در حال بارگذاری ...
به یاد سیاهی که قلبی سپید داشت

علی فتحعلی: زندگی با سعدی‌افشار سخت و کار کردن با او لذت‌بخش بود

علی فتحعلی بازیگر، نویسنده و کارگردان پیشکسوت نمایش‌های آیینی و سنتی با اشاره به اینکه زنده‌یاد سعدی افشار بی‌نظیر بود گفت زندگی کردن با سعدی افشار سخت و کار کردن با او لذت‌بخش بود.

به گزارش ایران تئاتر، سی‌ام فروردین‌ماه سال 1392 سعدالله رحمت خواه معروف به سعدی افشار، آخرین پیشکسوت و بازمانده دوران طلایی سیاه‌بازی در ایران در سن 79 سالگی به خانه ابدی رهسپار شد.

افشار در سال 1330 و در سن هفده‌سالگی برای نخستین بار به ایفای نقش سیاه پرداخت و با توجه به تبحر، خلاقیت، ارتباط با مردم و ذوق هنری که در پرداختن به موضوعات روز و بداهه‌پردازی داشت خیلی زود به‌عنوان یکی از سیاه بازان بنام در تئاترهای لاله‌زار و حتی مراسم‌های خصوصی آن دوران به شهرت رسید.

هنرمندان بسیاری پس از او اجراهای سیاه‌بازی خود را با نام و یادش روی صحنه بردند، برایش نوشتند و خاطرات‌شان با او را به اشتراک گذاشتند.

سریال «دندون طلا» داوود میرباقری یکی از آثار تصویری است که در دهه نود تا حدی با به تصویر کشیدن سختی‌های زندگی سیاه‌بازان به سختی‌های راه این هنرمند اشاره داشت.

لاله عالم نویسنده کتاب «عالیجناب سیاه» به نقل از سعدی افشار دربارهٔ کودکی‌اش آورده است: «از زمانی که چشم‌باز کردم، در دنیای کودکانه‌ام فقط زنی را دیدم که تنها مراقبم بود. این زن، بنده خدا، بدون هیچ سرپرستی با کار و تلاش فراوانش، از کار در خانه‌ها تا گُل‌سازی، سعی می‌کرد زندگی من و خودش را بچرخاند. پدری بالای سرم نبود خواهر و برادری هم نداشتم، تنها فرزند بودم؛ یعنی هیچ‌کس را نداشتم و معنای قوم‌وخویش را نمی‌دانستم به‌هرحال کم‌کم که بزرگ می‌شدم و مسائل را درک می‌کردم، فهمیدم که او – این زنی که نه شوهر داشت و نه پدر و مادر و نه سرپرستی – مادر من، «صدیقه» و اهل زنجان بود. ترکی صحبت می‌کرد. نمی‌دانم چرا به تهران آمده بود و چرا در آنجا ماندگار شده بود. هرگاه از او درباره پدرم می‌پرسیدم، می‌گفت: او مرده و در یکی از روستاهای زنجان به خاک سپرده ‌شده است.»

سعدی افشار به گواه بسیاری از افرادی که او را می‌شناختند در زندگی سختی و مشقت‌های زیادی را تحمل کرد و درنهایت با رفتنش کوله باری از تجربه و خاطره‌های سیاه‌بازی این هنر دیرینه نمایشی را با خود برد اما یادش در خاطره تمام علاقه‌مندان و هنرمندان نمایش‌های آیینی و سنتی جاودان است.

او بی‌شک از بی‌بدیل‌ترین سیاه بازانی است که هنرمندان بسیاری از او آموخته‌اند و شاگرد تجربی این استاد صحنه‌های نمایش ایرانی بوده‌اند. سیاه‌بازی که مانند بسیاری دیگر از هنرمندان این عرصه با ‌بی‌توجهی مسئولان و متولیان هنر نمایش خودش نه؛ اما هنرش در حال فراموشی است.

علی فتحعلی بازیگر، نویسنده و کارگردان پیشکسوت نمایش‌های آیینی سنتی ازجمله هنرمندانی است که سابقه دیرینه همکاری با زنده‌یاد سعدی افشار در کارنامه هنری‌اش می‌درخشد.

فتحعلی درباره اولین رویارویی‌اش با سعدی افشار می‌گوید: «اولین کار نمایشی من روی صحنه تئاتر همکاری با زنده‌یاد هادی اسلامی و روی صحنه تئاتر شهر اتفاق افتاد. پس‌ازآن هادی اسلامی از ما خواست تا در تئاتر نصر لاله‌زار نمایش «حاکم یک‌شبه» را اجرا کنیم. در آن زمان اکثر بچه‌های گروه که از هنرمندان اداره تئاتر بودند اصلاً دوست نداشتند به تئاتر لاله‌زار نزدیک شوند به همین دلیل تعدادی از ما برای اجرا آماده شدیم و در تئاتر لاله‌زار روی صحنه رفتیم. آنجا بود که با لاله‌زار و سعدی افشار آشنا شدم.»

