بررسی عملکرد گروههای تئاتری در ایران
رضا آشفته: گروههای تئاتری به ظاهر در ایران به وفور فعال هستند اما در باطن به ندرت شاهد فعالیت گروههای تئاتری هستیم. یک وضعیت متناقضنما که خود در برگیرنده مشکلات اساسی بر سر راه تشکیل گروه تئاتری است.
تئاتر یک هنر گروهی است و بدون تشکیل گروه غیرممکن است که فعالیت در خور تاملی پیش روی مخاطبان قرار بگیرد. در ایران گروههای تئاتر مسیر مشخص و رسمی را برای تثبیت فعالیتهای خود طی نمیکنند، به همین دلیل با آن که به وفور نامها و نشانههایی از این گروهها هست، اما در واقع هیچ فعالیتی در قالب یک گروه تئاتری و در حلقه فعالیتهای آنها ثبت نمیشود. زمانی فعالیتهای گروه شکل رسمی به خود میگیرد که در یک منبع موثق صنفی و حمایتی ثبت شده باشد. خانه تئاتر، خانه تئاتر دانشگاهی، انجمن هنرهای نمایشی و از این قبیل موارد میتوانند با ثبت گروههای تئاتری، شکل رسمی به آنها بدهند. البته این اولین گام برای تثبیت یک گروه تئاتری است که این گروه پس از این میتواند در لفافه حمایتهای مادی و معنوی به فعالیت بپردازد و با ارائه گزارشی از عملکرد خود در یک سایت تخصصی و مجلات و روزنامههای تخصصی مخاطبان خود را در جریان این فعالیتها قرار دهد. البته مهمتر از همه ارائه اجراهای صحنهای یا خیابانی است که باید محلی برای نمایاندن این نوع فعالیتهای اصلی باشد. تئاتر در صحنه تجلی مییابد و در یک پلاتو پس از ماهها تمرین توسط یک گروه تئاتری به اجرا نزدیک میشود. همین صرف ماهها تمرین و تقبل هزینههای جانبی برای تهیه دکور، نور، گریم، لباس، وسایل صحنه و... نیاز به پول دارد. هر گروه باید یک منبع حمایتی مشخص داشته باشد که ضمن تقبل هزینهها، محلی برای تمرین گروهها آماده کند. گروه تئاتری تفاوت چندانی با فعالیتهای یک NGO ندارد و به همین منظور داشتن حامی یا حامیانی برای تداوم فعالیتها از ضروریترین امکانات لازم برای بقای گروه به شمار میآید. بنابراین با چنین روندی مشکلات واقعی که مانع از تحقق فعالیتهای یک گروه تئاتری میشود، بیشتر خودنمایی میکنند؛ یعنی گروهها به دلیل نداشتن یک پلاتوی مشخص تمرین، نمیتوانند اهداف و ایدههای اجرایی خود را در عمل به منصه ظهور برسانند. اگر هم پلاتو داشته باشند اما تالاری نباشد که در زمانی مشخص باعث و بانی اجرایی شدن نمایشهای گروهها شود، این فعالیتها فقط برای گروه شکل و معنا مییابد و مخاطبانی برای آنها یافت نمیشود که از این فعالیتها آگاه شوند.
از همه مهمتر تامین نیازهای مادی است که حتماً باید مشخص شود که وجود یک حامی متعهد برای چنین منظوری پشتوانه فعالیتهای گروه میتواند باشد. حتی اگر قرار است که یک گروه روی پای خود بایستد، این ایستادگی هم نیاز به بودن فردی در مقام تهیه کننده دارد تا با حمایت مادی تمام فعالیتها را به تدریج به نتیجه مادی و سوددهی اقتصادی نزدیک کند که به طور پیوسته بتواند حمایت خود را از گروه تداوم بخشد.
