گفتوگو با دو بازیگر نمایش «رابینسون و کروزو»
تا وقتی دیالوگ هست، چرا جنگ؟
بازیگران نمایش «رابینسون و کروزو» در مورد درونمایه این اثر در یک نظر متفقالقولند؛ آنها موضوع نمایش را داستان زندگی همه انسانها و تنها راه نجات نوع بشر را ایجاد دیالوگ میدانند. آنها میگویند ما درباره صلح کار کردهایم. این نمایش به مخاطب یادآوری میکند که ما اشتراکات زیادی داریم و اگر به آنها بپردازیم، هیچگاه روابط ما به جنگ و تنش ختم نمیشود.
بهنام حبیبی: رمان «رابینسون و کروزوئه» اثر نویسنده انگلیسی «دانیل دفو»، همواره دستمایه هنرمندان زیادی برای آفرینش آثارشان بوده است. این رمان، توسط «نینا دینترونا» و «جیاکومو راویچیو» نیز با دیدگاهی جدید و از منظری دیگرگونه و در قالب نمایشنامه صحنهای به دنیای درام ارائه شد و علیرضا کوشک جلالی نیز بر اساس این متن و با نام «روبینسون و کروزو» چندین بار در کشورهای مختلف آن را به صحنه آورد. اجرای جدید این نمایشنامه که توسط هنرمندان استان قم تولید شده است، در خرداد و تیر امسال در پردیس تئاتر شهرزاد تهران پذیرای مشتاقان این اثر ماندگار است. برای آشنایی بیشتر با این نمایشنامه، شیوه و رویکرد بازیها و کارگردانی و اجرای جدید آن، با دو بازیگر این نمایش، سعید برجعلی و حسین رنگرز جدی گفتوگو کردیم.
پیش از اینکه در مورد اثر نمایشی که بازیگرانش هستید و نیز چیستی و چراییاش وارد گفتوشنود شویم، برایمان از پیشینه هنری اجرایی خود در عرصه تئاتر بگویید.
برجعلی: من فارغالتحصیل هنرستان هنرهای زیبا در رشته نمایش و بازیگری و همچنین کارشناس مدیریت فرهنگی هستم. از سال 1385 به هنر نمایش اشتغال دارم. نمایشهای زیادی را در کارنامه خود دارم که آخرین آنها، نمایش «مکبث زار» به کارگردانی «ابراهیم پشتکوهی» در تئاتر شهر تهران در فروردین و اردیبهشت 1402 است که این نمایش در فستیوال تئاتر شهر سنتپترزبورگ روسیه هم روی صحنه رفت.
جدی: من دارای کارشناسی ارشد حقوق هستم، از سال 1389 فعالیت در تئاتر را آغاز کردم و عضو خانه نمایش «آو» هستم. در نمایشهای ملپامنی، دستنیافتنیها، روبینسون و کروزو، بنبست، ناگفتههای فالنتین و همچنین نزدیک به ۳۰ فیلم کوتاه حضور داشتهام. از سال 1391 شاگرد آقای جلالی بودم و در دو اثر نمایشی ایشان بازی کردهام.
کارگردانی نمایش «رابینسون و کروزو» به نام «علیرضا کوشک جلالی» است. با توجه به اینکه او در آلمان حضور دارد، این نمایش را حضوری یا بهصورت مجازی کارگردانی کرده است؟
برجعلی: ما تمرین این نمایش را در سال 1398 آغاز کردیم. حدود یکونیم ماه تا زمانی که جلالی در آلمان حضور داشت، تمرینات ما تا تسلط بر متن و فضای نمایش، بهصورت مجازی انجام شد. سپس با حضور ایشان در ایران، تمرینات در بازه زمانی حدود یک ماه، بهصورت حضوری انجام شد. کار کردن با علیرضا کوشک جلالی هم لذتبخش و هم کلاس درس است. در تمرینات نمایش، او بازیگر را آنقدر رها میکند و در مسیر درستی قرار میدهد که بازیگر بتواند همه خلاقیتی را که میتواند از خود بروز دهد، ارائه کند و سپس به هرس کردن بازی بازیگر میپردازد. فکر میکنم که یکی از جذابترین تجربههای کاری من با کارگردانهای مختلف، با علیرضا کوشک جلالی بوده است. انرژی که او دارد در طول تمرین به بازیگران منتقل میشود. با وجود زمان هفت-هشتساعته تمرینات، ما نهتنها خسته نمیشدیم بلکه به وجد میآمدیم و تمرینات روزبهروز در حال پیشرفت بود. جلالی از کلیت داستان به جزئیات رسید و روی همه جزئیات نمایش حساس بود.