او ادامه داد: «در آن زمان در عروسی‌ها برنامه‌های روحوضی و سیاه‌بازی اجرا می‌کردم. یک روز در تالار هتل بستان اجرا داشتم که استاد سعدی افشار به من گفت دوست داری تا در گروه ما کار کنی؟! گفتم من یک عمر سعی کردم مثل شما باشم اما همیشه تنها کار کرده‌ام. این همراهی برای من باعث افتخار است. از آن روز به گروه نمایش ایشان پیوستم و در اکثر آثار همراه‌شان بودم.»

این هنرمند افزود: «در آن زمان تئاتر لاله‌زار از 10:30 صبح تا حدود 8 شب میزبان مخاطبان بود و هنرمندان پس‌ازآن یا در سالن‌ها یا در عروسی‌ها به فعالیت‌شان ادامه می‌دادند. مردم خیلی دوست داشتند تا حتماً آقای سعدی افشار در مراسم‌های‌شان حضور داشته باشد و معتقد بودند که بودن او برای‌شان شگون و برکت دارد. البته ما سیاه باز دیگری به نام رضا حسن‌عرب هم داشتیم که زنده‌یاد افشار او را استاد خود می‌دانست. حسن عرب هیچ‌وقت روی صحنه تئاتر نیامد و عقیده‌اش این بود که سیاه فقط با سیاه‌بازی و خالتوربازی انجام می‌شود، آن هم نه روی صحنه تئاتر. شاید اگر او هم به همراه استاد افشار روی صحنه می‌آمد رقابت تنگاتنگی بین آن‌ها شکل می‌گرفت.»

                                                                                        

کارگردان نمایش «مبارک در ژاپن» با اشاره به اینکه صحنه تئاتر همیشه پر از خاطره است، گفت: «یادم هست که روزی زنده‌یاد افشار طرحی را برای اجرا به من داد و گفت تا با این طرح برای رفتن روی صحنه آماده شویم. در آن زمان سالنی در خیابان بهار به نام کسرا وجود داشت، آن را اجاره کردیم و آن طرح را که با نام «آخرین معما» مشهور شد بسیار فقیرانه اجرا کردیم. در یکی از شب‌های اجرا باران شدیدی شروع به باریدن کرد. من فکر نمی‌کردم کسی به سالن بیاید اما مردم خودشان الوار تهیه کرده بودند، روی جوی‌های آب که فوران کرده بود، گذاشته بودند تا بتوانند به سالن بیایند. آن شب سالن پر از تماشاگر بود. نمایش «آخرین معما» و «مبارک در ژاپن» را در تئاتر کسرا اجرا کردیم. کارمان گرفته بود و پس از مدتی از سوی تئاتر نصر برای همکاری به دنبال ما فرستادند.»

سعدی افشار، هنرمندی کمرو، مظلوم و محجوب بود

این هنرمند با بیان اینکه سعدی افشار، هنرمندی کمرو، مظلوم و محجوب بود، توضیح داد: «من سال گذشته نمایش «مبارک در ژاپن» را به یاد استاد افشار روی صحنه بردم. دوستان زیادی می‌گویند دیگر اجراهایی را که پیش‌ازاین با استاد افشار اجرا کرده بودیم، روی صحنه ببریم اما به نظرم هیچ‌کس نمی‌تواند جای او باشد. این آثار برای او بود.»

                                                                    

او ادامه داد: «ما روی صحنه کار نمی‌کردیم، زندگی می‌کردیم. خاطرم هست روزی در تئاتر پارس لاله‌زار آقا سعدی بدون دلیل من را دعوا کرد. بچه‌ها همه شاکی شدند که چرا او را دعوا می‌کنی؟ گفت به علی که گنده شماست می‌گویم که بقیه حساب کار دست‌شان بیاید. ما همیشه در اجرا و در زندگی رابطه استاد و شاگردی داشتیم. یادم هست آن شب روی صحنه چون از او ناراحت بودم با بداهه روی صحنه و جلوی تماشاگران گفت «اگر اوستای آدم توی گوش آدم بزنه، آدم باید ناراحت بشه؟ همه گفتند نه...» آقاسعدی هم گفت «من این شاگردم رو دعوا کردم و از من ناراحت شده» آنجا بود که روی هم را بوسیدیم و با بداهه گویی کار را با شوخی و خنده تمام کردیم. او هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد مشکلات‌مان به پشت‌صحنه برسد. خاطرم هست یک‌بار به دیگران گفته بود هیچ‌کس برای من علی نمی‌شود.»

سعدی سواد دانشگاهی نداشت اما اندازه یک پروفسور می‌فهمید

این هنرمند با بیان اینکه زندگی کردن با سعدی افشار سخت و کار کردن با او لذت‌بخش بود، افزود: «سعدی‌ای که روی صحنه بود خیلی با سعدی در زندگی واقعی فرق داشت. او و همسرش زندگی سختی داشتند و زمانی که شرایط داشت بهتر می‌شد عمرش کفاف نداد. افشار نظیر نداشت. من بلد نیستم با سیاهان دیگر کار کنم. آقای سعدی سواد دانشگاهی نداشت اما اندازه یک پروفسور می‌فهمید. لحظه کمیک کار دستش بود و می‌دانست کمدی لحظه دارد اما الآن کسی این را درک نمی‌کنند. افشار معتقد بود یک لیوان اندازه دارد اگر بیشتر در آن آب بریزی، لبریز می‌کند؛ به همین دلیل به اندازه آدم‌ها دست نزن... واقعاً هم حق با او بود و من بعدها متوجه شدم که نمی‌توان بیشتر از گنجایش به کسی خوراک داد. سعدی نمونه بود.»

                                                                                 

علی فتحعلی در پایان گفت: «متأسفانه سال‌هاست که از اجراهای سیاه‌بازی و روحوضی حمایتی انجام نمی‌شود. این وضعیت تالار سنگلج را که مرکز اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی است به خاک می‌کشد. در همه جای دنیا شهرداری برای افرادی که تئاتر کار می‌کنند تبلیغ می‌کند، حقوق می‌دهد اما اینجا حمایتی نمی‌شود. به همین دلیل دیگر رغبتی برای کار کردن در بین هنرمندان نمی‌ماند.»

گفت‌وگو: نگار امیری




مطالب مرتبط

در سالروز درگذشت هنرمند پیشکسوت سیاه‌بازی

نمایش «شاماران» به سعدی افشار تقدیم شد
در سالروز درگذشت هنرمند پیشکسوت سیاه‌بازی

نمایش «شاماران» به سعدی افشار تقدیم شد

اجرای پنج شنبه شب نمایش «شاماران» که مصادف با 30 اردیبهشت سالگرد درگذشت زنده یاد سعدی افشار بود، به این هنرمند تقدیم شد و محمدرضا خاکی در حاشیه این اجرا، نمایش امروز کشور را وامدار هنرمندانی چون سعدی افشار دانست.

|

بازیگری ایرانی که در فرانسه و اسپانیا درخشید

بازیگری ایرانی که در فرانسه و اسپانیا درخشید

سعدی افشار، رویاهای دور و درازی داشت. او همه تلاشش را کرد و گرچه روزگار چندان هم با او مهربان نبود، ولی به بخشی از آن رویاها رسید و آنچنان در سیاه‌بازی استاد شد که در فرانسه و اسپانیا هم درخشید.

|

سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است
سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است

مجید افشار، سیاه‌باز پیشکسوت نمایش‌های ایرانی، سیاه را بهلول و قهرمانی مردمی می‌داند که با شاد کردن دیگران شاد است و از اهمیت سالم و درست خنداندن تماشاگر در این هنر می‌گوید.

|

گفت‌و‌گوی نوروزی با پیشکسوت تئاتر و سیاه بازی مازندران

محمد جونیان: وظیفه هنرمندان ایجاد نشاط اجتماعی است
گفت‌و‌گوی نوروزی با پیشکسوت تئاتر و سیاه بازی مازندران

محمد جونیان: وظیفه هنرمندان ایجاد نشاط اجتماعی است

محمد جونیان، هنرمند پیشکسوت سیاه بازی استان مازندران بر این باور است که هنرمندان که حس زیبایی دارند و باید این حس زیبا را به مردم انتقال بدهند و این جزئی از وظایف ذاتی هنرمندان است که باید شادی و نشاط را بین مردم ببرند و با تمام مشکلاتی که در سرراه خود دارند، آن‌ها را امیدوار ...

|

نگاهی به نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» نوشته سیدهاشم خان‌ شافع و کار مرتضی برزگرزادگان

اپرت یا نمایشی سنتی و آیینی؟
نگاهی به نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» نوشته سیدهاشم خان‌ شافع و کار مرتضی برزگرزادگان

اپرت یا نمایشی سنتی و آیینی؟

سیدعلی تدین صدوقی: نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» را که این شب‌ها در تماشاخانه سنگلج به صحنه می‌رود، در زمانی که شادروان سعید کنگرانی در آن بازی می‌کرد نیز در سنگلج دیده بودم که البته اجرای فعلی با ...

|

نظرات کاربران