رویکرد متفاوت نمایشنامهنویسان کشور به مضامین بومی
محمدحسین ناصربخت*: نمیتوان در تمام استانها رویکردی یکسان نسبت به استفاده گروههای نمایشی از متون نمایشنامهنویسانی که در زیستبوم خود زندگی میکنند، یافت. در برخی از مناطق به سبب وجود نمایشنامهنویسان متبحر از آثار ایشان استفاده میشود و در برخی دیگر، خیر.
طبیعی است گروههای نمایشی به دنبال آثاری با ساختار و محتوای مناسبتر با توجه به رویکرد گروه خویش باشند و در این زمینه بومیگرایی ملاک نخست نباشد. در ضمن در زمینه نمایشنامهنویسی نمیتوان محل تولد یا سکونت نویسنده را معیار مناسبی برای مقایسه فعالیتهای نمایشی میان مناطق و استانها دانست. در این حوزه بیشتر کیفیت آثار در انتخاب آنها از سوی یک گروه نمایشی مدنظر است.
تمام نمایشنامهنویسان ایرانی در درجه نخست برای مردمان این سرزمین که مخاطبان اصلیشان هستند، مینویسند؛ بنابراین در صورت برخورداری از کیفیت مناسب، در سراسر کشور میتوان و باید آثارشان را اجرا کرد، چراکه ملاک انتخاب باید ساختار و محتوا باشد و اگر قرار بر این است که ادبیات نمایشی در یک استان را ارتقا دهیم، باید بکوشیم آثار تولیدشده در آن استان با آموزش بهتر و دادن امکان تجربهآموزی، حین اجراهای عمومی مستمر تعالی یابند تا در فرآیند انتخابی طبیعی از سوی گروههای نمایشی مورد بهرهبرداری قرار گیرند.
تا آنجایی که در چهلساله اخیر مشاهده کردهام، بسیاری از نویسندگان و گروههای نمایشی در استانها به ادبیات فولکلور، آیین و رسوم بومی برآمده از سبک و شیوه زندگیشان پرداختهاند و در این حوزهها تجربیات موفقی نیز کسب کردهاند اما در رویکرد مسلط سالهای اخیر دلایل متنوعی برای کمکاری نویسندگان در زمینه نگارش متن با توجه به آدابورسوم منطقه و استان خویش وجود دارد.
پیش از هر چیز جامعه ایرانی در حال یک پوستاندازی جدی است که با رشد تکنولوژی نیز سرعت بیشتری یافته است؛ بنابراین فاصله مرکز و حاشیه، شهر و روستا و... هر روز کمتر از دیروز شده و تمایزات فرهنگی نیز در نتیجه این تحولات هر روز کمرنگتر میشوند.
بهتر است به جای چشم بستن بر واقعیات، به آنها توجه کنیم و راههای جدیدی را برای حفظ هویت پیش بگیریم و توجه داشته باشیم که هر هنرمندی در جستوجوی مخاطب بیشتر است.
در سه دهه اخیر جز جشنواره نمایشهای سنتی و آیینی، بخشی از جشنواره تئاتر عروسکی یا معدود جشنوارههای منطقهای، چقدر در اجراهای عمومی و سایر جشنوارهها و مناسبتهای تئاتری به محتواهای مرتبط با آدابورسوم ایرانی توجه شده و یا از آنها حمایت به عمل آمده است که حالا انتظار رویکرد هنرمندان شهرستان به این آثار را داشته باشیم؟
اگر برگزیدگان جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در سی سال اخیر را مرور کنیم، خواهیم دید که الگوهای طراحیشده از طریق این انتخابها بهطور طبیعی هنرمندان شهرستانی را که همچون تمامی هنرمندان تئاتر، خواهان دیده شدن هستند، به راهی جز همین مسیری که انتخاب کردهاند، راهنمایی نمیکند.
*نمایشنامهنویس، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر