در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با کارگردان و بازیگر پرسابقه تئاتر در حوالی نوروز

مریم کاظمی: خیمه‌شب‌بازی‌ همیشه برایم جذاب بوده است

مریم کاظمی کارگردان و بازیگر پرسابقه تئاتر گفت هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی خودم در حوزه تئاتر فعایت کنم. از زمان کودکی همیشه نمایش‌های خیمه‌شب‌ بازی مخصوص نوروز که از تلویزیون پخش می‌شد، خیلی برایم جذاب بود. مهم‌ترین خاطرات من برمی‌گردد به نشستن مقابل خیمه خیمه‌شب‌بازی و شنیدن ضرب مرشد و صدای مبارک با صفیر و عروسک‌هایی که یکدفعه در خیمه می‌افتند و آن دنیای چادری را جان می بخشند.

احمدرضا حجارزاده: مریم کاظمی، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون نامی آشنا و قدیمی در عرصه هنرهای نمایشی است. او گرچه سال‌ها در حیطه کارهای بزرگسال به ایفای نقش پرداخته بود اما چند سالی‌ است که به شکل مستمر در زمینه تولید تئاتر برای کودکان و نوجوانان فعالیت دارد و حالا دیگر در این بخش نیز به هنرمندی سرشناس و معتبر تبدیل شده که می‌توان روی کیفیت کارهایش حساب کرد و از تماشای هر نمایش او لذت برد. کاظمی این روزها درگیر تمرین نمایش جدیدش با عنوان «سیندرلا» برای اجرا در سال جدید است. به بهانه فرا رسیدن سال نو، با این هنرمند محبوب بچه‌ها و بزرگ‌ترها گفت‌وگویی داشتیم.

سال 1۴۰۱ از نظر کار و فعالیت هنری برای شما چطور گذشت؟

می‌توان گفت سال 1401 به نوعی سایه کرونا را با خود داشت، وقتی که سال نو شروع شد و به دنبال آن هنوز این ترس و تردید که آیا مجاز است دور هم جمع بشویم یا نه، تا مدت‌ها و ماه‌ها بعد از شروع سال بر فعالیت‌های هنری حاکم بود. من سعی کردم با تشکیل کلاس‌های بازیگری برای کودک و نوجوان به نوعی این خلأ تولید را که در چند سال گذشته داشتیم، پوشش بدهم. همچنین تلاش کردم از نیمه‌ دوم سال، دو نمایشی را که قبلاً هم اجرا کرده بودیم، به صورت رپرتوار همزمان اجرا کنم تا کم‌کم دوباره روی ریل مسیر اجراها برگردیم و بتوانیم آن نشاط و انرژی لازم را برای کارمان کسب کنیم اما مسائل اجتماعی هم وجود داشت که برای همه خیلی دردناک بود و شرایطی را رقم زد که خیلی‌ها نمی‌دانستیم چگونه باید برخورد بکنیم و چه کاری درست است و چه کاری درست نیست.

آیا دست روی دست‌گذاشتن یا کار نکردن خوب است؟ هر واکنشی که همکاران ما داشتند، ممکن بود با برخوردهایی مواجه بشود که آن‌ها را به عنوان مانعی برای ادامه حرکت‌شان بدانند. به همین دلیل، راحت‌ترین کار این بود که کسی حرکتی نکند. هیچ‌کس مورد ارزیابی و سنجش قرار نگیرد و همه کنار بکشیم و به صحنه‌های خالی نگاه بکنیم که روزبه‌روز فرسوده‌تر می‌شود. در صورتی که این ماییم که داریم فرسوده می‌شویم. این شرایط جامعه و زندگی ماست که به همان نسبت که در روحیه و اخلاق‌مان تاثیر دارد، می‌تواند بر کارمان هم تاثیرگذار باشد؛ حالا هر کس به نوعی و با هر رنگ و بو و طعمی.

چه پیشنهادی دارید برای این‌که مردم در روزهای نوروز با سینما و تئاتر آشتی کنند؟

ببینید، ما این معضل را همیشه داشتیم. همیشه بحران تماشاگر پیش می‌آید و فکر می‌کنیم چه باید کرد که مردم از تئاترهای روی صحنه یا فیلم‌های روی پرده استقبال بیش‌تری کنند. در مورد نوروزِ چند سال بحث کردیم که آیا اکران‌های نوروزی مناسب هستند یا تئاترهایی که در تعطیلات نوروزی اجرا می‌شوند، می‌توانند تماشاگران را به سالن‌های تئاتر بکشانند؟ خب به دلیل شرایطی که بر هنرمندان و تولیدکنندگان آثار هنری حاکم است، آن ها گاهی به طور جمعی و گاهی به صورت فردی، دنبال راه حل‌هایی هستند تا روحیه خود را خوب و ابزار ارتباطی‌شان را تیز و برّان و براق نگه دارند. مثل چاقوی کُند و بشقاب لب‌پریده نشوند و تازگی و طراوت‌شان را حفظ بکنند. بنابراین طبیعی‌ است که باید راه‌هایی برای این استمرار پیدا بکنند. وضعیت مردم نیز همین‌گونه است.

الان شرایطی نیست که به کسی توصیه کنیم چه کار باید بکند یا نکند! مثلا روحیه‌ات باید خوب  باشد و حتماً باید به تماشای کارها بروی! نه، به نظرم باید اجازه بدهیم هر کسی خودش روشی را انتخاب بکند که حالش را بهتر می‌کند یا بهتر با اجتماع خودش ارتباط برقرار می‌کند؛ با همسایه‌ها و در همان دایره معاشرت‌های محدود یا گاهی گسترده خودش. طبیعتاً در مسیری که هر کس به عنوان فردی از آحاد جامعه طی می‌کند، همه به دنبال موزیک خوب، فیلم و تئاتر خوب، داستان و شعر خوب و راه و حال و حرکت خوب هستند. اینکه بگوییم کار خوب بیافرینیم تا تماشاگر هم خوب استقبال کند، کمی به شعار نزدیک می‌شود اما این هم الان مقدور نیست، چون زیرساخت‌هایش ناگهان به وجود نمی‌آید.

از دیگر سو اینکه ما ناگهان تصمیم بگیریم در نوروز چه کار بکنیم که تماشاگر با سینما و تئاتر آشتی بکند، تصمیمی نیست که بشود یک‌شبه یا طی یک هفته و یک ماه گرفت. سال‌ها کار شده تا مثلاً مخاطب برای یک رویداد یا شرایطی آمادگی یافته و خودش را ساخته، رشد کرده و منتظر آن رویداد است.

اگر قرار باشد همه روزنه‌ها بسته بشود، زمان می‌خواهد تا دوباره این‌ها بازسازی بشود و راه‌های ارتباطی جاری بشود، خون در رگ‌ها جریان پیدا بکند، ضربان قلب‌ها بتپد و دوباره زندگی اطراف مردم جاری بشود و این رودخانه شناور باشد.

ما کار خاصی نباید بکنیم، بلکه باید مثل همیشه به مسیرمان ادامه بدهیم و بگذاریم مردم یا درست‌تر، مخاطبان به روش خودشان تصمیم بگیرند که چه زمانی و چگونه به رودخانه زندگی هنری بپیوندند.

آرزوی صنفی و مردمی شما برای سال 1402 چیست؟

آرزوی صنفی من این است که صنف‌های شغلی و حرفه‌ای در قالب هنری به وجود بیاید، طوری که زیربنا و خاستگاه حقوقی و قانونی داشته باشد، یعنی تعیین‌کننده و قدرتمند باشد، و این امکان‌پذیر نخواهد بود جز با حمایت تمام اعضای آن صنف، ولی شرایطی وجود دارد که ما را گاهی از حمایت صددرصد از صنف باز می‌دارد. به زبان اعضا انگار رویداد روشنی از نظر حمایتِ صنف، پیشِ روی‌مان نمی‌بینیم. بنابراین ترجیح می‌دهیم راه ساده‌تر را برگزینیم، چون راه درست شاید همیشه راه طولانی‌تر، سخت‌تر و دیربازده‌تری باشد.

پس ما کار سختی در پیش داریم تا بتوانیم صنف‌مان را قوی بکنیم. وقتی صنف قوی بشود، ما هم قوی هستیم و به موقع می‌توانیم نسبت به هم واکنش‌های مناسب داشته باشیم و در شرایط خاص به یکدیگر کمک بکنیم و از همدیگر نیرو بگیریم. غیر از صنف‌های هنری که به شغل ما مربوط می‌شود و دوست دارم بتوانم به یک خانواده هنری تکیه بکنم که از لحاظ حقوقی قدرتمند باشد، می‌دانم که شغل ما متکی بر ارتباط با مردمی‌ است که مخاطب ما هستند؛ بنابراین دلم می‌خواهد آن مردم هرچه زودتر بتوانند آن‌چه را برای خودشان بهتر است و می‌پسندند، زودتر پیدا کنند، یعنی هر کسی در مسیر ایدئال خود قرار بگیرد. این هم آرزوی من است به عنوان یکی از افرادی که در جامعه زندگی می‌کنم و هم می‌تواند آرزوی خیلی‌ها باشد تا بتوانند به آرامش و ثبات برسند. این ثبات می‌تواند به ثبات جامعه منجر بشود و ما را تبدیل به آدم‌های خوش‌حال‌تری کند تا تصمیم‌های بهتری بگیریم.

چه توصیه و پیشنهادی برای مدیران عرصه فرهنگ و هنر کشور دارید؟

من در این مورد صاحب‌نظر نیستم که برای مسئولان کشور تعیین تکلیف کنم یا به آن ها بگویم چه کاری درست است و چه کاری نادرست اما یک چیزی را می‌دانم. قرار نیست هر مسئولی وقتی مسئولیتی را می‌پذیرد، در مورد همه‌چیز تخصص داشته باشد و صحبت کند و تصمیمش تعیین‌کننده باشد.

مسئول‌ بودن یعنی تقسیمِ کار کردن، یعنی آن مسئول در حوزه مسئولیت‌های خودش تصمیم بگیرد چه کارهایی را بهتر است انجام بدهد و سکان کشتی مسئولیتش را در مسیر درست هدایت کند و بتواند به موقع این سکان را به نفر بعدی تحویل بدهد. طبیعی‌ است که در این شرایط باید از مشورت سایر متخصصان، همراهان، معاونان و مشاوران بهره‌مند باشد. انتخاب مشاور درست و کسی که در آن حرفه تخصص خاصی داشته باشد، مهم است.

به نظرم توجه این موضوع که مسئولان با چه کسی مشورت کنند و چگونه در مسئولیتی که بر عهده گرفته‌اند تاثیرگذار باشند، هم به خودشان کمک می‌کند که به عنوان یک مسئول احساس بهتری داشته باشند و هم به دیگران کمک می‌کند، چون تا زمانی که مسئولیت‌های ما در جامعه با هم برخورد نداشته باشد، با هم کاری نداریم و ممکن است از کنار هم عبور کنیم و حتی به چهره‌های یکدیگر نگاه نکنیم، ولی به محض اینکه مسئولیتی را می‌پذیریم، یک سِمت در کنار سِمتی دیگر قرار می‌گیرد. این‌ها باید بتوانند به همدیگر خوراک بدهند و یکدیگر را کامل کنند.

خانم کاظمی در پایان، خاطره‌ای از سال ها فعالیت در حوزه‌ تئاتر کودک و بزرگسال دارید، برای‌مان بازگو کنید.

من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی خودم در حوزه تئاتر فعایت کنم. از زمان کودکی همیشه نمایش‌های خیمه‌شب‌ بازی مخصوص نوروز که از تلویزیون پخش می‌شد، خیلی برایم جذاب بود. کسانی را که کار هنری می‌کردند، مثل الهه و رب‌النوع یا خدا می‌دیدم، یعنی آدم‌هایی غیر قابل دسترس با حرفه‌ای پیچیده و الهی، چیزی که متعلق به زمین نیست و ماورایی‌ است. این باور هنوز هم در من وجود دارد.

هنوز وقتی هنرمندان این حرفه را می‌بینم، احساس می‌کنم چیزی یا جوششی درون خودشان دارد که آن‌ها را متفاوت می‌کند از آدم‌های دیگر. همیشه آرزو می‌کنم این جوشش زنده و پویا باشد و الهام‌بخش باشد.

این نمایش‌های سنتی که هم به اعیاد دینی ما مربوط است و هم به اعیاد ملی ما و به نوعی به آداب و رسوم قومیت‌های مختلف ایران زمین مربوط می‌شود، خیلی ارزشمندند و باید ماندگار بمانند. یکی از راه‌های ماندگاری‌شان این است که به صورت موزه‌ای حفظ و نمایش داده بشود تا اثر و کارآیی آن به مرور زمان کم‌رنگ نشود.

مهم‌ترین خاطرات من برمی‌گردد به نشستن مقابل خیمه خیمه‌شب‌بازی و شنیدن ضرب مرشد و صدای مبارک با صفیر و عروسک‌هایی که یکدفعه در خیمه می‌افتند و آن دنیای چادری را جان می دهند! من خاطرات زیبایی از این هنر دارم و دوست دارم این زندگی کوچکی را که در چادر خیمه شکل گرفته، همیشه روی صحنه بیافرینم، منتها به شکل دیگری، ولی خانه و چارچوب و زندگی همان است. آن‌ها در همان چارچوب معنی دارند و به نظرم این باید حفظ بشود.




مطالب مرتبط

داوران جشنواره «افرا» معرفی شدند

داوران جشنواره «افرا» معرفی شدند

همزمان با آغاز اجراهای گروه‌های منتخب، گلاب آدینه، مریم کاظمی و هانا کامکار به‌عنوان داوران چهارمین دوره جشنواره «افرا» معرفی شدند.

|

طوفان درگذشت

طوفان درگذشت

رضا صفایی‌پور، معروف به طوفان، بازیگر پیشکسوت سینما و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت، پس از یک دوره درگیری با بیماری پارکینسون، روز یکشنبه 26 آذر درگذشت.

|

نظرات کاربران