در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «خانوم» نوشته و کار تینا بخشی

تهی‌وارگی و لزوم بازیابی و بازسازی درونی

بهنام حبیبی: تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران، در خرداد و تیر امسال، اثری در گونه ابزورد را روی صحنه دارد و قرار است در ادامه و در مرداد اجرای خود را در پردیس تئاتر شهرزاد پی بگیرد. نمایش «خانوم» با نویسندگی و کارگردانی «تینا بخشی» اگرچه در بروشور خود، اشاره‌ مستقیم به اقتباس از نمایشنامه «کلفت‌ها» اثر ژان ژنه نمی‌کند، ولی در جای‌جای نمایش، با اشاره مستقیم به شخصیت‌ها و رویدادهای آن نمایشنامه، وام‌داری‌اش را به متن و روایت «ژان ژنه» علنی می‌کند.

نمایشنامه «خانوم» با شرکت نویسنده نمایشنامه در اجرای نمایش، طراحی ‌شده است. نویسنده که خود در معرض نگاه تماشاگر است، گام‌به‌گام، شخصیت‌های خود را می‌آفریند و حرف‌به‌حرف، با آن‌ها هم‌کلام می‌شود تا مراحل حرکت وارونه آدم‌ها را در سقوط آزاد تهی شدن و بی‌ارزش ‌شدن درون‌شان، موردبررسی قرار دهد. کلفت‌ها یا همان شخصیت‌های آفریده نویسنده، به‌گونه‌ای آفریده می‌شوند که گویی حتی خود آن‌ها برای ارتکاب به جرم یا هدف خویش، یعنی قتل «خانوم» کارفرمای‌شان، دارای ثبات و توان انسانی لازم نیستند، چراکه گویی آن‌ها در ذات خویش، کلفت آفریده ‌شده‌اند و جایگاهی بالاتر و توانمندتر از آن برای خود قائل نیستند. البته آن دو در بسیاری موارد، در این موضوع با نویسنده موافق و همراه نیستند و او را مورد بازخواست قرار می‌دهند، چراکه جایگاهی بالاتر را برای خود درخواست می‌کنند. دو کلفت (دو کاراکتر نمایش) برای رسیدن به همین هدف، در جاهایی از نمایشنامه، حتی اختیار نمایشنامه‌نویسی را از نویسنده نمایش می‌گیرند و خود به نگارش آن می‌پردازند.

نمایشنامه «خانوم» نگاهی روانکاوانه به لزوم بازیابی و بازسازی درونی و روانی همه آدم‌ها در هر جایگاه اجتماعی و خانوادگی دارد

یافتن خویشتن خویش

نویسنده درعین‌حال، با همذات‌پنداری درونی با کاراکترهای داستانش، درون خود را می‌جوید و در پی یافتن خویشتن خویش است. او خود، از درد ناشناسی در رنج است و می‌کوشد تا در راه خودشناسی‌اش، برای همه دیدگاه‌ها و کنش‌هایش توجیهی پیدا کند. در روند این خودشناسی، می‌توان همه مراحل حرکت آدمی از نهاد (غریزه) حیوانی، به‌سوی من (اندیشه) و درنهایت من برتر (اخلاق) را مشاهده کرد. او درجایی از داستانش می‌گوید: «یک تئاتر باید توانایی ایجاد یک آیین، یعنی یک جنایت را داشته باشد.» این دیدگاه او، بیانگر توجیه حرکت وارونه او از یک جنایت آشکار به‌سوی نهاد (غریزه) حیوانی است. او که پیوسته در حال جنگیدن و جدال ذهنی با دشمن فرضی ذهنی‌اش است، می‌گوید: «برای من، دشمن هیچ‌گاه نخواهد بود، نه انتزاعی و نه درونی.»

کارگردانی نمایش «خانوم»، راهی اکسپرسیونیستی برای رسیدن به هدفی روانکاوانه را طی می‌کند. میزانسن‌های موومانی (حرکتی) بازیگران، به آفرینش تابلوهای فیکس (ثابت) زیادی می‌انجامد. نمایش سرشار از اکت-مکث‌های زیبایی است که به تولید تابلوهای فیکس (ثابت) در برخورد بین کاراکترها می‌انجامد.

این دراماتورژی در طراحی میزانسن، امتیاز خوبی را در هدایت بازیگران برای کارگردان دارد، ولی با توجه به محتوای ابزورد نمایشنامه که می‌بایست ابراز درونی شخصیت‌ها را بر پایه انگیزش‌های روانی آن‌ها در اکسپرسیونیسم صحنه‌ای دنبال کند، پرداخت بیشینه‌ای کارگردان به تولید این موومان‌ها، بالانس انتقال پیام به مخاطب را، بر سنگینی اجرای بازیگران قرار می‌دهد و نه بر پایه انتقال پیام محتوایی نمایشنامه‌ای ابزورد.

