یادداشت قطبالدین صادقی بر نمایش «انسان، اسب/پنجاه، پنجاه»
نمایشی پُر از حرکت و تصویر
دکتر قطبالدین صادقی: «نمایش «انسان، اسب/پنجاه، پنجاه» به کارگردانی آقای مرتضی اسماعیلکاشی را دیدم.
نمایشی پُرخون، پُر از حرکت، پُر از تصویر با تکیه بر موسیقیای که دارای ضرباهنگ دقیق و تمیز است. این نمایش بر اساس اثری از برشت، »کله گردها و کله تیزها« و هم چنین اسنادی از جنگ جهانی دوم در فرهنگ سیاست آلمان نوشته شده است.
به نظر من این اثر توانسته از مفهوم یک جنگ طبقاتی به یک مفهوم جنگ نژادی و کشتار بشریت برسد که چگونه این نگاه توانسته نسلها و فرهنگها را بهراحتی و با منطقهای ایدئولوژیک افراطیِ احمقانه از بین ببرد.
نمایش صرفنظر از این محتوای انسانی و درستی که دارد، از نظر زیباییشناسی، دارای استحکامی نیرومند از طریق اعمالِ هیجان درونی کارگردان به روح و جسمِ تکتک بازیگران است که در صحنهبندیهای تصویری دقیق، تأثیرگذار و مهیج، تماشاگر را در جوی یکدست قرار میدهد که واقعاً پر از شور و حرکت است و با خود یکی میکند.
این نمایش همچنان که دارای یک سبک یکدست تئاتر فیزیکی و تصویری مدرن است، درعینحال متکی به یک محتوای انسانی قابل دفاع است، نمایشی است بهدور از تبلیغ، بهدور از ریا و بهدور از جنبه تجاری که دارای همه ویژگیهای یک تئاتر هنری و درعینحال مدرن است.
من بعد از مدتها یک تئاتر خوب دیدم، با همه اعتقادم میگویم که «انسان، اسب/پنجاه، پنجاه» میتواند تماشاگر را از درون تسخیر کرده و با خودش همدل، همفکر و هماحساس سازد: از ابتدا تا انتهای نمایش.
به نظر من حفظ این یکدستیِ ارتباط و قدرت تأثیر، هم ازنظر فکری و هم احساسی برای یک کارگردان کار اندکی نیست. ِمرتضی اسماعیل کاشی کار بسیار بزرگی کرده است، او بسیار موفق، خلاق و باهوش است.