نظرتان درباره محتوا و پیام کلی نمایش «رابینسون و کروزو» و جایگاه معنایی آن در زندگی انسان امروز چیست؟
برجعلی: به نظرم درونمایه و شاید گزاره اصلی و محتوایی نمایش این باشد که تا وقتی میتوان دیالوگ برقرار کرد و حرف زد، چرا جنگ؟ قطعاً ما در پی انتقال پیام بهصورت مستقیم به مخاطب نبودیم و نیستیم، ولی در پاسخ به موضوع نمایش ما، میتوانم بگویم ما درباره صلح کار کردیم و کار میکنیم. این نمایش به مخاطب یادآوری میکند که ما اشتراکات زیادی داریم و اگر به آنها بپردازیم، هیچگاه روابط ما به جنگ ختم نمیشود. همه ما در زندگی نیاز به توجه داریم، نیاز به غذا داریم، آب مینوشیم، از هنر و موسیقی لذت میبریم، خانواده را دوست داریم و به آن نیاز داریم. با این همه اشتراکات، نیاز به جنگیدن نیست و میتوانیم با صلح و دوستی در کنار هم زندگی کنیم و به هم احترام بگذاریم. ما اول باید به خودشناسی برسیم و خود را درست بشناسیم تا مسیر زندگیمان را نیز درست طی کنیم. وقتی خودمان را درست بشناسیم، میتوانیم با آدمهایی که در طول زندگیمان با آنها روبهرو میشویم، ارتباط درستی برقرار کنیم. در این نمایشنامه، ابتدا جنگیدن، برای زنده ماندن است. این دو نفر، یعنی دو دشمن، پیوسته با یکدیگر میجنگند، تنها برای اینکه دیگری را از بین ببرند و زنده بمانند. بعد از سه صحنه جنگیدن، به این نکته پی میبرند که میتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند تا مشکل بین خود را پیدا کنند.
شاید موضوع ندانستن و نداشتن زبان مشترک هم مطرح باشد.
برجعلی: بله، ازآنجاکه هیچکدام از آنها زبان دیگری را نمیداند، با ایماواشاره آغاز به ایجاد ارتباط میکنند تا به همدیگر بفهمانند چه کسی هستند، از کجا آمدهاند و چه میخواهند. در مرور زمان به جایگاهی میرسند که بدون آنکه زبان یکدیگر را کامل بفهمند، تنها از راه نزدیک شدن و یکی شدن دلها، حرف همدیگر را میفهمند. درنهایت، آن دو، لباسهای جنگی خود را از تن درمیآورند، جنگیدن را کنار میگذارند و با هم دوست میشوند.
جدی: «روبینسون و کروزو» بهنوعی داستان زندگی همه انسانهاست و نشان دادن مسیری برای ایجاد ارتباط و اینکه تنها راه نجات بشر و رسیدن به نقطه امن ایجاد دیالوگ است. تمام تلاش ما در این نمایش به تصویر کشیدن زشتیهای جنگ و زیباییهای دوستی و صلح است که علیرضا کوشک جلالی، طنازانه آن را بیان کرده است.
نمایش در محتوا و قالبی کمدی ارائه شده است. نوع کمدی این نمایش را چگونه ارزیابی میکنید؟
برجعلی: این نمایش یک اثر صرفاً کمدی نیست. در طول نمایش، موقعیتهایی ایجاد میشود که از تلخی حقیقت کم میکنند. شاید شنیدن حرفهای جدی با زبان کمدی برای مخاطب دلنشینتر باشد.
طراحی صحنه نمایش را چه کسی انجام داده است؟ و نظرتان درباره سبک اجرای دکور را چیست؟
برجعلی: طراحی صحنه توسط خود کوشک جلالی انجام شد. ولی به نظر من بهرهگیری درست و بهاندازه از هر چیزی در دکور، باعث میشود تا ذهن مخاطب، بیشتر معطوف درام، مضمون، لحظات نمایشی و بازیگران شود. من از دکور این نمایش لذت میبرم، چراکه مانند بسیاری از نمایشها، دکور بر فضا غالب نیست، بلکه یک اتمسفر کلی است و توسط متن، بازیها و میزانسنها ایجاد میشود.
آیا این نمایش، اجراهایی پیشازاین داشته است؟ و آیا اجراهایی نیز در آینده خواهد داشت؟
برجعلی: در سال 1398 و با تکمیل تمرینات و آمادگی برای اجرا، این نمایش در خانه نمایش استان قم به مدت 30 شب روی صحنه رفت و با استقبال بینظیری همراه شد. این نمایش، یکی از پرفروشترین اجراهای نمایشی در چندساله گذشته در استان قم بود. البته در سال 1400 و برای بار دوم، اجرای این نمایش در استان قم آغاز شد که پس از اولین شب اجرا، توقیف شد. امسال، یعنی در سال 1402 با حضور کوشک جلالی و با تمرینی ده جلسهای، این نمایش در تالار شهرزاد تهران و برای بار سوم روی صحنه رفت. چون زبان نمایش، صلح و دوستی است و زبان و اجرای نمایش بهگونهای است که آدمهای بسیاری میتوانند با این نمایش ارتباط برقرار کنند، در پی آن هستیم که این نمایش را در جاهای دیگری حتی در خارج از ایران روی صحنه ببریم.
دیدگاهتان درباره وضعیت کنونی هنر نمایش در ایران چیست؟ چه کاستیهایی را میبینید؟ آیا پیشنهاد یا راهکاری ارائه میدهید؟
برجعلی: نمایش در ایران، اکنون نیاز به اعتماد متقابل بین هنرمندان و مسئولان دارد. مسئولان و مدیران و تصمیمسازان نباید فراموش کنند که فضای هنر کشور زمانی زنده خواهد ماند که هنرمندان با اشتیاق به فعالیت بپردازند و این نیازمند درست کردن زیرساختهاست. در شرایط کنونی، هیچچیزی جز همراهی و گفتوگو ما را از این وضعیت خارج نخواهد کرد و مسلماً با محدودیت و برخورد قهری، هیچ روند مثبتی آغاز نخواهد شد.
جدی: کمبود امکانات و فضای مناسب برای فعالیت گروههای مختلف تئاتر، دغدغه همیشگی این قشر بوده و هست و ما در شهرستان، این کمبودها را چندین برابر بیشتر احساس میکنیم. بهعنوان یک پیشنهاد اشاره میکنم، حضور نداشتن مشاور حقوقی در پروژههای تئاتری جهت عقد قرارداد و احقاق حق تضییعشده گروههای تئاتر، از خلأهای بزرگ موجود است که انتظار میرود جهت جلوگیری از سودجویی افراد، اقدامات لازم صورت پذیرد تا موجب قوام هر چه بیشتر گروههای تئاتری و ایجاد دلگرمی هنرمندان، از ابتدای تمرین تا اتمام اجرای نمایش شود.
عکس:میلاد میرزاعلی