نگاهی به نمایش”پرواز از فراز تیر چراغ برق” نوشته و کارگردانی محمدرضا اجاقی
رضا آشفته: تاکنون بارها نمایشهایی درباره ازدواج و مسائل حاشیهای آن دیدهایم. نمایش"پرواز از فراز تیر چراغ برق" هم یک نمونه ایرانی است که در قالب کمدی به صحنه آمده است.
فرهاد و آرزو دلبسته هم شدهاند اما اصلان و فخری پدر و مادر آرزو به دلیل مناسب نبودن شرایط مالی و کار فرهاد، با ازدواج این دو دلداده موافقت نمیکنند. فرهاد بالای تیر چراغ برق مقابل منزل اصلان میرود تا با جلب توجه، خواسته قلبی خود را عملی کند. مردم جمع میشوند، این بازی خانوادگی تبدیل به بلبشویی میشود. آتشنشانی پا به میدان میگذارد تا جلوی واقعه را بگیرد. فرهاد در صدد است تا در صورت رد خواستهاش خود را بکشد. نیروهای امداد او را به آرامش دعوت میکنند و فرهاد هم آرامش حقیقی را در پیوند خود با آرزو میبیند. فرهاد پیشنهاد میدهد با آوردن عاقد و جاری شدن عقد دائمی بین خود و آرزو، او را از هر تصمیم غیرمعقولانهای بیرون بیاورد. آتشنشان میپذیرد و از همکاران خود میخواهد که هر چه زودتر یک عاقد را به این جا بیاورند. او همچنین پدر و مادر آرزو را راضی میکند که بهتر است بگذارند این دو دلداده با هم ازدواج کنند.
این کمدی با نام کمدی موقعیت شناخته میشود. در دل موقعیت همه چیز به هم گره میخورد تا وقایع بیانگر یک اتفاق و نتیجه نهایی و دلخواه باشد. حس مثبتی در این کمدی است تا بر بدیهای رفتار اجتماع غلبه شود. اگر در دنیای امروز مادیات و تجملات مانع از برقراری پیوند بین زوجهای جوان میشود، این یک رفتار غلط اجتماعی است که باید اصلاح شود.
شاید عمدهترین مشکل اجرای نمایش"پرواز بر فراز تیر چراغ برق" انتخاب تالار نمایش باشد. تالار مولوی مناسب برای اجراهای دانشگاهی و تجربی است و یک کمدی اجتماعی و عامهپسند بهتر است در تالار مناسب خود به اجرا درآید تا ضمن جذب مخاطبان خاص خود، همان تاثیر مثبت را بین عامه مردم بگذارند تا با ترویج سادهنگری و سهلپنداری، زندگی از مدار خارج شده، به جریان اصلی خود سوق پیدا کند. مطمئناً کارکرد کمدی هم از یونان باستان تاکنون همین بوده تا به چالش ناملایمات اجتماعی برود و با برقراری نظم زندگی را در مسیر درستش قرار دهد. اصلان مرد پولدار و مفتخوری است که هیچ شناختی از فوق لیسانس تئاتر ندارد و همین خود اختلاف اساسی را بین آنها رقم زده است. فرهاد همانند فرهاد کوهکن یک عاشق و دلداده است و هر نوع ریسک و خطری را بر خود تحمیل میکند تا به آرزو برسد. در شرایط فعلی بحران بیکاری شامل بسیاری از جوانان میشود و هر یک چند صباحی مجبور به تحمل بیکاری و عواقب ناشی از آن هستند. به همین دلیل باید خانوادهها با حوصله و درایت موقعیت و شرایط بهتری را برای فرزندان خود مهیا کنند. برای غلبه بر بحرانهای اجتماعی هماهنگی میان مردم یک اصل است.
کمدی"پرواز از فراز تیر چراغ برق" با بازی سرگرم کننده مجید علمبیگی و مدیا ذاکری در جذب تماشاگر موفق است. اما این نمایش در یک تالار اختصاصی برای نمایشهای کمدی با شلیک خنده تماشاگران ارزش خود را بهتر عیان میکرد.
محمدرضا اجاقی خیلی ساده حرف خود را در یک موقعیت کاملاً خطی و دراماتیک بیان میکند. اجاقی در مقام نویسنده و کارگردان دغدغه ساختار ندارد، بلکه دغدغه جذب مخاطب و سرگرم کنندگی دارد، ضمن آن که از اصول خاص کمدی کلاسیک تخطی نمیکند. او میخواهد خیلی زود تماشاگر جذب نمایش شود و مدام بخندد و در پایان هم نسبت به رفتارهای اشتباه کنشمند باشد. او نیز سعی کند چون قهرمانان کمدی خود به اصلاح تفکر و رفتار غلطش بکوشد. این فرایند دو سویه در دل یک رابطه صادقانهتر و شفافتر ممکن خواهد شد. تالار گلریز، تالار پارس، تالار دماوند مناسبت بیشتری برای برقراری این نوع ارتباط دارد. مخاطب تالار مولوی با این نوع کمدی به راحتی کنار نمیآید و اصلاً انتظار چنین کمدی را ندارد. بالاخره انتخاب تالار هم یکی از عوامل مدیریتی شغل کارگردانی تئاتر است. چه لزومی دارد که ما جنس را در جایش عرضه نکنیم. مگر قرار است که ما مچگیری کنیم یا ذائقه مخاطب را تغییر دهیم. مشکل اساسی بیشتر تالارهای نمایشی ما همین جاست که هردمبیل گردانده میشوند در صورتی که هر تالار باید تعریف خاص خود را داشته باشد و مخاطب هر تالار باید مشخص باشد. اگر تالار مولوی مناسب برای تجربههای دانشگاهی است، کمدی عامهپسند برای آن نامناسب است هر چند که این کمدی از حال و هوای مطلوب و موثری برخوردار باشد.
در کمدی"پرواز بر فراز تیر چراغ برق" در وهله اول طراحی صحنه و نور فریبرز قربانزاده چشمنوازی میکند. اغلب در کمدیهای عامهپسند و بلواری چندان توجهی به مقولات ظریف و زیباییشناسانه نمیشود، بلکه بازیها با اتکای به فن بیان و ارائه دیالوگ پیش میرود، اما در این نمایش طراحی صحنه که بیانگر بخشی از یک آپارتمان بزرگ و تیر چراغ برق کنار آن است، جلوه بصری خاصی به آن داده است. میزانسنها نیز در ارتباط گرفتن با پنجره و تیر چراغ برق و دیگر وسایل موجود در صحنه طراحی و اجرا شده است. همین خود عاملی شده تا از کلیشههای رفتاری و رایج چشمپوشی شود. حتی به مقوله گریم و طراحی لباس نیز توجه زیادی شده است. این عناصر نشان میدهد که نمایشی در خور و چشمگیر تولید شده و در آن از بیمبالاتی و سهلانگاری پرهیز شده است. میزانسن هم به همین دلیل بارزتر مینماید وگرنه در کمدیهای بلواری جایگاهی برای این عناصر بصری و زیباییشناسی صحنه و میزانسن قائل نمیشوند. چرا نباید در تالارهای عرضه نمایشهای عامه، نگاه جدی به تئاتر جریان یابد. چرا نباید افراد تحصیل کرده و آشنا به مقوله تئاتر در این تالارها حضور نداشته باشند؟ مگر با رفتن مجید جعفری به تالار گلریز و اجرای یک نمایش موفق با فروش میلیونی، اتفاق ناخوشایندی بر تئاتر ما تحمیل شده است؟ بنابراین با حضور افراد تحصیلکرده در این نوع تالارها نیز، در برقراری تئاتر ناب اقدامات لازم و موجهی صورت میگیرد. در غیر این صورت ژانگولرها سوار بر تئاتر خواهند شد و ذائقه مردم را تا نازلترین چیزها پایین خواهند آورد.