یادداشتی بر نمایش «بوستان حیات ژوراسیک»
ارائه محتوا با زبان طنز و گروتسک در قالب بداههپردازی
بوستان حیات ژوراسیک
بوستان حیات ژوراسیک
بوستان حیات ژوراسیک
بوستان حیات ژوراسیک
بوستان حیات ژوراسیک
بوستان حیات ژوراسیک
حمید کاکاسلطانی*: نمایش «بوستان حیات ژوراسیک» نوشته نوشین تبریزی و به کارگردانی پرستو گلستانی دی و بهمن 1402 در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفته است.
این نمایش با ترکیبی از بازیگران باتجربه چون پرستو گلستانی و وحید آقاپور در کنار بازیگران جوان همچون پانیز تاج بخت، فرزاد سقا، مینا حیدری، پریسا عابدینی، ملیکا سلیمی، آرشین ساکی، مهگل استقلال، عرفان سلیمی نبی، آرسام یعقوبی و رها خسروی از طریق تبادل تجربه دست به تولید یک کار تجربی زده است.
نمایش داستان افرادی مالباخته است که کارگردان سعی کرده است آن را بهطور نمادین با زبانی طنز و گروتسک در قالب بداههپردازی اما مبتنی بر محتوای متن نمایشی به تصویر بکشد. صحنه یک پارک است با افرادی سرخورده و بیهویت که اغلب همه سرمایه خود را با آرزوهای مبتنی بر خیال در ارزهای دیجیتال گذاشتهاند به امید روزی که فارغبال زندگی کنند. در این اثر با شخصیتهایی مواجه هستیم که به تیپ نزدیک میشوند. دخترک فال فروش، سربازی شلخته و سرگشته، یک بلاگر و هنرپیشهای که شرافتمندانه و دور از سوداگریها، به کاری تن نمیدهد.
نمایشنامه از طرفی ساده است و از شخصیتهای ساده برخوردار است. افرادی سرگردان و بلاتکلیف که در گرداب زندگی به دور خود میچرخند و تقدیر میراندشان. همه آنها منتظرند؛ منتظر نجاتدهندهای که هرگز نمیآید. سرابی که به هیچ ختم میشود. نوشین تبریزی دست به نگارش موضوعی زده است که گریبان گیر بسیاری از افراد جامعه است. آرزوهای نافرجام مبتنی بر سوداگری افرادی سودجو که سرنوشت بسیاری از مردم را تباه میکنند. سوءاستفاده از ذات زیادهخواهیهای واهی که ممکن است در سرشت و طمعکاری انسان نهادینه شده باشد؛ و همین مضمون مخاطب را با خود همراه میکند. تم نمایشنامه بسیار جذاب است؛ اما آنچه دیده میشود تلاش گروه اجرا است. آن ها سعی میکنند آن را برای مخاطب جذاب جلوه دهند؛ و به همین دلیل اندکی غلو شده ارائه میشود.
لایههای ظریف و مؤثر متن در کنشهای جسمانی اغراقآمیز تبدیل بهنوعی کمدی رفتار میشود. به نظر میرسد پرستو گلستانی بهعنوان بازیگر و کارگردانی باتجربه در بهکارگیری دانشجویان و هنرجویان جوان بهعنوان اولین تجربههای بازیگری آنها کاری ستودنی انجام داده است. به همین دلیل عنصر بداههپردازی بهعنوان یکی از تکنیکهای مهم هدایت بازیگر بخشی از رگههای ظریف و شهودی متن به تماشاگر منتقل نمیشود؛ و ارتباط بازیگران با یکدیگر در مسیر وحدت مضمون تراژیک موجب همذات پنداری تماشاگر خواهد شد.
بازی روان و یکدست وحید آقاپور و پرستو گلستانی قابلتحسین است. شاید عدم حضور کارگردان بهعنوان بازیگر نکته مثبتی باشد اما ویژگی آموزشی آن این است که موجب اعتمادبهنفس بازیگران شده است. طراحی صحنه نمادین و گویا است. درختی خشک و رو به افول که نشان از نابودی محیطزیست و تسلط یک زندگی صنعتی بر آن دارد و در پایان اینکه تلاش چندماهه پرستو گلستانی در شرایط سخت امروز در آموزش و هدایت بازیگران جوان و ایجاد انگیزه و امید در آنها ستودنی است. بدیهی است بداههپردازی برای هدایت آنها میتواند موجب مهارت و اعتمادبهنفس در این بازیگران جوان شود اما ریسک بزرگی است که کارگردان آن را پذیرفته است و او با شناخت کامل از اینکه چه میخواهد بگوید و چه درونمایه اجتماعی را به چالش بکشد؛ سراغ متن رفته است.
نکته مهم دیگر اینکه کارگردان با چه تکنیک و عناصری حرفش را بزند که از طریق تصویرسازی و ترکیببندی قابلقبول و با هدایت بازیگران جوان آن را انجام داده است و اما در پاسخ به اینکه تا چه اندازه از عناصر زیبایی شناسانه در اتصال رخدادهای نمایشی و موسیقایی موفق بوده است باید گفت کاملاً قابلاحترام و بهطور نسبی موفق است. امیدواریم شاهد اجراهای موفقتر گروه باشیم.
*عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران