در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از بزرگداشت دن کیشوت در حاشیه اجرای نمایش دن کیشوت به کارگردانی اصغر دشتی

رمان دن کیشوت نوشته سروانتس با ترجمه محمد قاضی توسط نشر جامی سال ۱۳۸۲تجدید چاپ شد. شاید تجدید چاپ این کتاب که اولین بار در سال ۱۳۳۵ چاپ شده بود، جرقه‌ای در ذهن علی‌اصغر دشتی طراح و کارگردان تئاتر”دن کیشوت” زد تا نمایشی بر پایه‌ی این داستان را در خردادماه امسال ببینیم.

آذر اسدی:
رمان دن کیشوت نوشته سروانتس با ترجمه محمد قاضی توسط نشر جامی سال 1382تجدید چاپ شد. شاید تجدید چاپ این کتاب که اولین بار در سال 1335 چاپ شده بود، جرقه‌ای در ذهن علی‌اصغر دشتی طراح و کارگردان تئاتر”دن کیشوت” زد تا نمایشی بر پایه‌ی این داستان ببینیم. نمایش”دن کیشوت” با توضیح«بازیافت صحنه‌ای رمان دن کیشوت همزمان با چهارصدمین سال انتشار آن» نوشته علی قلی‌پور و به کارگردانی علی‌اصغر دشتی خرداد و تیر ماه به روی صحنه رفته است.
اول خرداد ماه روز اول نمایش مراسم بزرگداشت دن کیشوت با دعوت از نجف‌دریابندری، فهیمه راستکار و کاوه میرعباسی برگزار شد.
از در سالن قشقایی که وارد می‌شویم شش دن‌کیشوت ساخته ابوالفضل محترمی را می‌بینم که به هیات تندیس در آمده‌اند تا به میهمانان هدیه شوند.
ساعت 15/20، مراسم با 45 دقیقه تاخیر در حالی که میهمانان ناراحتی‌شان از تاخیر را با هم در میان می‌گذارند، شروع می‌شود. بازیگران نمایش با یک شاخه گل به استقبال میهمانان می‌روند. فریبا کامران مجری مراسم است، که گاهی کارگردان نمایش، علی‌اصغر دشتی او را همراهی می‌کند.
پیام نجف دریابندری
اولین میهمان برنامه نجف دریابندری، مترجم نام آشنای است که ترجمه‌ی نمایشنامه‌هایی از ”ساموئل بکت” و ”فدریکو گارسیالورکا” باعث پیوند همیشگی او با حوزه‌ی تئاتر شده است.
دریابندری به علت بیماری نتوانسته است در مراسم شرکت کند، اما مطلبی برای مراسم نوشته است که توسط بازیگر نقش دن کیشوت، رامین سیاردشتی خوانده می‌شود:
«چیزی که در ترجمه”دن کیشوت“ از همان سطرهای اول نظر خواننده را می‌گیرد این است که خواننده احساس می‌کند با نثر خاصی سر و کار دارد که برای این کار یعنی نقل داستان سروانتس به زبان فارسی، ساخته و پرداخته شده است.... نثر قاضی در ”دن کیشوت” برای این داستان بسیار مناسب است. این نثر بی‌ریشه و من‌درآوردی نیست؛ خواننده ریشه‌هایش را تشخیص می‌دهد، چه در ادبیات قدیم فارسی چه در زبان داستان سرایی قدیم، مثل حسین کرد و امیر ارسلان‌نامدار و غیره.»
این جملات بخشی از مطلبی است که دریابندری فرستاده است. در قسمت دیگری از این مطلب درباره‌ی ویژگی‌های ترجمه‌ی این کار نوشته شده است:
«درسی که من از ترجمه قاضی گرفتم این بود که آدم نمی‌تواند صرفاً به قریحه خودش تکیه کند، برای هر کاری باید ورزش خاصی کرد تا آمادگی آن کار را پیدا کرد. من قبلاً‌ ترجمه‌ی جزیره‌ی پنگوئن‌ها را خوانده‌ بودم به نظرم بسیار هم خوب آمده است اما”دن کیشوت” حکایت دیگری بود. پیدا بود که مترجم این زبان را توی کوچه پیدا نکرده است، پیدا بود ورزش مفصلی کرده و آمادگی خاصی برای این کار به دست آورده است.»
دریابندری در پایان این مطلب نوشته است:
«من هیچ وقت از قاضی نپرسیدم چگونه مطالعه می‌کند. شاید خودش هم نمی‌توانست درست توضیح بدهد. معمولاً جزئیات تربیت و رشد یک آدم به درد آدم‌های دیگر نمی‌خورد، نتیجه مهم است. آدم باید سعی کند همان نتیجه را با روش خاص خودش به دست بیاورد.»
رامین‌ سیاردشتی یکی از بازیگران نقش دن کیشوت مطلب دریابندری را خواند و تندیس دن کیشوت توسط مسعود شیخی، دیگر بازیگر این نقش به فهیمه راستکار همسر دریابندری اهدا شد.»
شخصیت‌های مشهورتر
شخص بعدی که در مقام دعوت شونده پشت تریبون رفت، کاوه میرعباسی بود. کاوه میرعباسی که کتاب”زنده‌ام که روایت کنم” نوشته”گابریل گارسیا مارکز” به ترجمه او سال گذشته به بازار آمد درباره‌ی شخصیت‌های داستانی گفت:«در عالم ادبیات بعضی شخصیت‌ها هستند که از آفریننده‌ی خود مشهورترند. این موضوع در ادبیات عامه‌پسند بیشتر مشهود است، شخصیت‌هایی مانند شرلوک هولمز و تارزان.»
این مترجم در مورد قهرمان این داستان ادامه داد:«در زمینه‌ی ادبیات والا نیز مثال‌هایی داریم که شخصیت داستان از نویسنده مشهورتر است، مانند دن کیشوت و مادام بوآری. از طرفی نویسنده‌هایی داریم که تک کتابی‌اند مثل سروانتس. اما چیزی که نادر است این است که از دل یک شاهکار شاهکارهای دیگری به وجود می‌آید، مانند ایلیاد و اودیسه و دن کیشوت.»
میرعباسی درباره کتاب‌هایی که با الهام از شخصیت دن کیشوت نوشته شده‌اند، گفت:«من سه شاهکار خوانده‌ام که قهرمان‌های آن‌ها با الهام از دن کیشوت خلق شده‌اند. اولین کتاب”رساله”ی معروف”میگن دموآنائو” است. نوشته شدن این کتاب نشان می‌دهد که دن کیشوت متعلق به سروانتس نیست، بلکه به همه تعلق دارد و هر کسی می‌تواند تعبیر خودش را از او ارائه دهد. میگن دموآنائو برخلاف سروانتس معتقد است که دن کیشوت حقایق را می‌بیند و دیگران از درک حقیقت عاجزند.»
این مترجم با نام بردن از رمان”نازارین” به عنوان دومین کتابی که با الهام از دن کیشوت نوشته شده بیان کرد:«دومین رمانی که با تاثیر از این شخصیت نوشته شد،”نازارین” است. اما پایان داستان”نازارین” متفاوت است. نازارین برخلاف دن کیشوت بر عزم و عقیده خود استوار می‌ماند. دیگر کتابی که با الهام از این شخصیت نوشته شده،”ابله” داستا‌یوفسکی است. ”ابله” از جهتی معصومیت مسیح و از طرفی دیگر شهسواری دن کیشوت واری دارد.»
نویسنده نمایش علی قلی‌پور پس از پایان سخنرانی کاوه میرعباسی دومین تندیس دن کیشوت را به او تقدیم کرد.
در قسمت بعدی مراسم فریبا کامران، مجری مراسم از فهیمه راستکار خواست تا با صدای زیبا و شیوایش بخش اول این رمان را بخواند. فهیمه راستکار سال‌های طولانی است که در مقام دوبلور فعالیت می‌کند.
پس از خواندن بخش اول این کتاب توسط راستکار که تماشاگران را به سکوت واداشته بود، نگار عابدی بازیگر نقش”سانچو پانزا” سومین تندیس را به راستکار اهدا کرد.
نمایش دن کیشوت که همزمان با چهارصدمین سال انتشار رمان بر روی صحنه رفته است همراه با اجرای بخشی از تمرین آن بود.
چهارمین تندیس دن کیشوت توسط کارگردان نمایش به فریبا کامران اهدا شد. دو دن کیشوت دیگر در مقام تندیس بر صحنه ماندند. یکی از این تندیس‌ها روانه سفارت اسپانیا در ایران می‌شود تا به دست سفیر این سفارتخانه برسد و دیگر تندیس راهی انتشارات جامی می‌شود تا در خانه‌ی حسین دهقان، مدیر این انتشارات ساکن شود.
برانکو ایوانکوویچ
قسمت بعدی مراسم به اجرای بخشی از تمرین نمایش و پخش فیلمی که از تمرین این گروه تهیه شده بود اختصاص داشت.
در بخش‌هایی از برنامه که توسط فریبا کامران خوانده می‌شد به شباهت‌هایی بین”فوتبال”، ”شبیه” و نمایش اشاره شد. پس بی‌مناسبت نبود وقتی فیلمی که در مراسم پخش می‌شود نمایش”دن کیشوت”به برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم فوتبال ایران تقدیم شود.