در گفتوگو با بازیگر پیشکسوت تئاتر مطرح شد
محمدعلی ساربان: کسی به روح آفرینشگر هنرمندان توجه نمیکند

محمدعلی ساربان با یادی از خاطرات همکاریاش با محمود عزیزی و پری صابری با ابراز تاسف نسبت به اوضاع جسمی و اقتصادی برخی از هنرمندان قدیمی میگوید انگار هنرمندان مثل یک پنجره کهنه هستند که با گذر زمان در نهایت بیتفاوتی دور انداخته میشوند. هیچکس به این فکر نمیکند که آنها سالها روی صحنه یا جلوی دوربین شخصیتهای متفاوتی را با جان و دل خلق کرده و آفریدهاند و همچنان به مراقبت و توجه نیاز دارند.
به گزارش ایران تئاتر، محمدعلی ساربان، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت حرفهای خود را در دهه پنجاه و با بازی در آثاری چون «مردی از دنیا»، «سمک عیار»، «اعتیاد» و «سربداران» آغاز کرد.
او با بازی در نمایشهای «کلبه عمو تم»، «2341 روز»، «ترور»، «مردمان ماه»، «دایره گچی قفقازی»، «در حضور باد»، «ادیب شهریار»، «سلطان مار»، «باغ آلبالو»، «بیژن و منیژه»، «یوسف و زلیخا» و... به عنوان بازیگر روی صحنه تئاتر حضوی مستمر داشته است.
ساربان سه سال پیش در زمان بازگشت از صحنه فیلمبرداری دچار سکته شد و قدرت حرکت دستها، پاها و تکلم خود را از دست داد و طی سه سال گذشته به دلیل عوارض ناشی از سکته خانهنشین شد؛ اما به گفته خودش با کمک تمرینهای تئاتر توانست قدرت تکلم و حرکت خود را به دست آورد.
این هنرمند درباره شرایط جسمانیاش میگوید: «خوشبختانه این روزها حالم خیلی بهتر از گذشته است اما همچنان ضعف شدید جسمانی ناشی از بیماری را تحمل میکنم و در حال گذران دوران بازنشستگی در خانه هستم.»
او ادامه میدهد: «در روزهای اوج بیماریام قادر به حرکت، راه رفتن و صحبت کردن نبودم، خدا را شکر نسبت به آن روزها شرایط بهتری دارم و مشکلات تاحدودی رفع شده است اما بیش از هرچیز کمحوصله شدهام.»
این هنرمند با ابراز دلتنگی برای صحنه تئاتر میافزاید: «همه آثار تئاتری که در آنها حضور داشتم برای من پر از خاطرات خوب و شیرین بوده است. البته پروژههایی هم بوده که به دلیل مشکلات مربوط به قرارداد از آنها دل چرکین هستم اما هیچوقت از همکارانم خاطره بدی در ذهن ندارم.»
این هنرمند با اشاره به روزهای حضورش در تئاتر میگوید: «به خاطر دارم که در سال 1387 نمایش «بیژن و منیژه» را به نویسندگی و کارگردانی دکتر محمود عزیزی و با همراهی بازیگرانی چون پرستو گلستانی و هومن برقنورد روی صحنه تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا میکردیم. در آن زمان من قرارداد حضور در یک سریال تلویزیونی را امضا کرده بودم و دو شب مانده به پایان نمایش باید برای حضور جلوی دوربین به یزد سفر میکردم.»
محمود عزیزی؛ هنرمندی بیادعا
او ادامه میدهد: «حضور همزمان در دو پروژه کار سختی بود. من پس از اجرای تئاتر با قطار به یزد رفتم و پس از پایان فیلمبرداری با سرعت و استرس زیاد یک تاکسی دربست اجاره کردم و به تهران برگشتم. آن شب دقیقا 10 دقیقه مانده به آغاز نمایش به تئاتر شهر رسیدم. با اینکه تعمدی در کار نبود و هر دو گروه از قراردادها باخبر بودند؛ اما از آن زمان تصمیم گرفتم تا دیگر هیچوقت قرارداد همزمان نبندم.»
ساربان با اشاره به اینکه از همکاری با محمود عزیزی خاطرات خوبی دارد، میگوید: «دکتر عزیزی بسیار فعال است. او بین بازیگرانش فرق نمیگذارد. وقتی کار میکند همه با او دوست هستند و انگار هیچ دشمنی ندارد. از هیچکس بد نمیگوید و بد هیچکس را نمیخواهد. در طول تمرین و اجرا اصلا بداخلاقی نمیکند و شخصی بسیار استثنایی است.»
او ادامه میدهد: «عزیزی هیچوقت ادعایی در زمینه کارگردانی یا هدایت بازیگر ندارد. کارش را بسیار بلد است و برعکس خیلی از کارگردانان آثارش را آسان و اما توام با اندیشه و تفکر پیش میبرد.»
پری صابری یکی از غولهای مطرح تئاتر ایران است
محمدعلی ساربان در ادامه با یادی از پری صابری دیگر کارگردان پیشکسوت تئاترمیگوید: «خانم صابری کارگردان نسل قدیم بود. من در سالهای ابتدایی دهه 50 به همراه عزیزانی چون زندهیاد جمیله شیخی، آذر فخر و نوذر آزادی برای بازی در نمایشنامه «باغ آلبالو خوف» به کارگردانی ایشان حضور داشتم؛ قرار بود تا مجموعه تئاتر شهر با اجرای این اثر افتتاح شود؛ اما همزمان با تمرینهای ما آقای آربی آوانسیان هم نمایشنامه «باغ آلبالو» را به شکلی مدرن و نو کار میکرد. توجه به نوگرایی در آن سالها باعث شد تا نمایش ما برای افتتاحیه انتخاب نشود و نمایش «باغ آلبالو» آقای آوانسیان آغازگر اجراهای تئاتر شهر باشد.»
این هنرمند ضمن ابراز تاسف از بیماری پری صابری ادامه میدهد: «من در آثار زیادی با خانم صابری همکاری داشتم. او یکی از غولهای مطرح تئاتر ایران به شمار میآید و حق زیادی به گردن ما دارد. صابری هنرمندی است که آثار نمایشیاش با زیبایی و رنگآمیزی خاص و استثنایی اجرا میشد و همواره مورد توجه مخاطبان قرار میگرفت.»
انگار هنرمندان یک پنجره کهنه هستند
او با بیان اینکه هنرمندان پیشکسوت نیازمند حمایت و توجه بیشتری از سوی مدیران هنری هستند، میافزاید: «ما بازیگران و هنرمندان خوبی داریم که متاسفانه در سالهای اخیر شرایط بدی از لحاظ جسمی یا مالی دارند. عزیزانی مثل فردوس کاویانی، حسین خانیبیگ و... که سالهاست تنها ماندهاند و شرایط جسمی خوبی را ندارند.»
ساربان میگوید: «متاسفانه انگار هنرمندان مثل یک پنجره کهنه هستند که با گذر زمان و نو شدن ساختمان، بدون هرگونه توجه و در نهایت بیتفاوتی دور انداخته میشوند. هیچکس به این فکر نمیکند که آنها روح دارد و سالها روی صحنه یا جلوی دوربین شخصیتهای متفاوتی را با جان و دل خلق کرده و آفریدهاند. حیف که متاسفانه پس از سالها تمامی این تلاشها و آفرینشهای هنری فراموش میشود.»
گفتوگو: نگار امیری