معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
باید از تئاتر اصیل و اندیشمندی که طبقه متوسط بتواند آن را ببیند، مراقبت کنیم
محمود سالاری، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان با بیان اینکه همیشه اولویت اول بچههای تئاتر، اندیشه بوده نه گیشه، ولی در این دوره عدهای و نه همه تئاتریها، از گیشه تئاتر بیشتر بهرهمندند تا از اندیشه تئاتر، گفت باید از تئاتر اصیل و اندیشمندی که طبقه متوسط بتواند آن را ببیند، مراقبت کنیم.
به گزارش ایران تئاتر به نقل از روابط عمومی معاونت هنری، محمود سالاری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان به تشریح فعالیتها، اقدامات و سیاستهای کلی معاونت هنری در دولت سیزدهم پرداخته است. همچنین در این گفتوگو، او رویکرد خود را در مواجهه با چالشها تبیین کرده است.
در ادامه، بخش های مربوط به حوزه تئاتر این گفتوگو را میخوانید:
برخلاف تصور عامه، اساتید هنر در کنار ما هستند
در روزگار سخت کرونا به معاونت هنری وزارت ارشاد آمدید و در این دوسال چالشهای بسیاری پیش روی شما و هنرمندان بود. مهمترین چالشی که با آن مواجه بودید، چه بود و چه اقداماتی برای رفع آن انجام دادید؟
وقتی دولت سیزدهم روی کار آمد، رکودی در کارهای هنری بود و اجراهای صحنهای موسیقی و تئاتر تعطیل یا بیرمق بودند. معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد که چهار اداره کل شامل هنرهای نمایشی، موسیقی، آموزش و هنرهای تجسمی را تمشیت میکند، تقریبا به لحاظ اقتصادی در مضیقه فراوانی بعد از دو سال کرونا به سر میبرد. مستحضرید که حوزه هنر مثل حوزه موادغذایی نیست که وقتی همهچیز گران شد هم بالاخره مجبورند آن را بخرند، هنر و فرهنگ، در شرایط سخت اقتصادی سریع از سبد فرهنگی و اقتصاد معیشت مردم حذف میشود، لذا وقتی ما آمدیم وضعیت اینچنین بود و تلاش زیادی صورت گرفت تا رونق و امید به حوزههایی که عرض کردم برگردد و احساس رخوت از اهالی هنر دور شود.
شعار محوری دولت، عدالت اجتماعی و عدالتمحوری بود و ما باید برای این بخش هم تدبیر میکردیم. به این منظور طرح آموزش هنر در مناطق محروم بهصورت رایگان کلید خورد و ما ابتدا با احتیاط ورود کردیم و بعد که دیدیم از طرح استقبال شد، سامانهای تشکیل دادیم و هنرمندان زیادی به این سامانه ورود کردند و آموزشها شروع شد. برخی از هنرآموزان ما اساتیدی بودند که در شهرستانها و استانها حضور داشتند و امکان برگزاری کلاس نداشتند و این امکان برای شان فراهم شد. این اتفاق مهمی بود. در کنار این ها تمرکززدایی شد و جشنواره مناطق که هفت، هشت سال بود تعطیل شده بود، دوباره احیا شد و هنرمندان استانی مشغول شدند. دستاورد این جشنوارهها تزریق امید در بین بچههای شهرستانی و گروههای استانی بود که در یک رقابت سالم شرکت کردند و دیده شدند.
تصور عامه این است که اساتید کنار کشیدهاند و خلوتگزین شدهاند و همکاری ندارند، ولی اینطور نیست و حضور دارند. در جشنواره موسیقی نواحی هم حضور اینها پررنگ است و ما آن را بهخوبی پشت سر گذاشتیم. اینها کارهایی بود که باید آرامآرام در دو سال گذشته انجام میشد و به رونق و بالندگی میرسید اما ناگهان اغتشاشاتی در کشور رخ داد که انرژی زیادی از کشور گرفت. جریانی میخواست تمام فعالیتهای هنری را منجمد و صفر کند و جوری شرایط را جلوه دهد که هیچکس نمیتواند در کشور فعالیت فرهنگی و هنری داشته باشد. سالنها، کنسرتها، گالریها و هر جایی که میخواست فعالیت کند مورد هجمه حیثیتی یا فیزیکی قرار میگرفت.
در این فضا همه به میدان آمدند و مدد کردند تا توانستیم جشنواره فجر را برگزار کنیم. ابتدا جشنواره تئاتر فجر بود و چون زنده بود، این امکان وجود داشت که هر اتفاقی در سالنها بیفتد اما یکسری از هنرمندان پذیرفتند که به آن ها توهین شود و از سوی جریانی که ادعای آزادی دارد، تحقیر شوند با این حال آمدند و کار کردند. جشنواره تئاتر فجر بهخوبی برگزار و برای بقیه جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی خطشکن شد. اگر این زمین میخورد بقیه هم دومینووار تحتالشعاع قرار میگرفتند. ما از مرحله انجماد در حوزه فرهنگ و هنر عبور کردیم و بعد از جشنوارهها، سالنها باز شدند و اجرای صحنهای شروع شد و تماشاگران آرامآرام دوباره به سالنها برگشتند و امروز اقبال خیلی خوب است.
اینها مهمترین اتفاقاتی بودند که در حوزه مرئی فرهنگوهنر ایجاد شدند. در حوزه نامرئی هم ما به سند راهبردی هنر توجه کردیم و توانستیم با نشستهایی آن را آماده کنیم. برای سند موسیقی تلاشهای فراوانی شده بود و باز ادامه پیدا کرد. سند هنرهای تجسمی نیز آماده شد. از آن طرف زیرساختها و سختافزارهای موردنیاز استانها مانند پلاتوها، سالنهای تئاتر و کنسرت و پروژههای نیمهکاره با همت خود آقای وزیر تکمیل شدند و به مدار اجرا آمدند و در دسترس هنرمندان قرار گرفتند.
هنرمندان را جناحبندی نکردیم
شما در بین صحبتهایتان به حضور اساتید معتبر موسیقی در جریان داوری جشنواره موسیقی جوان اشارهای کردید و تاکید به جایی داشتید که این تفکر وجود دارد که اساتید کنج عزلت نشستهاند و فعالیتی ندارند. به نظر میرسد که این تصور عامه در تمام بخشهای حوزه هنر و فرهنگی وجود دارد که دستگاه فرهنگی در تعامل با اهالی هنر نگاه محدودی دارد. ظاهرا بین فعالیتهای شما و تصور عامه فاصله معناداری وجود دارد. اینکه شما در عرصههای مختلف هنری فعالیت میکنید اما این ها در فضای رسانه دیده نمیشود؟ فارغ از اینکه رسانهها، جریانها و سیاستهای خاص خودشان را دارند شما چگونه میتوانید اتمسفر رسانهای را به نفع فعالیتهای خود ترغیب کنید.
بههرحال رسانهها هر کدام برای خودشان سیاستهایی دارند و از طرفی هنرمندان هم معذوریتهایی برای رسانهای کردن خودشان دارند. جشنواره موسیقی جوان را دولت برگزار میکند. دولتها هم رویکردهای مختلفی در طول این سالها داشتهاند. دولت اصلاحطلب یا اصولگرا داشتیم و این هنرمندان دلشان نمیخواهد با رسانهای شدن این بحثها به یک جناح خاص منسوب شوند یا جناح خاصی از آن ها بهرهبرداری تبلیغاتی کند. ما هم به این خواسته هنرمندان احترام میگذاریم، بنابراین معمولا هنرمندان بزرگ ما ترجیح میدهند رسانهای نشوند یا اگر قرار است اطلاعرسانی شود اصحاب هنر این کار را انجام دهند؛ مثلا جوانی که دارد شرکت میکند بداند چه کسی او را داوری میکند. همین.
اما جنس حمایتهای معاونت هنری و وزارت ارشاد که قرار نیست معطوف به کارهای سیاسی و جناحی باشد، پس چرا چنین اتفاقی میافتد؟
ما خطوط سیاسی را خیلی در فعالیتهای مان در عرصه هنر وارد نکردیم اما خود هنرمندان ملاحظاتی دارند. پارسال در جشنواره فجر ما داورانی حضور داشتند که محترم بودند ولی بعضی که شناختهشده هستند در فضای مجازی مورد هجمه و بیاحترامی قرار گرفتند. طبیعتا هنرمند در این فضا دست به عصا میشود و در لاک خود فرو میرود و ترجیح میدهد رسانه را کنار خود نیاورد. در حوزه موسیقی ما برای داوران این حوزه خطکشی نمیکنیم و برای ما اصالت هنری یک داور مهم است.
برخی از منتقدین بدون اطلاع از کارکردهای ما حرف میزنند
حرف من این است که تعداد مجوزها و همراهیهایی که معاونت هنری برای مثلا اجراهای کنسرت داشته، عدد قابلتوجهی است اما کافی است جلوی یک کنسرت گرفته شود، این تلقی شکل میگیرد که معاونت هنری وزارت بهعنوان بخشی از حاکمیت، مخالف شادی و تفریح مردم است.
کاملا درست است. متاسفانه ناجوانمردی و بیانصافی در فضای مجازی وجود دارد و این نکته را که بهدرستی فرمودید، وارونه جلوه میدهند. اخیرا در نشستی که در خانه تئاتر بودم یکی از اساتید دانشگاه درباره تعطیلی آثار نمایشی گفت. من به ایشان گفتم شما میدانید چند تئاتر در کشور اجرا میشود یا چه تعداد از آن ها تعطیل شدهاند، گفت نه. سوالات دیگری پرسیدم که جواب ایشان باز منفی بود و نمیدانست، به ایشان گفتم پس شما چطور وقتی عدد و رقم نمیدانید و اطلاعات اولیه را ندارید، تحلیل میکنید؟! این ها کملطفی و بیانصافی است. جلوی این ها را جز اخلاق نمیتواند بگیرد. پیامبر در گفتوگویی با امیرالمومنین به ایشان گفتند مهمترین خصلت انصاف است. در فضای مجازی متاسفانه ما با بیانصافی یک جریان مواجه هستیم وگرنه خودشان هم میدانند که سالنهای تئاتر ما دو یا سه سئانس اجرا دارند. این به دلیل تعدد آثار درحال اجراست. اگر تئاتر مرده باشد که اینطور نیست. برخی رسانهها منصف هستند و بدون جانبداری عیب می و هنر آن را هم بگویند.
به رخ کشیدن تئاتر و کنسرت لاکچری اخلاقی نیست
فارغ از بیانصافیها و غرضورزیهایی که وجود دارد، بهنظر میرسد مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد در اطلاعرسانیها ملاحظه آن بخشی از جامعه را میکند که تمایل چندانی به اجرای کنسرت موسیقی در کشور ندارند و به همین دلیل است که حجم حمایتهای وزارت ارشاد در حوزه موسیقی اعلام رسانهای نمیشود. آیا این گزاره درستی است؟
من شخصا این ملاحظه را تابهحال نداشتهام، ولی ملاحظه دیگری در پس ذهنم دارم. در جامعهای که مشکلات معیشتی و انقباضات اقتصادی وجود دارد، وقتی شما میگویید قشری هستند که میتوانند 300 تا 700 هزار تومان پول بلیت کنسرت بدهند، ممکن است واکنشهایی ایجاد شود. طبیعتا شما ترجیح میدهید تا جایی که میشود روی این اتفاق زیاد مانور ندهید. این ملاحظه شخصی من است و سیاست وزارتخانه نیست. شخص خود من دوست ندارم چیزهایی را به رخ بکشم، چون این کار با توجه به شرایط اجتماعیمان شاید اخلاقی و قشنگ نباشد.
متأسفانه گیشه به جای اندیشه در تئاتر اولویت پیدا کرده است
در نشست خانه تئاتر یکی از حرفهای اصلی شما درباره هنر نمایشی این بود که چون در حوزه ادبیات نمایشی تولیدات ارزندهای ندارند، به حاشیههای همچون مسئله سانسور پناه میبرند. این اشکال در تولیدات فاخر ادبیات نمایشی را از کجا میدانید؟
در یک دوره بعد از مشروطه، جریان هنر نمایشی تا جایی که میشد خودش را به مسائل اجتماعی نزدیک کرد و ادبیات نمایشی به حوزههای اجتماعی و سیاسی ورود کرد. در گذشته نویسندگانی مثل غلامحسین ساعدی، مرحوم اکبر رادی، استاد بهرام بیضایی و... کارهایی مینوشتند که مبنای قوی ادبیات نمایشی داشت. درام قوی و کاراکترها و شخصیتپردازی درست داشت، درعینحال لایههای مفهومی و معنایی هم داشت. با آمدن جریانات رسانهای بعدی و گسترش رادیو و تلویزیون و اینترنت، هرچه جلو آمدیم، از عمق انسان نه به معنی عمق بچههای تئاتر، بلکه از عمق اندیشه انسان کاسته شد، چون با سرعت گرفتن اجتماع و عملیات زندگی، حوصله از مردم گرفته شد.
زمانی شما صبر میکردید دو هفتهنامه شما به دست مخاطبتان برسد و دو هفته هم طول میکشید تا جواب شما بیاید. اینترنت اولش دایلآپ بود. شما چند دقیقه مینشستید تا وصل شود و شما خوشحال میشدید. الان دو دقیقه اینترنت وصل نشود، کلافه میشویم. سرعت بالا رفته و این نسلی که آمده حوصله ایستادن، گوشکردن، خواندن و عمقبخشی ندارد. این نسل دستبهقلم شده اما طبیعتا آثار عمیق فرهیختگان را در حوزه ادبیات نمایشی آنچنانی که در دورههای قبل داشتیم، نمیبینیم. این فقط مختص ایران نیست. الان دیگر تنسی ویلیامز و آرتور میلر در ادبیات نمایشی جهان هم نداریم. همهجا به این آفت دچار شده است. در چنین شرایطی مطلقا هیچ حکومتی مقصر نیست. حکومت فقط باید بستر فراهم کند تا اتفاقات بزرگ رقم بخورند. حکومتها ناگزیرند که از اصولی مراقبت کنند. شما ترجمه کتاب «سینمای امنیت ملی» را که میخوانید میفهمید چگونه در آمریکا این مراقبتها اعمال میشوند.
دوستان ما در نشست خانه تئاتر، عنوان آن را سانسور گذاشتند اما واقعیت این است که همه جای دنیا مراقبت انجام میشود. از آن طرف شکل اقتصاد و امر معیشت تغییر کرده و گیشه مهم شده است. گیشه همیشه مهم بوده اما همیشه اولویت اول بچههای تئاتر، اندیشه بوده نه گیشه، ولی در این دوره عدهای و نه همه تئاتریها، از گیشه تئاتر بیشتر بهرهمندند تا از اندیشه تئاتر. این آفتی است که در اجراها دیده میشود. وقتی اثری روی صحنه است و یک چهره محبوب سینما یا تلویزیون در آن کار هست و شما میبینید این چهره حتی بیان ندارد و صدایش روی صحنه تئاتر به ردیف دوم هم نمیرسد، معلوم است که این فرد برای فروش و به خاطر گیشه آورده شده است. درحالی که اولین ویژگی بازیگر تئاتر، رسایی بیان اوست. در این شرایط مراقبت از اندیشه خیلی کار سختی میشود.
در آن نشست من تاکید کردم که اگر ما جلوی اندیشه را میگیریم، حتما کار خطایی میکنیم اما اگر جلوی مسائلی گرفته میشود که اسمش تئاتر نیست و حاشیه و توجه بیشتر به گیشه است، باید دوستان ما در اداره کل هنرهای نمایشی را بابت این موضوع تحسین هم کرد. ما باید از تئاتر مراقبت کنیم. تئاتر، ژانگولر، شعبدهبازی و کنسرت-نمایش نیست. تئاتر یک چارچوبی دارد که باید حفظ شود.
ای کاش مدیران وقت اهمیت کار بنیاد هنرهای نمایشی را میدانستند
شما در دورهای مدیر بنیاد هنرهای نمایشی بودید. چه اقداماتی انجام دادید که وضعیت ادبیات نمایشی بهتر شود؟
کاش کسانی که آن موقع در وزارت ارشاد و معاونت هنری مسئولیت داشتند، ملتفت آن کار میشدند. متاسفانه کار عقیم ماند. ما شروع به تولید متن و برگزاری دورههای نمایشنامهنویسی برای بچههای بااستعداد در کل کشور کردیم، یعنی جشنواره تئاتر منطقهای برگزار میشد. کار ضعیف بود اما نویسنده کار خودش را کرده بود، یعنی اجرا ضعیف بود. به بعضی از بزرگان ادبیات نمایشی سفارش دادیم و برگزاری دورهها شروع شد. قرار شد تعداد زیادی نمایشنامه تولید شود، چون ما اگر تئاترمان گسترده شود اما تولید اثر به معنای نمایشنامه نداشته باشیم، طبیعتا باید سر این سفره غذای غربی بگذاریم و به سمت ترجمه برویم. درواقع به این صورت بستری آماده میشود که اندیشه ناصواب در این سفره سرو شود. ما ابتدا باید متن تولید کنیم وگرنه به بیراهه میرویم. هر گروهی 20 تا 30 متن خوب باید داشته باشد. بعد میتوان گروهها را گسترش داد وگرنه به دام ترجمه میافتیم، آن هم ترجمه ناشایستی که قرار است آداپته شود و به خورد فرهنگ ما برود. یک شترگاوپلنگی میشود که نه اصل اثر و اروپایی است و نه به درد فرهنگ ما میخورد و بعد به کار کسی هم نمیآید. من هنوز هم اهتمام دارم و با برخی دوستان صحبت کردم که این کار را راه بیندازیم اما هنوز نشده است.
آن زمان وزارت ارشاد همراهی نکرد، چرا الان این اتفاق نمیافتد؟
به دلیل نبود اعتبار و زیرساختی که مدنظر ماست. البته من هنوز پیگیرم. هزینههای الان با آن موقع خیلی متفاوت شده است. من آن زمان با پنج میلیون دوره نمایشنامهنویسی را با دعوت از 70 نویسنده یا بچههای بااستعداد برگزار کردم و اساتید خوبی هم آمدند اما الان با چه عددی میتوان این کار را کرد، نمیدانم. الان بودجه تئاتر فقط کفاف روزمرگی آن را میدهد. امیدوارم مجلس و سازمان برنامه واقعا همکاری کنند، چون بودجه تئاتر واقعا ضعیف است.
بودجه معاونت هنری شبیه شوخی است
کل بودجه معاونت هنری چقدر است؟
پارسال صد میلیارد تومان که بیشتر شبیه شوخی است.
به نظر میرسد هنوز بخشهایی مثل موسیقی و تئاتر و هنرهای تجسمی برای مدیران کشور جدی نیست؟
هر سال 20 درصد اضافه میشود. امسال با صحبتهایی که با دکتر اسماعیلی کردیم، انصافا ایشان با ما همراهی کردند و حتی امسال ایشان در رابطه با بودجه تاکید کرد که من میخواهم در جلسه بودجه معاونت هنری باشم، چون عملیاتی که در معاونت هنری انجام میشود، خیلی گسترده است.
اما فقط بودجه دو، سه نمایشی که نهادهایی همچون حوزه هنری و سازمان اوج اجرا کردند، به اندازه کل این بودجه معاونت هنری است.
بگذریم.
ببینید گردش مالی تئاتر وابسته به آثاری شده که سیاستگذاری و هدایتش از داخل مجموعه معاونت هنری وزارت ارشاد نیست. چرا شما وارد عرصه تولید نمیشوید؟
به دلیل مشکل اقتصادی که بودجه ما دارد، نمیتوانیم وارد چرخه تولید شویم.
بودجه شما در بخشی هنرهای نمایشی چقدر است؟
سال گذشته اعتبار ما برای حمایت و تولید در عرصه تئاتر، 40 میلیاردتومان بوده است، یعنی به اندازه یک فیلم سینمایی.
واقعا این رقم شوخی است.
بله، نکته من هم همین است. این را با اجراهایی مقایسه کنید که به اسم اجرای فاخر روی صحنه میرود و از یک اجرای درست، کامل و قوامدار هم برخوردار نیست. زرقوبرق دارد، یعنی بازیگر و موسیقی فاخر دارد اما من جرئت نمیکنم بگویم که این کار اغواگری است. تماشاگر میرود آن بازیگر یا خواننده را ببیند و از موسیقیاش لذت ببرد و اندیشهای پشت آن نمایش نیست. ما دوره دانشجویی، خودمان میرفتیم از درام نمایش لذت ببریم، برای مان مهم نبود بازیگر آن کیست یا چه کسی در آن میخواند، از اندیشه کار لذت میبردیم. بعضی از دوستان تئاتری حتما از این حرفهای من گلهمند میشوند و به من حمله خواهند کرد، چون میگویند کار من سالن را پر کرد اما به نظر من کار او سالن را پر نکرد، بلکه یک عده آمدند فلان خانم بازیگر یا فلان آقای خواننده را ببینند. یک عده هم آمدند که پز بدهند ما رفتیم آن کار فاخر را ببینیم. اینجور تحلیل کردن خودفریبی است.
عارضههای این اتفاق برای مجموعه تئاتر چیست؟
اندیشه به حاشیه میرود.
تئاترهای لاکچری تعبیری بود که برای برخی اجراها در سالهای پیشین مطرح میشد. در دوره شما توقع این بود که این اتفاق نیفتد.
ما تا جایی که توانستیم با این جریان همراهی نکردیم و به صاحبان اجرای این تئاترها هم گفتم ما داریم چیزی را نماد میکنیم که حقیقت و اصالتی ندارد. ما باید از کاری حمایت کنیم که میدانیم کار خوبی است. من برخی از تئاترها را در تئاتر شهر، چهارسو و قشقایی میبینم. بعضی از بازیگران این کارها را هم اصلا نمیشناسم اما میبینم کارشان خیلی خوب است. اینها را مردم باید ببینند. من اگر کمکی هم باید بکنم، باید به این ها کمک کنم.
نهادهایی هستند که پول و امکانات دارند و بنابراین مشورتی نمیگیرند
یعنی برخی از نهادهای فرهنگی که اتفاقا داعیه تولید آثار ارزشمند هنری در عرصه تئاتر را دارند، پول و سرمایه میآورند، بدون اینکه نسبت به حوزه تئاتر از شمای معاونت هنری مشاورهای بگیرند و نهایتا کاری میسازند که فقط پول را از بین برده است.
ما که اهل مشورت در بعضی کارها نیستیم. نهادهایی هستند که پول و امکانات دارند و بنابراین مشورتی نمیگیرند. من نمیتوانم به زور به یک مجموعه بگویم بیا با ما مشورت کن و قانونا هم نمیتوانم جلوی کارش را بگیرم، چون از مسیر قانونی مجوز میگیرند. واقع مسئله این است که ما باید از تئاتر اصیل و اندیشمند و تئاتری که طبقه متوسط بتواند آن را ببیند، مراقبت کنیم. اغواگری در ذات تئاتر جایی ندارد. در همه جای دنیا تئاتر مربوط به طبقه متوسط متفکر و اندیشمند است. الان حوزه تعزیه زنده و پویاست. از استانها درخواست داریم که ما را مرکز تعزیه کنید یا مرکز تعزیه برایمان بسازید. این اتفاق مهمی است. فکر میکنم تئاترهای آیینی و سنتی ما هم باید به سمت اندیشه، ایمان و امید سوق پیدا کنند. نباید به سمت این برویم که چه کسی بازیگر بهتری است یا خوشخوانتر است. اینها انحراف است.
سال گذشته کوروش زارعی دبیر جشنواره تئاتر فجر گفته بود نمایشهایی که در جشنواره فجر روی صحنه بروند، در آینده در تئاتر شهر هم اجرا میشوند. آیا این تئاترها اجرا داشتند؟
برخی از این ها خودشان منصرف شدند و دلایلی هم داشتند. برخی هم در چهارسو یا قشقایی که سالنهای کوچک هستند، اجرا رفتند. پرکردن سالنهای بزرگ کار هر گروهی نیست. گروه باید شناخته شده باشد که سالن برای 20 تا 30 شب پر شود. بعضی از گروهها خودشان هم میدانند این توان را ندارند، بنابراین یا منصرف شدند یا مثلا در سالن چهارسو اجرا کردند. اصلا به نظر من، تئاتر در سالن چهارسو معنی میدهد. فاصله بین تماشاگر و صحنه شاید حس را کمتر منتقل کند.
شرایط جشنواره تئاتر فجر پارسال با دوره قبلی خیلی فرق میکرد. امسال برنامهای دارید که آثاری اجرا شوند که بعدها در تئاتر شهر هم بتوانند اجرا کنند؟
پارسال هم ما به گروهی سفارش کار ندادیم. اینها در شهرستانها یا استانهای خودشان پرفروش هستند. من در بوشهر ساعت 10:30 شب گفتم که میخواهم به تئاتر بروم. گفتند که اینجا این ساعت تماشاچی نمیآید. ما رفتیم و سالن پر بود. این گروه در استان خوب فروش میکند اما در تئاتر شهر طبیعتا مخاطب زیادی نخواهد داشت. دلایل متعددی هم دارد؛ از تفاوت فرهنگی تا شناختهشده نبودن. ما واقعا به کسی سفارش ندادیم که برای ما کار به جشنواره بیاورد. امسال هم این کار را نمیکنیم. کار باید از دل هنرمند تولید شود و اگر دوست داشت به جشنواره بیاید. دبیر جشنواره و شورای سیاستگذاری هر دورهای از جشنواره حتما برنامههایی دارند که بتوانند کارها را رونق دهند و به لحاظ تکنیکی به آن ها غنا ببخشند. آقای سقاییان امسال زحمت جشنواره را میکشند و حتما برنامههای شان را اعلام خواهند کرد. من هنوز در این زمینهها با ایشان گفتوگویی نکرده ام.
هنرمندان بسیاری در اغتشاشات سال قبل مصون ماندند
بیشتر چهرههای مشهور در حوزه موسیقی هستند و در حوزه تئاتر یا هنرهای تجسمی شاید این جنس شهرت کمتر باشد. مدیریت چهرههای مشهور هنری و سلبریتیها نیاز به ظرافت دارد. الان میبینیم که از خارج دستگاههای مدیریت فرهنگی در مواجهه با هنرمندان اقداماتی صورت میگیرد. بهنظر شما معاونت هنری چه اقدامات پیشگیرانهای میتوانست انجام دهد که اتفاقات از چارچوب هنر خارج نشود؟ وقتی اتفاقی درباره هنرمندی مانند مهدی یراحی میافتد، شما بهعنوان مدیر یک دستگاه فرهنگی کجای این مسئله قرار دارید؟
یک کارگروه روی این موضوعات تصمیم میگیرد اما ما و مدیران کل ما وقتی که احساس میکنیم دوستی دارد بهسمتی میرود که ممکن است نهادهای قضایی یا امنیتی وارد شوند، با تلفن یا حضوری با آن ها گفتوگو میکنیم. خودم به بعضی از آقایان در ماجرای اغتشاشات پارسال زنگ زدم که فلان پست اینستاگرامی را نگذار یا اینکه گفتیم حواس تان باشد که اینها دارند برای شما پوست خربزه میگذارند، از خودت مراقبت کن. این کار را مدیران کل ما هم کردند. من باز یک نشستی داشتیم که دوستانی مطلع از نهادهای مختلف را دعوت کردیم و هنرمندان هم آمدند. در این جلسه توضیح داده شد که چه اتفاقی دارد میافتد. بخش زیادی از هنرمندان در این نشستها مصون ماندند.