یک گروه تئاتری با پیوند چند هنرمند با تخصصهای متفاوت شکل میگیرد. این گروهها باید بیانیه و مانیفست مشخصی داشته باشند. آنها باید به صراحت اهداف خود را مشخص کنند، تا بر پایه یک مسیر مشخص به تمام فعالیتهای خود سمت و سو بدهند. هر چه این اهداف شکل تجربی و آزمایشگاهی به خود بگیرد، فعالیتهای آن گروه جدیتر میشود، بنابراین نیاز مبرم به حامیان متعدد است تا در درازمدت بتوانند این فعالیتها را به نتایج دلخواه نزدیک کنند. گروه تئاتر لیو به سرپرستی حسن معجونی، گروه تئاتر"بازی" به سرپرستی آتیلا پسیانی و گروه تئاتر"دن کیشوت" به سرپرستی علیاصغر دشتی نمونههایی از گروههای تجربی هستند. این گروهها با عقد قرارداد با مرکز هنرهای نمایشی و یا از طریق حامیان خصوصی و یا حامیان دولتی به غیر از مرکز هنرهای نمایشی در استمرار فعالیتهای خود کوشیدهاند. اگر برنامههای آنان تحت حمایت مراکز دولتی قرار بگیرد، میتوانیم به اتکای این حمایتها شاهد فعالیتهای کارآمدتر باشیم. برای آن که فعالیتهای تجربی نیازهای زیبایی شناسانه گروههای حرفهای را تامین خواهد کرد.
در مقابل گروههای نیمه حرفهای و حرفهای میتوانند با برقراری یک مسیر مشخص به استقلال مادی نزدیکتر شوند. چنان چه پیش از انقلاب گروههای تئاتری بودند که بدون حمایت دولت فعالیت میکردند، اما با نفوذ دولت و تحت سلطه درآوردن گروهها این وابستگی همچنان تا امروز برقرار بوده است.
گروهها بنا بر اهداف خود میتوانند خود را به NGOها نزدیک کنند و از این طریق بر حامیان مادی ـ معنوی خود بیفزایند؛ مثلاً گروهی که با هدف حمایت از محیط زیست فعالیت میکند، میتواند حامیان محیط زیست خود را حامی اهداف و فعالیتهای خود کند یا گروهی که به مشکلات و معضلات معلولان میپردازد، علاوه بر بهزیستی میتواند حمایت NGOهای مرتبط با فعالیتهای حامی معلولان را جلب کند. ما نیاز به تکثر داریم و این خود بر جامعیت تئاتر در کشورمان میافزاید. این که قرار باشد همه مثل هم کار کنند، نوعی درجا زدن به شمار میآید و به تدریج باعث کنار زده شدن گروههای بسیاری میشود و تعداد زیادی از گروهها با یک یا دو نمونه فعالیت اساسی از گردونه گروههای تئاتری حذف میشوند.
هرچه اهداف مشخصتر و متعالیتر باشد، بر پایداری در مسیر وجود گروهها تاکید خواهد شد. با اهداف واهی و سطحی نمیتوان به شکوفایی یک گروه امیدوار بود چون هنر تئاتر با تعالی انسانی همراه و همسو است و آنان که میخواهند بهتر باشند، بیشتر میکوشند. بهروز غریبپور با دو گروه"آران" و"آیرین" در زمینه فعالیتهای صحنهای و عروسکی میکوشد و همواره فعالیتهای چشمگیری را به جامعه هنری عرضه کرده است. او با تاسیس چندین تالار نمایشی باعث رونق تئاتر صحنهای و عروسکی در چند نقطه از شهر تهران شده است. تاسیس تالار تولیدات تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پارک لاله، تاسیس دو تالار مرتضی آوینی و مبارک در فرهنگسرای بهمن، تاسیس خانه هنرمندان ایران در باغ ایرانشهر و راهاندازی تالار نمایش عروسکی نخی فردوسی مقابل تالار وحدت و در بنیاد رودکی از جمله این فعالیتها است که هر یک در نوع خود از قابلیتهای بالایی برای بهبود وضعیت تئاتر کشورمان نقشآفرینی کرده است. علاوه بر این موارد که در زمره فعالیتهای مدیریتی ـ فرهنگی محسوب میشود، این گروه تولیدات هنری زیادی را به اجرا درآورده که سه نمایش عروسکی ـ اپرا به نامهای"رستم و سهراب"، "مکبث" و"عاشورا" از جمله این تولیدات است.
