بررسی آیینهای نوروزی در شهرستان قروه
سهگانه آتشافروزی
علیرضا حنیفی*: شهرستان قروه در شرق سنندج، مرکز کردستان واقع شده است. اسم کهن این شهرستان به دلیل رشد گیاه اسپند در خاکش اسپندآباد بوده است. درباره آیینها و مراسم مختلف قروه بسیار میتوان نوشت. از جمله مراسم طلب باران که خود مبحثی طولانی و پر از راز و رمز دارد؛ اما نوروز در این منطقه چگونه گرامی داشته میشود؟
در گذشته که هنوز آیینها برای خود قداستی داشتند و نفوذ آهن و سیمان بین مردم فاصله نینداخته بود، در این شهرستان برای پیشواز نوروز مراسم ویژهای برگزار میشد.
آتشافروزی اول
در پانزدهمین روز از ماه اسفند، نخستین آتش را بر بامها روشن میکردند، به این نیت که بهار از دور راه را تشخیص داده و به این مکان بیاید و بعد از این آتشافروزی، مراسم پاکروبی منزل و اماکن آغاز میشد.
در زمستان طولانی و سخت آن منطقه و روشن بودن تنور که در وسط اتاق بزرگ قرار داشت، معمولا دیوارها کمکم رنگ سیاه دود به خود میگرفتند. در دشت جینگان– که معنایی نزدیک به دشت جنها دارد- خاک سفیدرنگی وجود دارد که به سادگی در آب حل میشود و این آب و خاک را با دستمالی به دیوارها میکشیدند تا بعد از خشک شدن، دیوارها رنگ سفید روشنی را به خود بگیرند. از مصارف دیگر این خاک، کوبیدن و آرد کردن و پختن آن بود. مادران از این خاک برای جلوگیری از عرقسوز شدن بدن بچههای شیرخوار نیز استفاده میکردند.
آتشافروزی دوم
در شب چهارشنبه آخر سال، دومین آتشافروزی در پشت بامها شروع میشد. در همین شب بعد از پایان آتش افروختن، جوانان روی پشت بامها رفته و ضمن آویزان کردن شال به کنار پنجره منازل یا از سوراخی که برای بیرون رفتن دود تنور در سقف تعبیه شده بود، شال را به داخل خانهها میانداختند و در سکوت از صاحب خانه میخواستند که هدیهای به سر شال ببندد.
یکی از اتفاقات خوب شالاندازی این بود که اگر جوانی به دختری از یک خانواده دیگر تعلق خاطر داشت، در اقدامی عاشقانه، روسری و یا تکه پارچهای که برای اهالی خانه دختر آشنا باشد به سر شال بسته و آویزان میکرد. اینگونه خانواده دختر متوجه میشدند که آویزانکننده شال خواستگار دختر است، البته در این رسم معمولا مادر خانواده در جریان بود. اگر اعضای خانواده دختر راضی بودند، هدیهای مانند مقداری کشمش، گردو و یا تخم مرغ به سر شال میبستند وگرنه آن قسمت آشنای شال را جدا کرده و بدون هدیه شال را پس میفرستادند.
سومین آتشافروزی
درست شب عید و در آخرین آتشافروزی روی پشتبامها به نشانه اینکه عید راه را پیدا کرده است، آتش روشن میکردند. در آتشافروزی شب عید کهنهترین جاروی خانه را در پایان با باقیمانده آتش بزرگ، آتش زده و به دورترین جای از خانه در کوچه پرتاب میکردند، به نشانه اینکه ناپاکی و زشتی را از خانه و کاشانهشان دور کنند.
*نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر