در حال بارگذاری ...

نگاهی به نمایش”مرثیه‌ای برای یک سبک وزن” نوشته و کارگردانی ایوب آقاخانی

مهدی نصیری: با نگاهی کوتاه به مجموعه آثاری که توسط ایوب آقاخانی نوشته شده یا به اجرا درآمده‌اند، می‌توان به یک ارزیابی کلی در مورد تعلق خاطر این هنرمند به ساختار داستان در درام دست یافت.

نوشته‌ها و اجراهای پیشین آقاخانی نشان می‌دهند که داستان در آن‌ها تکیه‌گاه و بستر اصلی همه عناصر و مولفه‌های تئاتری قرار گرفته‌ و مهمترین اولویت در فرآیند تولید و اجرا محسوب می‌شده است.
اما جدیدترین نمایش آقاخانی به گونه‌ای متفاوت جایگاه و اهمیت ساختار داستانی را کاهش داده و در حد موقعیتی داستانی آن را در محور پردازش یک نمایش کمدی تنزل بخشیده است. بر این اساس موقعیت داستانی بدون گسترش دامنه‌های دراماتیک آن، کلیتی را نتیجه داده که بیشتر در خدمت وظایف ژانر قرار گرفته‌اند و کمتر به مولفه‌ها و کار ویژه‌های درام پایبند هستند.
بنا بر آن چه گفته شد اصلاً قصد ندارم نمایش را براساس معیارهای جزئی درام مورد سنجش قرار دهم؛ به خاطر آن که معتقدم نمایش آقاخانی می‌بایست در حوزه فرآیند دریافت و به واسطه نوع و کیفیت ارتباط با مخاطبش ارزیابی شود. اما به هر جهت باید اعتراف کرد که"مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" از بسیاری جهات با بیشتر آثار کارگردانش متفاوت است.
در بررسی این تفاوت‌ها ساختار و اهمیت به داستان را در اولویت قرار داده و لازم می‌دانم که به مواردی چون فرم روایت و اجرا، انتخاب بازیگر، میزانسن‌ها و حتی به انتخاب ژانر نیز اشاره کنم. هر چند که این کمدی را به دشواری می‌توان با معیارهای کمدی ایرانی و همچنین کمدی غربی مورد سنجش قرار داد.
اما این نمایش یک کمدی است و بالاخره می‌توان قواعد و قراردادهای این ژانر را در آن مورد جست‌وجو قرار داد؛ هر چند بهتر می‌توان گفت که این نوع کمدی خاص شیوه کارگردان آن است و بر این اساس به اهدافش هم دست پیدا کرده است.
به گونه‌ای دیگر می‌توان کار آقاخانی در تولید نمایش را در سیستم ارتباطی هنر تئاتر مورد بررسی قرار داد. "مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" موضوعات و مسائلی را به ریشخند می‌گیرد که نگاه‌مان هر چقدر به آن محدودتر شود، موضوع آن کلیت و گستردگی بیشتری پیدا می‌کند.
نخستین برداشت تماشاگر از نمایش با صحنه محدود شده آن در یک چهار ضلعی سفید رنگ و همچنین صدای گزارشگری که مبارزه‌ای در داخل رینگ را گزارش می‌کند، حاصل می‌شود. بنابراین مواجهه اول ذهنیتی از مبارزه را در تماشاگر و ادراک نامحسوس ذهن او ایجاد می‌کند که با اولین موقعیت داستان یعنی مواجهه میان هدایت و نگار با فرم خاص میزانسن و موضوع آن دو(یکی در موضع ضعف و دیگری قوت) همزمان می‌شود.
این همان مبارزه‌ای است که حس اصلی اجرا را در معرض انتقال با تماشاگر قرار می‌دهد و تا پایان نمایش نیز حفظ می‌شود، ادامه پیدا می‌کند و حتی به بحران می‌رسد و باز در پایان ادامه پیدا می‌کند.
"مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" دقیقاً بر پایه همین مبارزه به عنوان موقعیت داستانی طراحی شده و به سادگی توانسته ظرفیت‌های کمیک‌ را چه در حوزه گفتار و چه در زمینه موقعیت سازی به خود اضافه کند.
تماشاگر نمایش آقاخانی اما ضمن درک و دریافت موقعیت کنایی، بیشترین لذت را از کمدی گفتار و زبان کنایه‌آمیز و طنز این اثر می‌برد. اجازه بدهید یادآوری کنیم که از میان انواع کمدی یکی از متداول‌ترین‌ها و محبوب‌ترین انواع، طنز است که آقاخانی همین شیوه را برای پرداخت اثرش انتخاب کرده است.
"مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" با توجه به آن چه که گفته شد با موقعیت داستانی کنایه‌آمیز و زبان طنزی که ریشه در خواست‌های تماشاگر یا همراهی با زمانه مخاطب دارد، رگ خواب دریافت‌گرش را خوب پیدا کرده است. نمایش در طول مدت اجرا ترفندهای گوناگونی را برای ارتباط گرفتن با مخاطب و انتقال مضامین و همچنین به خنده واداشتن آن‌ها به کار می‌برد و به همین دلیل نیز موفق می‌شود تا به هدفش دست پیدا کند.
اما در عین حال اجرا همیشه در ارائه یک کمدی یک دست و روان موفق نیست و این یکدستی زمانی با اشکال مواجه می‌شود که آقاخانی در بخش‌هایی از نمایش‌اش قصد مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی برای ارائه پیام و حرف خاصی را دارد؛ به عنوان نمونه فصل نخست حضور هدایت در کافه عمو خسرو را به خاطر بیاورید. این فصل از نمایش زمینه‌ای است که مقدمات موقعیت‌های بعدی را فراهم می‌کند اما خود این فصل نمایش در ارائه مولفه‌های کمیک و هماهنگی با سایر بخش‌های کار با کاستی‌هایی مواجه می‌شود.
البته باید توجه داشت که ایوب آقاخانی کمدی کار نیست و چنین تجربه‌ای را نمی‌توان در سوابق تئاتری‌اش سراغ گرفت. به علاوه این که پیشتر اشاره کردیم؛ "مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" به همه اهداف یک کمدی موفق دست پیدا می‌کند، اما خود را به رعایت قوانین و قواعد کمدی ملزم نمی‌سازد.
نمایش آقاخانی موفق است و روی مخاطبش تاثیر می‌گذارد؛ مخاطب را به خنده وا می‌دارد و محتوای مورد نظرش را انتقال می‌دهد، اما ضعف‌هایی در به کار گیری قواعد ژانر دارد که نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشی کرد.
نمایش همواره با کدها و کنایه‌های به روزش می‌تواند به عنوان یک کمدی تاثیرگذار باشد. شاید به کنایه بتوان گفت که این نمایش تنها برای مخاطب امروز یک کمدی موفق است و شاید یک سال دیگر این تاثیرات را روی تماشاگر نگذارد و موفق هم نباشد.
در کنار این‌ها آقاخانی تا اندازه مطلوبی توانسته همه مولفه‌های تئاترش را در جهت تناسب و هماهنگی به هم نزدیک کند. طراحی صحنه در عین حال که فضای رینگ مبارزه را تجسم می‌بخشد با به کارگیری دکور کاربردی و کوچک، محدوده بیشتری را برای به چشم آمدن مبارزه قهرمانان بازیگرش باز گذاشته است. همین دکور در ضمن، با حرکت و تغییر اجازه سکون و ایستایی دیداری را هم به صحنه نمی‌دهد. مثلاً تماشاگر دو بار مکان کافه عمو خسرو را می‌بیند اما جای دکور در صحنه، در این دو صحنه دو جای متفاوت است.
ساختار روایت که چند(6 راند) فصل منقطع را شامل می‌شود نیز به نوعی با مدیریت روایت همان مبارزه ژرف ساختی و موقعیتی در تناسب و هماهنگی است و به خوبی توانسته موضوع و محتوا را در انطباق با هم قرار دهد.
لباس هم شکل بازیگران و همچنین زیرکی آقاخانی در استفاده از اسم‌های واقعی آن‌ها در دنیای نمایش هم ضمن قرار دادن برخی از جزئیات در کنار اشاره‌های طنزآمیز، به موضوع و موقعیت ویژه نمایش کلیت بخشیده و ذهن مخاطب را در تعمیم بخشی کنایه‌های نمایش آزاد گذاشته است.
"مرثیه‌ای برای یک سبک وزن" در بهترین حالت آن می‌تواند از منظر فرآیند دریافت نقد شود. این نمایش یک کمدی است، کار ویژه‌های کمدی را در خود دارد و به اهداف یک کمدی موفق هم دست پیدا می‌کند، از همه مهمتر این که مخاطبانش به شدت با آن ارتباط برقرار می‌کنند و کیفیت این ارتباط را از تشویق‌های مکرر آن‌ها و نوع مواجهه‌شان با نمایش می‌توان به راحتی حدس زد. بنابراین به نظر نمی‌رسد چیزی وجود داشته باشد که نمایش بخواهد اما آن را به دست نیاورده باشد.