محسن حسینی: هنر پرفرمنس نیازی به معادلسازی ندارد
محسن حسینی، مدرس و پژوهشگر تئاتر با انتقاد از اینکه واژه پرفرمنس نیاز به معادلسازی و ترجمه ندارد، گفت اگر سه ضلع آکادمی و آموزش، اجراهای نمایشی و منتقدان تئاتر تقویت شوند، شاهد اتفاقات خوبی در هر ژانر تئاتری خواهیم بود.
به گزارش ایران تئاتر، محسن حسینی، کارگردان، بازیگر، طراح حرکات موزون، مدرس، پژوهشگر تئاتر و دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد تئاتر، درام و ارتباطات از دانشگاه یوستوس لیبیک آلمان است.
این هنرمند طی سالهای فعالیت خود در عرصه هنرهای نمایشی در بخش اجرایی و همچنین نظری، سعی داشته است بهواسطه خوانشهای جدید قرن بیستم با تأکید بر گسست اجراهای آوانگارد از سنتهای اجرایی پیشین تعریفی دقیق و درست از پرفورمنس و سایر هنرهای آوانگارد ارائه دهد.
افزایش اجراهای نمایشی با نام پرفورمنس و اطلاق عناوین مختلف به این گونه نمایشی بهانهای شد تا با این هنرمند به گفتوگو درباره این هنر بپردازیم.
محسن حسینی با اشاره به اینکه پرفرمنس یک مفهوم گسترده است که این روزها بهغلط ترجمه شده است، گفت: «22 سال پیش زمانی که از این واژه استفاده کردم، سعی نداشتم تا آن را ترجمه کنم اما بعدها برخی از دوستان بدون آگاهی، پرفرمنس را به هنر اجرایی ترجمه کردند؛ درحالیکه این هنر اصلاً هنر اجرایی معنا نمیدهد و هنر اجرایی را میتوان به دیگر هنرها تعمیم داد. هنر پرفرمنس The Performance؛ هنری ترافرازنده و یا هنر استعلایی است و حتماً از مفهومی خاص و همچون هنر «الآن و اینجا» ریچارد شکنر استناد میشود.»
او با اشاره به اینکه در بسیاری از مقالات گذشتهاش به دو جریان تاریخی برای فهم دقیق این مفهوم اشاره داشته است، توضیح داد: «اولین جریان به سال ۱۳۵۲ در کوهستان سیاه در کارولینای شمالی ایالاتمتحده بازمیگردد. عدهای از هنرمندان آوانگارد دوران تصمیم میگیرند که چیدمانی از هنرهایشان را به نمایش بگذارند که از آن جمله میتوان از جان کیج (موسیقیدان نوگرا و آوانگارد)، مرسی کانینگهام (رقصنده و کرئوگراف مدرنیست)، کاسپار جونز و پائول رائوشنبرگ (نقاشانی رادیکال) و یا پیانیست و شاعری چون دیوید تودور و دیگران نام برد. بدیهی است این دسته از هنرمندان در آن شب تاریخی، نام «هنر اجرایی» خودشان را هرگز «هنر پرفرمنس» نگذاشتند. بعدها نظریهپردازانی چون ریچارد شکنر، ماری داگلاس و یا ویکتور ترنر درباره آن شب جادویی قلمفرسایی کردند.»
این هنرمند با اشاره به جریان دوم شکلگیری پرفرمنس ادامه داد: «یکی از سرچشمههای اصیل و گویای هنر پرفرمنس، حتماً به جریان تاریخی و تحول و تطور این هنر آوانگارد در جنبش دانشجویی و سیر حوادث سال ۱۹۶۸ در اروپا و بهویژه در قلب تپنده حوادث توفانزای شهر پاریس میرسد. به عبارتی، به وجهی دیگر از وجوه این هنر سیال، پیشتاز و پیشگام دوران یعنی به سیاسی بودن و یا هنر اعتراضی که این بار به خیابانها آمد و با مخاطبان حی و حاضر خیابانیاش مواجه شد. در اینجا تماشاگران هم به بخشی از پرفرمنس پیوسته و درواقع آنها برخلاف سالنهای نمایش این بار پرتحرکتر و اکتیوتر شدند. در این راستا میتوان از هنر نمایشی چون «تعزیه» مثال آورد، زیرا در تعزیه، این هنر نیایش و نمایشی سرزمین ما، تماشاگران و یا مخاطبان در رخدادهای نمایشی پیشرویشان بهنوعی از همگامی، همپیوندی و تزکیه نفس پرفرماتیو خاصی همزمان برخوردار هستند؛ آنها از رویداد نمایشی آگاهی داشته و خودشان را جدا از اتفاقات تکیه نمیدانند.»
