یادداشت بهروز غریبپور در قدردانی از تبریک اهالی تئاتر به مناسبت موفقیتش در جشنواره ایتالیا
ضربالمثلی است معروف که میگوید: تنها لوئی شانزدهم آن قدر احمق است که فکر میکند میتوان نمایش را به تنهایی دید و این مرز آشکار و تمایز قطعی میان تئاتر، تئاتر عروسکی با همه هنرهاست.
از سویی دیگر یک بازیگر، یک کارگردان و حتی یک نمایشنامهنویس میبایستی نادان باشد که در آفرینش یک اجرا خود را"یگانه" فرد موثر بداند. این در حالی است که حتی بازیگر یک نمایش تک پرسوناژ نیز نه قادر است که بی مدد دیگران روی صحنه ظاهر بشود و شخصیتی را خلق کند و نه بدون تماشاگر آفرینش او معنا و مفهومی خواهد داشت: نتیجه میگیرم: گرفتن جایزه معتبری چون Sirena Doro "شاه ماهی طلایی" از فستیوال Arrivano dal 'mare و افتخار به ثبت رساندن"خیمه شب بازی" در فهرست میراث فرهنگ جهانی به تنهایی از آنِ من نیست. من به نمایندگی از سوی دهها انسان عاشق، دهها انسان دلداده تئاتر عروسکی، در زمانهای که دلدادن به هنر، دل شیر میخواهد، دل در گرو هنر بستن به جنون میماند، جایزهای را گرفتهام و خدمتی کردهام. حتماً میدانید که بسیاری نام بهروز غریبپور را فراموش میکنند و حق دارند که فراموش کنند؛ اما حتماً به یاد خواهند آورد که"یک ایرانی" به صحنه فراخوانده شده یا یک ایرانی، میراثی فرهنگی را ارج نهاده است. پس در تمام گلایههایم، با تمام دل شکستگیهایم، با تمام غصههایی که دارم و شب و روز فریادم در خلوت ذهنم این است که: هر کسی از ظنّ خود شد یار من... باز با تمام وجودم میگویم: با یاد همه شما عاشقان راستین تئاتر و تئاتر عروسکی در جایگاهی قرار گرفتهام که از آنِ همه ماست. شما و من. پس تبریکهایتان را صمیمانه میپذیرم. در گوش جانتان نجوا میکنم: نه لوئی شانزدهم باشیم و نه یک"فرد". ما عاشقان هنر اجتماعی بینظیرترین هنر جهانیم. ما با جمعیت میآفرینیم و برای جمعیت خلق میکنیم. ما از تنهایی گریزانیم، ما دلدادگان هنر هزاران سالهایم و سپاسگزارم که اجازه دادید شادیم را با شما قسمت کنم. با شما شیفتگان هنری که از تنهایی گریزان است. دستتان را میفشارم و قلبم را به روی همه شما عزیزانی که به شیوههای مختلف شادمانیاتان را به خاطر کسب جایزه و ثبت خیمه شببازی نثارم کردید، میگشایم.
بهروز غریبپور