جواد انصافی بازیگر و پیشکسوت تئاتر مطرح کرد
جشنواره خندستان؛ ناجی سبک نمایش سیاهبازی از وادی فراموشی

جواد انصافی داور بخش صحنهای پنجمین دوره از جشنواره تئاتر بینالمللی کمدی خندستان، این رویداد هنری را یک ناجی برای فراموش نشدن سبک نمایش سیاهبازی دانست.
به گزارش ایران تئاتر، در جریان برگزاری جشنواره تئاتر ملی کمدی خندستان که از ششم تا دهم اسفند در دو بخش اجراهای صحنهای و فضای باز در اصفهان برگزار میشود، در مورد نمایش تختحوضی با جواد انصافی یکی از داوران بخش صحنهای جشنواره تئاتر خندستان به گفتوگو نشستیم که در پی میخوانید.
جواد انصافی داور بخش صحنهای جشنواره تئاتر ملی کمدی خندستان از سال ۵۰ بهصورت حرفهای کار نمایش و بخصوص نمایش ایرانی، سیاهبازی و شادیآور ایرانی را انجام داده است و تنها کسی است که به دلیل تالیف چندین عنوان مقاله و کتاب در زمینه نمایش سیاهبازی دارای مدرک دکترا و درجهیک هنری در رشته نمایش تختحوضی است.
چرا نمایش تخته حوضی مخصوص ایرانیان است و تنها در ایران پررنگ شده است؟ تاریخ و سرگذشت این نوع نمایش چگونه بوده است؟
طنازی ایرانیان زبانزد کل دنیا است و اصفهانیها هم جز طنازان هستند و از لحاظ تاریخی نیز حداقل این نمایش از دوران اشکانیان ثبت شده است. نمایش تختحوضی جزئی از فرهنگ غنی ماست و من هم کتابهای زیادی درباره آن نوع نمایشها مانند «سیاهبازی از نگاه یک سیاهباز» را در مورد سیاهبازی و تاریخچه آن و شگردهای سیاهبازی نوشتهام.
در کتاب «سمک عیار» که داستانهای آن مربوط به دوران اشکانیان است، در یک جایی «سمک عیار» مقابل شخصیت غولپیکری برای جدال قرار میگیرد و متوجه میشود که نمیتواند با او مقابله کند، پس دستش را داخل کیسهاش میبرد و از کیسهاش دارویی بیرون آورده و بهصورتش میمالد و خودش را سیاه میکند و شروع به ادا درآوردن میکند غولپیکر خندهاش میگیرد و میگوید سیاه زنگی میخواهد با من جدال کند و در خلال آن خندهها سمک عیار کمند را میاندازد و در جدال با غولپیکر پیروز میشود، پس نمایش سیاهبازی را از تاریخ و گذشته داریم. سمک عیار ملقب به آتشافروز است که آتشافروز در آیین ایرانی پیامآور نوروزی است، یعنی همان عمو نوروز و حاجیفیروزی که مردم میشناسند. در بسیاری از شهرها مانند نطنز، کردستان و جنوب کشور هنوز هم آتشافروز را دارند.
بدیههسرایی که جزئی از نمایشهای ایرانی و شادیآور است در سیاهبازی زیاد است، مردم آن را دوست دارند. حتی عمو نوروز و حاجیفیروز که از دوران ساسانیان ثبتشدهاند به جاهایی که میروند سوژه پیدا میکنند، بهطور مثال اگر کدخدا خسیس باشد تکه کلامش بهجای مرد حسابی، مرد حساب است که بلافاصله نمایشی در این رابطه تنظیم میکردند و تکههایی از رفتار و اخلاق آن آدم را در آن نمایش میآوردند که این آدم چقدر خسیس است و مردم میدانستند کنایههایشان به آن فرد است.
زمانی که سیاه مقابل ارباب یا دیگران بازی میکند تمامی نقشها سخت است به همین دلیل کشورهای دیگر نمیتوانند آن را هضم کنند و این نوع نمایش را جذب کنند. این نمایش مخصوص ایرانیان است و ایرانیان آن را دوست دارند و درددل مردم را میگوید.
هنرمندان سایر کشورها هیچ تلاشی برای اجرای نمایش تختحوضی در جهان نداشتهاند؟
پیتر بروک کارگردان نوآور تئاتر و سینما بریتانیایی، در جشن هنر شیراز، نمایش سیاهبازی و تعزیه را میبیند و بسیار ترغیب میشود که این نوع نمایش را اجرا کند؛ اما شرایط اجتماعی بهگونهای بوده که امکان انجام آن فراهم نشده و ارتباطات جهانی ما در این مورد کم بوده است و حتی متأسفانه بهصورت آکادمیک هم واحدی برای سیاهبازی در دانشگاهها وجود ندارد، درحالیکه این نوع نمایش در دبیرستان و دانشگاه باید تدریس شود تا این هنر بهدرستی پایهگذاری شود. در این صورت است که امکان مطرح شدن این نمایش در سطح جهان وجود دارد.
چرا نمایش سیاهبازی امروز دیگر در جشنها جایگاهی ندارد و به تعبیری ارتباط این نوع نمایش با مردم قطع شده است؟
مهمترین مسئله تغییرات اجتماعی است، نمایش سیاهبازی دوران اوج خودش را در دوران پهلوی دوم، پهلوی اول و قاجار داشته است. هر چه رسانههای عمومی زیاد میشوند، سیاهبازی خودبهخود کمرنگ میشود، بهطور مثال زمانی که رادیو و تلویزیون و رسانههای همگانی در دسترس قرار دارند، این نمایش بسیار کم دیده میشود. یکی دیگر از دلایلش نیز سخت بودن اجرای این نمایش است به همین دلیل ادامه دادن این نمایش برای نسلهای بعدی سخت بود.
بهطور مثال درگذشته سیاهبازی در عروسیها طی حدود چهار یا پنج ساعت انجام میشده و آنقدر این نمایش ارزشمند بود که نمایش را بعد از شام اجرا میکردند؛ اما وقتی شرایط راحت میشود و اجرای موسیقی خاص و آتراکسیون بهراحتی امکانپذیر است بنابراین دیگر نمایش سیاهبازی جایی در جشنها نخواهد داشت.
یکی دیگر از دلایل این موضوع داشتن هزینه زیاد برای اجرای این هنر است بهطور مثال تردستی و تقلید صدا را یک نفر انجام میدهد، درحالیکه در سیاهبازی یک گروه باید کار میکردند و هزینه آن بالا بود و همه اینها دلایلی برای کمرنگ شدن نمایش سیاهبازی است.
چرا برخیها سیاهبازی را نمایش هجو میدانند؟
ما از دوران گذشته تعداد زیادی علاقهمند به انجام نمایش سیاهبازی داشتیم و داریم اما به دلیل اینکه علم و سواد آن را ندارند و نمیدانند سیاهبازی چه نوع نمایشی است و چه پشتوانه فکری دارد بنابراین برخی افراد کارنابلد وارد کار میشوند و این دید را ایجاد میکنند که سیاهبازی هجو است.
من در سالهای 13۵۲ و 1353 که در مورد این موضوع پژوهش میکردم با برخی افراد که صحبت میکردم میدیدم از پشتوانه این نمایش چیزی نمیدانستند درحالیکه سیاه سمبل مردم زجرکشیده و ستم دیده، سمبل آزادی و فریاد است. سیاه آدمی است چشمپاک و راستگو که صداقت دارد و اعتقاد بر این دارم که سیاه میگوید من پیرو خط سیاوش هستم که اسطوره پاک و پاکی در ایران است و حتی دروغ نمیگوید و میخواهد سیاوش بشود. سیاه خودش را وش مینامد و میگوید صورتم را سیاه میکنم که سیاوش شوم و به خونخواهی سیاوش قرمز میپوشم، پس اگر فرد ناآگاهی این شخصیت را بازی کند به نمایش لطمه میزند.
مرحوم سیدحسین یوسفی و بزرگان این عرصه معتقدند سیاه عشق زمینی ندارد و وقتی سیاه متوجه نشود و اشتباه بازی کند نمایش بهزعم عدهای مبتذل میشود، درحالیکه اگر درست بازی شود مانند سایر اجراها دارای پیام است.
درباره شب یلدا، چهارشنبهسوری و نوروز کتابی نوشتهام که متشکل از دو قسمت است؛ قسمت اول پژوهش و قسمت دوم سیاهبازی. در این کتاب بیان کردهام که سیاه در نوروز ما چه پشتوانه تاریخی دارد و برخی از آیینهای ایرانی هم مطرح شده است که مردم بعد از دیدن نمایش از وجود آنها متعجب شدهاند.
بهطور مثال فرهنگ خانهتکانی در نوروز و دلیل علمی آن توضیح داده میشود که اگر خاک فرشها را نگیریم و آنها را بشوریم رنگ قاطی میکند یا سبزه تنها یک نماد نیست بلکه یک آزمایشگاه کوچک بوده که مادران ما انواع و اقسام سبزهها را سبز میکردند و با آبوهوای آنجا میسنجیدند که کدام بهتر سبز شده و آن را میکاشتند که این در دل نمایش سیاهبازی آمده و مردم تازه متوجه شدهاند سیاهبازی به چه میزان محتوا دارد.
چیدن سفره هفتسین نوبت دارد و اولین سین که سر سفره قرار میگیرد سنجد است؛ زیرا زمانی که خدا انسان را خلق میکند اول به او مغز میدهد و سنجد از سنجیدن میآید یعنی سنجیده عمل کردن و چون به تفکر مربوط میشود ابتدا سر سفره هفتسین قرار میگیرد، پس در نمایش سیاهبازی اندیشه و تفکر مطرح است. هنگامیکه فردی نسبت به پشتوانه علمی نمایش آگاهی ندارد و آن را بد اجرا میکند، از نظر عدهای مبتذل دیده میشود اما وقتی مردم در جشنواره، نمایش آگاهان این عرصه از جمله فتحعلیبیگی و جعفری را دیدند متوجه اصل نمایش سیاهبازی شدند.
جشنواره خندستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ نظرتان در مورد این جشنواره چیست؟
همه جشنوارهها به دلیل ایجاد تعامل فکری بینظیر هستند. از هر استان گروههای مختلف نمایشی با فرهنگ و نوع نمایش آن استان به جشنواره میآیند که با هم آشنا شوند و و در نتیجه آن تعامل ایجاد میشود. مهمتر اینکه جشنواره کمدی خندستان یک ویژگی خاص دارد که با کمدیهای مختلف کشور آشنا میشویم و این یک ویژگی عالی است که از نقاط مختلف کمدیهای مختلف در جشنواره حضور دارند.
تنها نقطهضعف جشنواره خندستان این است که نمایشها نقد و بررسی نمیشود. نکته بعد اینکه تمامی گروهها به دلیل کمبود بودجه از روز اول در جشنواره دعوت نیستند اما در تمام دنیا روال جشنوارهها هنری اینگونه است که از روز اول همه گروههای نمایشی حضور دارند و نمایشهای یکدیگر را میبینند و نقد و بررسی انجام میشود.
آیا جشنواره تئاتر بینالمللی خندستان در توسعه تئاتر کمدی در کشور نقش و اثر مؤثری ایفا خواهد کرد؟
اجرای نمایشها در مکانهای عمومی از جمله کنار پل خواجو کاری خوب است زیرا مردم کار را میبینند و با آن آشنا میشوند و اساسا اصل قضیه هم برای مردم است و مردم باید کار را ببینند و از بازتاب نظرات و واکنش مردم متوجه میشویم که کار و کنایهها و ظرافتهای موجود در نمایش را درک کردهاند یا خیر. هنوز جای کار بیشتری وجود دارد چون مقداری رادیو و تلویزیون کملطفی کرده و تبلیغات وسیعی را در این زمینه انجام نداده است درصورتیکه این جشنواره میتواند در رادیو و تلویزیون بازتاب داشته باشد و ارتباط مردم با آن بیشتر شود.
جشنواره خندستان برای زنده نگه داشتن هنر تئاتر چه راهکاری را باید اتخاد کند؟
برگزاری کارگاهها و کلاسهای آموزشی کنار جشنواره کمک میکند تا علاقهمندان و هنرجویان با نمایشها آشنا شوند؛ البته باید تعداد کارگاههای آموزشی افزایش یابد. دعوت از اساتید مختلف برای جرقه زدن هنر نمایش در دل جوانان نیز مهم است؛ و اینکه دانشجویان و دستاندرکاران تئاتر باید در این جشنواره برای تبادل و تفکر حضور داشته باشند و پرسش و پاسخ در این حیطه برای افزایش آگاهی ایجاد شود.
نظرتان در خصوص بخش زایندهرود در این جشنواره چیست؟
زایندهرود منطقهای است که به چند استان دیگر هم مربوط میشود و وجود آن در خندستان اشکالی ندارد و مسئله بینظیری که وجود دارد این است که تعدادی از هنرمندان نمایش پژوهشگر هستند و با پژوهش در این زمینه فعالیت انجام میدهند.
کمدی میتواند هر حرفی را بزند و برخورنده نباشد و بسیاری از اجراها در این جشنواره با پژوهش انجام شده بود که این نوعی تلنگر به مسئولان است و ممکن است به حل مشکلات جامعه کمک کند.