یادداشت بهروز غریبپور به مناسبت دریافت جایزه”شاه ماهی طلایی”
۲۸ شهریورماه سالروز تولد بهروز غریبپور است. هنرمندی که سالهاست در عرصه تئاتر فعالیت کرده و این روزها آثارش برای تئاتریها در اقصا نقاط جهان ناآشنا نیست.
به مناسبت موفقیتش در دریافت جایزه "شاه ماهی طلایی" از جشنواره "آریونو دل ماره" ایتالیا به خواست سایت ایران تئاتر، یادداشتی را در اختیارمان قرار داد که میخوانید:
تابستان 1339 بهروز غریبپور ده ساله ترجیح داد به جای آن که بر چرخ و فلک باشگاه افسران سنندج سوار شده و چرخ خوردن در یک دایره بسته را تجربه کند، به تماشای یک نمایش عروسکی بنشیند. هنوز او به یاد دارد که چگونه شیفته مبارک شد. هنوز ماشین سلیم خان را به یاد دارد. ده سال بعد این کودک به تهران آمده بود، دانشجو شده بود. دانشجوی سال اول تئاتر دانشگاه تهران و در جستوجوی آن محبوب ده سالگیاش به کوچههای پایین شهر تهران، به راسته سیروس، به محله صابونپز خانه، به خانه نمایشگران عروسکی سر زد؛ مبارک را یافت. مبارک بیرمق شده بود. تلویزیون و سینما او را به فراموشخانه تاریخ سپرده بودند. جوان بیست ساله میخواست شادمانی، شیفتگی و عشقاش را با دیگران تقسیم کند. پس در سال 1349 مرشد نعمتالله عباسی، علی پرستار و دیگران را به دانشگاه دعوت کرد و توانست که به شیفتگان گروتفسکی و بروک و رابرت ویلسون گوشهای دیگر از جهان نمایش را معرفی کند. در سال 1351 در خدمت یک استاد عروسکی گریخته از سرزمین خفقان گرفته و له شده زیر پای حکومت سرسپرده کمونیستی چکوسلواکی زانو زد تا نمایش عروسکی مدرن را بیاموزد. و اسکار باتک اولین و آخرین استادش در گوشش زمزمه کرد که تو باید با همین عشق و سخت کوشی در جهان عروسکی بمانی و او ماند. در دلش برای تئاتر، سینما، ترجمه، پژوهش، تدریس، مدیریت جا داشت، اما برای آن محبوب دیرینش، نمایش عروسکی، یک نهانخانه پر راز و رمز بنا کرده بود. محبوب کودکیاش هرگز دلش را نزد. نه بیمهریها، نه بیتفاوتیها نه دشمنیها او را از این عشق جدا نکرد. بهروز غریبپور اکنون در آستانه شصت سالگی و پس از گذشت نیم قرن عاشقی در سرزمین عروسکها، سوار بر چرخ و فلک، جشنواره بینالمللی عروسکی"آری وانو دال مار" ایتالیا خواهد نشست تا این بار یک دایره بزرگ، یک جهان را گشت بزند. بر این چرخ و فلک نامدارانی چون داریو فو، یوروکفسکی، ماریا سینیورلی، ژاک فلیکس، ماسیمو شوستر و... نشستهاند. این چرخ و فلک 18 بار چرخیده است و از سال 1980 تاکنون هر سال یکی از عاشقان ـ یا به تعبیر بانیان جایزه(شاه ماهی طلایی) یکی از بزرگان و تاثیرگذاران جهان عروسکی را ـ سوار بر این چرخ و فلک میکند.
و سپتامبر 2009 نوبت آن کودک ده ساله پنجاه سال پیش است که مزد عشقش را بگیرد و با قلبی پر از عروسکهای خیمهشببازی، سفر سبز در سبز، بابا بزرگ و ترب، کارآگاه 2، شش جوجه و یک روباه، میکی و کارآگاه 2، رستم و سهراب، مکبث/ عاشورا و هزاران عروسک دیگر سوار بر چرخ و فلک یک جشنواره بزرگ و استثنائی آن کودک شیفته باشگاه افسران سنندج را به یاد آورد و به او بگوید: عشق هر چند دیر اما بالاخره روزی ثمر میدهد. و روزگاری، هر چند از سوی غیر هم خاکان ستوده خواهد شد، زیرا که"عاشقان" دیده خواهند شد؛ دیر یا زود.
پس من دستم را به سوی بهروز غریبپور ده ساله دراز میکنم و به او میگویم: با همیم؛ حتی اگر هزار سال بگذرد و...