حسینی افزود: «درواقع یکی از عناصر برجسته هنر پرفرمنس همین رابطه پرطمطراق و رنگارنگ جدیدی است که بین پرفرمرها و مخاطبان اثر به وجود میآید، حتی بدون کلام، حرکت و یا اکتیویتت؛ برای مثال اتفاق تاریخی در هنر پرفرمنس خانم مارینا آبراموویچ در موزه هنرهای معاصر شهر نیویورک MoMa در سال ۲۰۱۱ تحت عنوان «هنرمند حاضر است»؛ اتفاق تاریخی که امروزه بهعنوان یکی از منابع برجسته این هنر بررسی میشود.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به کمتوجهی به بعد آموزشی هنر پرفرمنس گفت: «متأسفانه تاکنون در سطوح آکادمی به این هنر مهم نیمه دوم قرن بیستم هیچ توجهی نشده است و دانشجویان ما هم هیچ بهره علمی دریافت نکردهاند. این هنر همچنان برای تصمیمگیرندگان فرهنگی و هنری این سرزمین تابو است؛ درصورتیکه پرفرمنس از گستردگی در دیگر عرصهها برخوردار است.»
حسینی ادامه داد: «یکی از دستاوردهای هنر پرفرمنس در یکی، دو دهه اخیر «خطابه نمایشی» یا همان اصطلاح (The Lecture Performance) است که در سطوح مدیریتی امور سیاسی، تجاری، اقتصادی، فرهنگی و یا هنری راه پیدا کرده و به عبارتی کاربردیتر و بهاصطلاح عملیتر در دیگر حرفههای سطوح بالای اجتماعی فعالیتی گسترده و منحصربهفردی را از آن خود ساخته است.»
کارگردان نمایش «جنگنامه غلامان» گفت: «مشکل ما بیتوجهی به مفاهیم است. در آلمان مفاهیم از دوره کانت موردتوجه قرار گرفت و فلاسفه مفهوم واژهها را بهدرستی توضیح داد؛ اما در ایران این اتفاق هیچوقت نیفتاده است. در جشنوارهها بخشی به پرفرمنس تعلق میگیرد که به اعتقاد من اصلاً کارایی ندارد و حتی فضا و آکادمی برای آموزش آن نداریم.»
او ادامه داد: «هر چیز مدرن در ایران هراسانگیز است. درحالیکه استفاده از واژه پرفرمنس نیازی به معنا شدن ندارد. اهالی هنرهای تجسمی بهراحتی میتوانند این هنر را از آن خود کنند. من سه پرفرمنس در تهران و در گالریها اجرا کردم، چون این هنر از دل هنر تجسمی شکل گرفته است.»
بازیگر نمایش «کالیگولا» گفت: «مگر ما برای تئاتر معادلسازی داشتیم که اکنون به دنبال معادلسازی و ترجمه واژه پرفرمنس هستیم؟ این نام در تمام جهان و با هر زبانی قابلفهم است و لزومی به تغییرش به اسامی نادرستی چون دگرگونههای اجرا یا سایر نامها نیست. مگر کابوکی یا کاتاکالی را ترجمه میکنند؟ بعضی از هنرمندان ما حتی به دنبال معنایی برای تعزیه میگردند درحالیکه این هنر نیز برای تمام جهان آشناست. همانطور که تعزیه در ایران و جهان مفاهیمی قابلدرک برای مخاطبان دارد، دیگر هنرها در سایر نقاط نیز چنین هستند. واژههایی هستند که همهجا نامآشنا هستند.»
او افزود: «بخش محتوایی در پرفرمنس سیاسی بود. بهتدریج پرفورمنس با تئاتر ادغام شد. تداخل و درهمتنیدگی تئاتر با پرفرمنس تا حدی است که این هنرها از یکدیگر قابلتفکیک نیستند. مارینا آبراموویچ وجهه جدیدی از این هنر را به مخاطبان معرفی کرد که دیگر پرفرمنس را به قبل و بعد از اجرای او تعریف میکنند.»
بازیگر نمایش «هفتخان اسفندیار» توضیح داد: «تئاتر مثل یک پارتیتور موسیقایی است که باید آن را دقیقاً به همان شکل اجرا کنی اما پرفرمنس قابلتغییر است.»
کارگردان نمایش «دیوان شرقی-غربی» افزود: «هر اجرایی را نمیتوان پرفرمنس نامید. هنرمندان ما علاقه زیادی به این ژانر دارند اما متأسفانه بیتوجهی مسئولان فرهنگی و آموزشی باعث شده است تا هر اجرایی را بهغلط پرفرمنس بنامیم. قطعاً لازم است ما بهطور آکادمیک به پرفرمنس توجه داشته باشیم.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر گفت: «در صحنه تئاتر آلمان همیشه یک مثلث جادویی است که من از نبود آن در تئاتر ایران حسرت میخورم. در رأس این مثلث، آکادمی حضور دارد و اهمیت بسیار زیادی دارد. دوم، صحنههای تئاتر و دیگری منتقدان هستند. در ایران ما دچار گسیختگی در تمام این بخشها هستیم و نتوانستیم در هیچیک از این بخشها آنطور که شاید و باید، کار کنیم.»
او ادامه داد: «قطعاً اگر این سه ضلع آکادمی و آموزش، اجراهای نمایشی و منتقدان را تقویت کنیم شاهد اتفاقات خوبی در هر ژانر از تئاترهای صحنهای گرفته تا پرفرمنس خواهیم بود. ما در این سالها سهلانگاری کردهایم.»
کارگردان نمایش «من؛ آنتونن آرتو» گفت: «ما نیاز داریم تا پرفرمنس را همانگونه که هست در بخش آکادمی به هنرجویان و در بخشهای دیگر به مدیران و مسئولان معرفی کنیم. حتی در تئاتر شهر بهعنوان یکی از مراکز مهم و حساس تئاتر کشور میتوان با برگزاری کارگاه یا کلاسهای آموزشی مسیری برای آموزش مناسب هنرجویان هموار کرد. من بهشخصه علاقه زیادی به بخش آموزش و تدریس این موضوع دارم و حتماً از هر پیشنهادی برای آموزش استقبال میکنم. متأسفانه اکنون استفاده از این واژه اشتباه است و نیاز به آگاهی دارد.»
او با اشاره به اینکه در حال حاضر فعالیتی در زمینه تدریس ندارد، گفت: «سالهاست که من در این زمینه فعالیت دارم اما به دلیل حب و بغضهایی که در عالم هنر است، توسط همکاران خودم نادیده گرفته شدهام؛ درحالیکه من جزو اولین نفراتی بودم که درباره هنر پرمنس، لکچر پرفرمنس، مولتیمدیا، دراماتورگی، کرئوگرافی، رقص مدرن و تئاتر رقص با اجرا و نگارش مقالاتی در روزنامههای شرق، ایران، همشهری و یا مجلات صحنه، نمایش، فصلنامه هنر و... در ایران مشغول شدم.»
حسینی در پایان گفت: «در اروپا زمانی که حرف فرهنگ و هنر میشود به تئاتر کشورها نگاه میکنند. امیدوارم ما نیز با توجه بیشتر به آموزش، تئاترهای روی صحنه و منتقدان بتوانیم در غنی کردن فرهنگ و هنر کشور گام مؤثری برداریم.»
گفتوگو: نگار امیری