                                                                    

در روند این خودشناسی، می‌توان همه مراحل حرکت آدمی از نهاد (غریزه) حیوانی، به‌سوی من (اندیشه) و درنهایت من برتر (اخلاق) را مشاهده کرد

تابلوهای ایستا و میزانسن‌های موومانی بازیگران، بیشتر بر محور خط میانی در عرض صحنه طراحی‌شده‌اند که البته این حرکت رفت و برگشتی بین کاراکترهایی که پیوسته در تضاد با یکدیگر هستند، پارادوکس درونی آن‌ها را بیشتر آشکار می‌سازد، ولی با توجه به دکور صحنه که اتفاقاً از لته‌های شفاف ساخته‌ شده‌اند، بهره‌گیری از دیگر فضاهای صحنه، می‌تواند تنوع بیشتری در دراماتورژی موومانی بازیگران داشته باشد.

ریتم نمایشنامه در چالش بین کاراکترها، پیوسته در حال تغییر است. اجرای نمایش، با چالش بین کاراکترهایش، ریتم‌های گوناگونی را تجربه می‌کند که این تنوع ریتم در اجرای نمایش، از یکنواختی آن می‌کاهد و میل بیشتری برای ادامه تماشای نمایش را برای تماشاگرش فراهم می‌کند.

بازی‌های نمایش «خانوم»، استیلیزه و بر پایه اجرایی اکسپرسیونیستی برای ابراز و آشکارسازی درون و روان برانگیخته کاراکترها، طراحی و اجرا می‌شوند. این‌گونه بازیگری با محتوای سایکودراماتیک (روانشناختی) نمایش، مطابقت کامل دارد و از متن نمایشنامه پیروی می‌کند. بازی بازیگران، از بیشینه بهره‌برداری از بدن و بیان بازیگری، پیروی می‌کند. در این میان، جایگاه «حس» کمرنگ می‌شود که البته برای اجرایی اکسپرسیونیستی برای ابراز حالات و هیجانات درونی و روانی کاراکترها، بالابردن بالانس حسی در بازیگران، نتیجه بهتری را ارائه می‌کند.

کارگردانی نمایش «خانوم»، راهی اکسپرسیونیستی برای رسیدن به هدفی روانکاوانه را طی می‌کند

طراحی صحنه بر پایه چند لته شفاف

صحنه نمایش «خانوم» بر پایه به نمایش‌ گذاردن درون آدم‌های نمایش، بر پایه چند لته شفاف به شکل ویترین فروشگاه‌های پوشاک، طراحی و اجرا شده است. این لته‌ها در طول بازی بازیگران، مورد بهره‌برداری آن‌ها قرار می‌گیرد و درجاهایی از اجرا، بازیگران از پشت این لته‌های شفاف به اجرای نقش می‌پردازند که البته این لته‌های شفاف برای ایجاد یگانگی و دوگانگی بین کاراکترها، امکان بهره‌وری بیشتری دارند. نورپردازی‌ نمایش نیز در پیروی از چالش پارادوکس بین دو جبهه شخصیتی در نمایشنامه، یعنی نویسنده و کلفت‌ها، در چینش و اجرایی دوسویه، تنها از دوسوی صحنه، ولی در ارتفاع‌ها و زوایای مختلف، بازیگران را مورد پردازش قرار می‌دهند.

این طراحی نور، البته درنهایت به ایجاد روشنایی عمومی کافی برای صحنه منجر می‌شود که برای تأکید و تعلیق بیشتر برای درون کاراکترها می‌توان از نورهای موردی و نقطه‌ای برای پردازش و تأکید فردی روی بازیگران بهره برد. برای اجراهای روانکاوانه، به دلیل پرداختن به درون و روان آدم‌ها و انتقال پیام ذهنی بیشتر از درون کاراکترها به تماشاگر، می‌توان بهره‌وری بالایی برای به‌کارگیری موزیک‌های درون‌گرا در گونه‌های سازهای الکترونیک قائل شد که البته در اجرای نمایشنامه «خانوم»، سهم این‌گونه موزیک و افکت‌های شنیداری اندک است.

بازی‌های نمایش «خانوم»، استیلیزه و بر پایه اجرایی اکسپرسیونیستی برای ابراز و آشکارسازی درون و روان برانگیخته کاراکترها، طراحی و اجرا می‌شوند

نمایشنامه «خانوم» در مکتب اکسپرسیونیسم و بر پایه ابراز روانکاوانه درون و روان شخصیت‌های تهی و پوچ از درون، دراماتورژی و اجرا می‌شود. این نمایشنامه که بر پایه نمایشنامه «کلفت‌ها» اثر «ژان ژنه» طراحی ‌شده است، نگاهی نو به پدیده قهقهرای درونی و روانی انسان‌ها در طول زندگی دارد. زندگی آدم‌هایی که شاید در طول زندگی‌شان دارای ثبات معمول و روزمره هستند، ولی در عرض زندگی خود، آن‌چنان به تهی شدن و بی‌مقداری رسیده‌اند که چالش برخاستن و برانگیختن از درون، آن‌ها را به بیراهه‌های پوچ‌تر و بی‌ارزش‌تر جرم‌محور می‌کشاند.

نمایشنامه «خانوم» نگاهی روانکاوانه به لزوم بازیابی و بازسازی درونی و روانی همه آدم‌ها در هر جایگاه اجتماعی و خانوادگی دارد. نمایشنامه «خانوم» از دیدگاه اجتماعی، مراحل و مراتب رسیدن به پوچی در فرد را مورد کنکاش قرار می‌دهد که می‌تواند درنهایت، به پوچی و بی‌ارزشی افراد در کل جامعه گسترش یابد و همه جامعه را دچار بحران کند.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران