نگاهی بر نمایشنامه «باغ آلبالو» چخوف به مناسبت اجرا در تماشاخانه ایرانشهر
عبور از گذشته برای رویارویی با آینده
مریم آموسا طی مطلبی در مورد نمایشنامه «باغ آلبالو» و اجرای تازهای از آن که در روزنامه اعتماد منتشر شده، نوشته است: «باغ آلبالو» آخرین اثر آنتوان چخوف به شمار میرود که در سال 1903 نوشته شد و برای نخستینبار در سال 1904 در تئاتر هنری مسکو روی صحنه رفت.
کمی بعدازاین اجرا آنتوان چخوف درحالیکه تنها 44 سال داشت با جهان وداع کرد. بیشک چخوف یک از مهمترین داستاننویسان و نمایشنامهنویسان جهان است که آثارش بارها و بارها به زبانهای مختلف ترجمه، منتشر و تجدید چاپشده و در جایجای جهان روی صحنه رفتهاند. چخوف ازجمله نمایشنامهنویسانی است که آثارش در ایران همواره موردتوجه بوده و مترجمان متعددی تاکنون آثارش را به فارسی برگرداندهاند.
از «باغ آلبالو» بیش از 10 ترجمه در بازار موجود است که میتوان به ترجمههای بزرگ علوی، سیمین دانشور، بهروز تورانی، ناهید کاشیچی و پرویز شهدی اشاره کرد. در این نمایشنامه، وضعیت خانواده خانم رانوسکی رو به ورشکستگی و افول است. حال آنها از دار دنیا تنها یک باغ آلبالوی خاطرهانگیز دارند که باید در این راه به حراج گذاشته شود. فروش این باغ، پشت سر گذاشتن و فراموشی خاطرات گذشته است. مالک باغ، رانوسکی، باوجود دلبستگی شدیدی که به باغ دارد هیچ نوع مقاومتی در برابر فروش باغ نشان نمیدهد؛ بلکه تنها از عاجز بودنش در مقابل فراموش کردن خاطرات گذشته رنج میبرد. او نمیتواند با گذشته و خاطرات خود وداع کند و این بزرگترین رنج اوست. اشخاص نمایش همان آدمهایی هستند که در زندگی روزمره به آنها برمیخوریم. هیچکدام نقش برجستهای ندارند؛ نه مبارزه میکنند، نه شکست میخورند، نه حتی از خود دفاع میکنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد، میپردازند. منتظر حادثه مینشینند و تقدیر میراندشان و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل میکنند. امپرسیونیسمِ چخوف در آخرین تحلیل نفیکننده زندگی نیست، بلکه از امید به آینده سرشار است.
در «باغ آلبالو»، فروش باغ حکایت از وداع با گذشته دارد؛ گذشتهای که رو به افول است و تبری که به کنده درختها میخورد، تبری است که زندگی قدیم و اشرافیت روبهزوال را واژگون و دگرگون میکند. «باغ آلبالو» هیچ نقطه عطف یا هیجان شدیدی ندارد؛ همهچیز با ریتم زندگی عادی سپری میشود. داستان نمایشنامه هم کمدی و هم تراژدی است. هیچکدام از کاراکترها بر دیگری برتری خاصی ندارد و حضور همه آنها برای نمایشنامه الزامی است. لحظهها به صورتی گذرا ثبت میشوند؛ بهگونهای که یادآور شکل اصلی زندگی باشند. کاراکترها مدام در «آن» های گذرای زندگیشان غرق میشوند.
تروفیموف نقطه مقابل دیگر شخصیتهای غرق در زندگی بورژوازی است. میتوان او را تنها نقطه روشن داستان و درواقع نقطه امیدی برای آینده دانست، چراکه او، انسانی کولی و بدونِ مدرک اما باسواد، تنها کسی است که دم از انقلاب و آینده و تغییر میزند. انتخاب چنین تیپ شخصیتی از بین دیگر کاراکترهای داستان که بدون مدرک و مال، صاحب اندیشهای روشن است، انتخاب هوشمندانه است از سوی چخوف برای بیشتر کوبیدنِ جامعه بورژوازی حاکم. ذهنِ تروفیموف محدود به همین «باغ آلبالو» نیست و او چیزی فراتر از این را میبیند. از دید او تمام روسیه میتواند بهمثابه «باغ آلبالو» باشد. او دائماً گوشزد میکند که برای رویارویی با آینده باید از گذشته گذر کرد و آن را پشت سر گذاشت و بیشک این باغ، همان پل عبور است. کسی بهطور کامل موفق به عبور از گذشته نمیشود بلکه تنها عبور آن را به انتظار نشسته و پذیرای آن است.
این نمایشنامه در ایران از سوی کارگردانها با اقبال خوبی مواجه شده است و مجموعه تئاتر شهر نیز با اجرای این نمایش به کارگردانی آربی آوانسیان و با بازی داریوش فرهنگ، سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار و پرویز پورحسینی افتتاح شد و پسازآن بارها و بارها با اجرای کارگردانهای حرفهای و جوان روی صحنه رفت و هر یک بهنوعی تلاش کردهاند با روی صحنه بردن این نمایش، توان حرفهای خود را به بوته نقد بگذارند و گوشهای از زوایای پنهان این اثر مهم و چندلایه را پیش روی مخاطب بگشایند.
اینبار نیز میکاییل شهرستانی که برای دوستداران هنر نمایش نامی آشناست، این نمایش را با جمعی از دانشجویان جوان در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. هر چند بسیاری از اهالی تئاتر دوست داشتند که شاهد حضور خود شهرستانی در این نمایش بهعنوان بازیگر باشند. در این نمایش داود بیتا، امیرحسین نسیمی، مرضیه ساکی، منصوره هروی، آرین نعیمی، امید فتحی، پگاه مجدالدین، نسا بامداد، اعظم قنبری، رعنا صفاری سیاهکلی، فرهاد اعتمادی رسولی، علیرضا آژیده، مژگان کامجو، درسای سبحه، بابک پایوند، زهره گلسرخی، شقایق سیدین، امیرعلی حیدری، مجید حسینی و هادی دلیر آقایی ایفای نقش میکنند. اجرای این اثر نمایشی از ۲۵ فروردین آغاز شده و هر شب ساعت 20:30 و به مدت ۹۰ دقیقه در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.