاک یا ضحاک با شیطان است. هم­چنین شناخت پدرام رحمانی، نویسنده نمایشنامه­ «لابیرنت»، از آیین‌­های مسیحیت و اسلام ستایش‌­برانگیز است و این یارا را فراهم می‌­آورد که «لابیرنت» را از دیدگاه‌­های گوناگون آیینی و فلسفی مورد پژوهش قرار داد.

«و آن­گاه به جمعیت نگاه کرد و فریاد برآورد که از میان شما آن­ کس که گناهی مرتکب نشده، اولین سنگ را پرتاب کند و همه‌جا را سکوت فراگرفت...»

تماشای اجرای نمایش «لابیرنت» و تماشای چندباره­ آن لذت­بخش است. تماشای اجرای نمایش «لابیرنت» تماشاگر را از لذت «کشف» بهره­‌مند می­‌سازد. کشف نکته‌هایی درخور درباره­ زندگی که بر تصمیم‌­گیری‌­های تماشاگر در زندگی شخصی­‌اش اثرگذار خواهد بود. «لابیرنت» توان آن را دارد که زندگی شماری از تماشاگران را به پیش و پس از تماشای این نمایش تقسیم سازد. «لابیرنت» تماشاگران را در دو سوی صحنه می­‌نشاند و از این چیدمان آگاهانه، بهره­ای هوشمندانه می‌­ستاند... ریتم و تمپوی اجرای نمایش «لابیرنت»، به دور از شتاب‌زدگی، درست و ستایش‌برانگیز است. انرژی و تمرکز بازیگران این آفریده­ هنری و فن بیان و زبان بدن ایشان ستودنی و برای دوستداران هنر بازیگری، آموزاننده است. «لابیرنت» توانسته است با بهره‌­مندی هنرمندانه از مؤلفه‌های اجرایی، مانند صحنه و نور و موزیک، فضاسازی تأثیرگذاری را بیافریند و تماشاگر را از حال خوش تماشای یک هنر ناب برخوردار سازد. زیستن سخت است و سخت­‌ترین کار، شنیدن آوای خداوند است...