بنابراین گروههای تئاتری باید به دنبال ارائه نمایش و برنامههای خلاق باشند، تا در معرفی خود با مشکل چندانی روبهرو نشوند. گروههایی که ایدههای تکراری را دنبال میکنند، نمیتوانند از جایگاه معتبری برخوردار شوند و بر عکس هر چه فعالیتها خلاقتر باشد، در شکوفایی گروه موثرتر خواهد بود. گروه هنر ملی به سرپرستی عباس جوانمرد در دهه 30، 40 و 50 بیشترین تاثیر را در ارائه آثار بومی و ملی داشته که این اهداف پس از انقلاب به طور پراکنده از سوی برخی گروههای خلاق و نوجو پیگیری شده است. مثلاً گروه تئاتر معاصر، در اجرای نمایشهای واقعگرای ایرانی و نمایش کمدی روحوضی نمونههای بارزی را به صحنه آورده است. حسین کیانی نیز در گروه"چریکه" با چنین هدفی نمونههای دیگری را به صحنه آورده است. بنابراین عباس جوانمرد و دیگر همکارانش پایهگذاری تئاتر بودهاند که باید در سرزمین ما از جایگاه خاصی برخوردار میشد چرا که در استقلال هنر تئاتر در کشورمان موثر بوده است. همین مسیر با دیگران به جریانات متنوعتر و متکاملتر سوق پیدا کرده است. تمام گروهها در صورت هدفمندی در حلقه به هم پیوستهای، حرکات بارز و شاخصی را به اجرا درخواهند آورد.
به طور خلاصه میتوان در بودن و استقرار گروههای تئاتر در سراسر ایران امیدوار بود، مشروط بر آن که این گروهها در وهله اول با صدور بیانیهای فعالیتهای خود را در یک منبع رسمی ثبت کنند و با ارائه گزارش و اجرای نمایش نمونه فعالیتهای خود را به طور پیوسته در اختیار عموم مخاطبان قرار دهند. البته برای تحقق چنین اهدافی نیاز به حمایت مالی و داشتن یک پلاتو برای تمرین و گرفتن تالار برای اجرای نمایشهای خود هستند. رونق دادن به این فعالیتها نیز علاوه بر تبلیغ و گسترش آن، نیاز مبرم به حمایتهای مادی ـ معنوی دارد. همان بهتر که هر گروه با شیوههای خلاق در جلب حمایتهای مادی در حاشیه فعالیتهای اصلی خود بکوشد. خلاقیت فقط در تولید آثار اجرایی خلاصه نمیشود و میتوان آن را به فعالیتهای جانبی نیز تعمیم داد. گروه در ارتباط با سازمانهای اجتماعی بر ماندگاری و بقای خود میافزاید و باید ضرورت وجود گروههای تئاتری برای تمامی مسئولان فرهنگی ثابت شود. مطمئناً عدم تعامل مانع از بروز چنین جریان لازم و ضروری شده است. گروه تئاتری نیز مدام باید از دیگران با سعه صدر دعوت به همفکری، همکاری و حمایت مالی و معنوی کند.
یک گروه، زمانی به لحاظ اقتصادی مشکلی نخواهد داشت که افراد زیادی پشتوانه آن باشند. زمانی به راحتی از عهده تمرینات خود برخواهند آمد که سازمانها و ادارات و یا اشخاص را به ضرورت بودن یک گروه تئاتری در شهری آگاه کرده باشند. ما نیاز به تعامل و ارتباط داریم و این از جمله اهداف جانبی است که همه را با مقوله تئاتر بیشتر آشنا کنیم تا با استقرار و تداوم کاری گروههای تئاتری به تدریج در غنا و شکوفایی تئاتر ایران نیز کوشش بهینهای انجام شود.