خودم به بعضی از آقایان در ماجرای اغتشاشات پارسال زنگ زدم که فلان پست اینستاگرامی را نگذار یا اینکه گفتیم حواس تان باشد که اینها دارند برای شما پوست خربزه میگذارند، از خودت مراقبت کن
ببینید ما الان 90 هزار عضو صندوق هنر داریم. پارسال در همین اغتشاشات مصون ماندند. از این تعداد 9 هزار نفر یعنی 10 درصد هم به میدان نیامدند. ممکن است چهرههایی آمدند که سروصدا داشت اما تعداد اینها به 500 نفر نمیرسید. این طرف هم چهرههای مشهور زیادی داشتیم که به میدان نیامدند و توهین شنیدند. میخواهم بگویم از طریق گفتوگو، ارتباط، پیغامدادن، برگزاری نشست کار انجام شد. در طبقه بالای تالار وحدت تعدادی از هنرمندان دعوت شدند و در نشستی برای آن ها توضیح داده شد که چه اتفاقی دارد میافتد و از آن ها خواستیم مراقبت کنند و جلو انداخته نشوند. درواقع آگاهیبخشی شد.
خود من و مدیران کل با بعضی تلفنی و با بعضی حضوری در این مورد صحبت کردیم. همچنین دعوتها، نشستها، سخنرانیها و نمایش فیلم توسط نهادهای امنیتی داشتیم و هنرمندان را توجیه کردیم. بعضی از دوستان هنرمند ما یا اصولا این حرفهای ما را نمیپذیرفتند یا کار به سمتی میرفت که نهاد قضایی وارد میشد. در این حالت دوم قاضی کار خودش را میکند و دیگر به حرف من گوش نمیدهد. برای آقای یراحی نهاد قضایی حکم داده که دستگیر شود، ولی در طول این مدت ما با بسیاری از هنرمندان و بهویژه خوانندهها و تهیهکنندگان اینها در ارتباط بودیم. در همین ساختمان ما جلسهای با تمام تهیهکنندگان موسیقی گذاشتیم و به آنها توضیح دادیم که از خوانندههای تان مراقبت کنید تا جوگیر نشوند و اتفاقی برای شان نیفتد. در آن جریان تعدادی هم گرفتار شدند. برای خیلی از آن ها خود ما پادرمیانی کرده و خواهش کردیم. همین الان سجاد افشاریان در تئاتر شهر اجرا دارد. خیلی از خوانندههایی که میگفتند ما دیگر روی صحنه نمیآییم، بعد از عید دیدیم که آمدند و اجرا کردند.
برای هنرمندی که خودش نمیخواهد همکاری کند چکار میتوان کرد؟
ما میتوانیم برویم گفتوگو کنیم اما وقتی کسی نمیخواهد حرفی را بپذیرد، من کاری برایش نمیتوانم بکنم. اولین گام این است که طرف خودش بخواهد که اتفاقی برایش بیفتد. وقتی تصور هنرمند ما این است که این کار او نوعی مبارزه و حقطلبی است، من کاری نمیتوانم برای او انجام دهم. خیلی از دوستانی که الان روی صحنه هستند، در آن جریان حضور داشتند و پادرمیانی و گفتوگو و آگاهیبخشی برای شان صورت گرفت. من خودم بارها برای بسیاری از بچههای تئاتر به قوه قضائیه زنگ زدم و با مشاور محترم دادستان مفصل صحبت کردم. برخی از اینها جوگیر شده یا تحت فشار آن کارها را کرده بودند.
پس شما دنبال انتقامگیری نیستید؟
اگر بودیم که این همه آدم اجرا نداشتند. نمونه آن همین آقای سجاد افشاریان است که گفتم در تئاتر شهر اجرا دارد. فقط هم ایشان نیست. ما دنبال انتقام یا گرفتن حال کسی نیستیم. وقتی خود آقا رفتارشان اینطور نیست، چرا ما باید این کار را بکنیم! اما باید طرف هم خودش بخواهد. بعضیها از اپوزیسیون بودن قهرمان بودن میبینند. من نمیگویم تو بیا طرف من، ولی پای حق بایست. ما با هیچکس مشکلی نداریم. فقط طبیعتا ما نمیتوانیم اجازه دهیم کسانی که بیحجاب شدهاند کار کنند که البته برخی باز خودشان پذیرفتند که طبق قوانین کشور کار کنند و الان روی صحنه هستند.
پس کسی که تن به قانون دهد، شما از حضورش ممانعت نمیکنید؟
برای مان مهم این است که قانون رعایت شود.