پانتومیم؛ هنر رهایی از هراس و ناشناختگی
علیرضا خمسه: جهان همواره دو دوره صلح و جنگ را تجربه کرده است، دوره صلح، زمان پانتومیم و دوره جنگ، دوره کلام است؛ این جمله معروف مارسل مارسو، یکی از نامدارترین هنرمندان میم است مبنی بر اینکه تمامی دعواها، جنگها و دلخوریها از سوءتفاهم کلامی آغاز میشود.
درواقع کلام و سوءتفاهم هردو آغازگر جنگ هستند. زمانی که انسان شروع به حرف زدن میکند از همان لحظه سوءتفاهمها شکل میگیرد؛ اما زمانی که انسان با زبان بدن و فرم صحبت میکند، عشق، صلح و نیکی جاری میشود.
من از آنجا به هنر پانتومیم ارادت دارم که این هنر صادقترین، گویاترین و بیواسطهترین هنرهاست. پانتومیم از نیازهای انسان ابتدایی زاده شده است. انسانی که در تلاش است تا بر محیط پیرامون خود تسلط داشته باشد و با کمک حرکات نمایشی با نیروهای منفی جامعه شروع به مقابله کند.
پانتومیم آغازگر هستی انسان است. این هنر، تنها هنر بدون کلام نیست بلکه هنر جامعهای است که تلاش میکند از وحشت، ترس و ناشناختگی رها شود. انسان نخستین برای عبور از ناشناختگی و وحشتهای حاصل از آن نیازمند نیرویی سترگ و پیشبرنده بود و پانتومیم این نیرو را برایش فراهم آورد.
این هنر بعدها بهعنوان شاخهای از بازیگری در تئاتر زاده شد و بیش از چندین قرن است که شاهد هنرنمایی بازیگران پانتومیم هستیم. هنرمندان این عرصه ابتدا در دربار شاهان حضور داشتند و بعدها مانند کمدی از دربار و کاخهای سلطنتی جدا و وارد زندگی مردم عادی شدند.
پانتومیم، هنر گذشته و دیروز نیست. در حال حاضر از هنر پانتومیم که در گذشته رواج داشته است، بهعنوان پانتومیم کلاسیک یاد میشود. هنری که قواعد خاص خود را داراست؛ اما این هنر طی سالها دچار تغییر و تحول شده و مانند تئاتر کمدی که جهانی متجاوز از چهل نوع شاخه متعدد را در خود جای داده است، انواع و زیرشاخههای متفاوتی دارد.
پانتومیم کلاسیک بدون کلام است اما هنرمندان زیادی هستند که کلام را وارد این هنر کردهاند و از این هنر برای رساندن مقصودشان به تماشاگر بهره میبرند.
ما اکنون پانتومیمهایی داریم که زیر تیتر کمدی قرار میگیرند، پانتومیمهایی هم هستند که میتوانیم آنها را تراژدی یا ملودرام بخوانیم. درواقع پانتومیم نیز مانند نمایش گونهگونه شده و در ژانرهای متنوعی گسترش یافته است.
این هنر در کشور ما سابقه چندانی ندارد و هنرمندان کمی در این زمینه به فعالیت پرداختهاند. زندهیاد فردوس کاویانی ازجمله عزیزانی بود که پانتومیم را در آلمان فراگرفت و سالها در این عرصه به فعالیت پرداخت. جوانترهایی هم هستند که این راه را ادامه دادهاند اما تعداد آنها انگشتشمار است.
پانتومیم، در سالیانی که از عمرش در ایران میگذرد، همواره رشتهای مظلوم و مهجور به شمار رفته که مخاطبان خاص خود را هم دارد و پربیراه نیست که بگوییم برای درک آن نیازمند شناخت زیادی هستیم. این فرصت برای توسعه پانتومیم در ایران، تنها از راه توجه ویژه تصمیمسازان عرصه تئاتر کشور با همراهی هنرمندان و آموزش درست و بهسامان در فضای آکادمیک مهیا خواهد شد.