نگاهی به نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» نوشته سیدهاشم خان شافع و کار مرتضی برزگرزادگان
اپرت یا نمایشی سنتی و آیینی؟
سیدعلی تدین صدوقی: نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» را که این شبها در تماشاخانه سنگلج به صحنه میرود، در زمانی که شادروان سعید کنگرانی در آن بازی میکرد نیز در سنگلج دیده بودم که البته اجرای فعلی با تغییراتی نسبت به اجرای قبلی، روی صحنه میرود. شاید اولین موردی که در مورد این اثر نظر را جلب میکند، پسوند «اپرت» باشد. چون «اپرت» دارای وجوهی است که این گونه نمایشی را با دیگر ژانرها متفاوت میکند. «اپرت» بهگونهای از نمایش گفته میشود که با آواز فراوان همراه است و گفتوگوی کمتری دارد. به اپرت، اپرای کوچک هم میگویند. البته گاه به کمدی-موزیکالها، اپرت نیز گفته میشود. اپرت یک هنر چندوجهی است. از یکسو از گروتسک و شوخطبعی، فریبکاری و نقاب بهعنوان ابزاری واقعگرایانه از کمدی کلاسیک و بداههنوازی بهره برده و از سوی دیگر، شخصیتها و مردم که حتی در مورد دوم این شخصیتهای واقعگرایانه شخصیتهای اپرت باقی میمانند. کنستانتین استانیسلاوسکی، هنرمند اهل روسیه و نظریهپرداز بزرگ تئاتر در کتاب «زندگی من در هنر» در مورد اپرت مینویسد: «مزیت این ژانر این است که در عین اینکه به تکنیک بیرونی بزرگی نیاز دارد و درنتیجه آن را توسعه میدهد، روح را با احساسات قوی و پیچیده پر میکند.»
استانیسلاوسکی ادامه میدهد: «... و من با این جمله موافقم که اپرت افرادی را به تصویر میکشد که رشد کردهاند، تیپها شکل گرفتهاند و احساسات کاملاً مشخص که برای بیننده شناخته شده است جایگزین ویژگیهای او میشود.»
دنیای اپرت گسترده و متنوع است و اشعار و طنز خندهدار و جدی و بیهوده و تأثیرگذار را در برمیگیرد؛ یکی از ویژگیهای جداییناپذیر هنر اپرت، شکل و ساختار آن محسوب میشود که ترکیبی است از کلمات، موسیقی، آواز و حرکات موزون. درواقع اپرا یک درام یا کمدی است که روی موسیقی قرار میگیرد. در اپرا بازیگران با همراهی ارکستر میخوانند؛ اما اپرت یک ژانر تئاتر موزیکال است که در زبان ایتالیایی به آن اپرای کوچک نیز میگویند. ویژگیهای ژانر اپرت ترکیبی از موسیقی، پانتومیم، رقص، یوفون، کارناوال و... است. کمدیهای آریستوفان و مناندر و همچنین کمدی رومی تأثیر قابلتوجهی بر تکامل اپرت داشتند. درواقع اپرت با اپرای معمولی بسیار متفاوت است. اپرت سبک سرگرمکننده است و هرگز نمیتواند یک تراژدی باشد. تفاوت اصلی بین اپرا و اپرت در رقص است؛ اگر در اپرا رقص نمیبینیم، در اپرت هر عملی باید با یک رقص پایان پیدا کند.
شاید بتوان گفت نمایشنامه «اپرت نیرنگ اورنگ» با نگاهی به نمایشنامه «نیرنگهای اسکاپن» نوشته نویسنده شهیر فرانسوی «ژان باتیست یوکلن» متخلص به «مولیر» نگاشته شده است.
«اپرت نیرنگ اورنگ» به شیوه نمایشهای سنتی و آیینی کار شده است که البته در این شیوه نسبتاً موفق عمل کرده؛ اما اگر بخواهیم بهعنوان یک اپرت به آن نگاه کنیم، پرواضح است که کمتر میتوانیم عناصر وجودی یک اپرت کامل را در آن ببینیم، هرچند که کارگردان سعی کرده است با گنجاندن شعر، بحرطویل، حرکات فرم و... شمایی اپرتگونه به کار بدهد؛ اما چنانچه در همان شیوه نمایشهای آیینی و سنتی به کار نگاه شود اتفاقاً موفق عمل کرده است. با بررسی عناصر اجرایی نمایشهای سنتی و آیینی مانند نقالی، تعزیه، روحوضی یا سیاهبازی و... باید گفت شیوه نمایشهای ایرانی استعداد این را دارد که کارهایی اینچنین را آنچنانیتر کند، همانطور که شادروان استاد سعدی افشار «هملت» را در این شیوه و ساختار در داخل و خارج اجرا کردند که مورد اقبال و استقبال قرار گرفت. این خود نشاندهنده قابلیتهای بالای نمایشهای سنتی و آیینی و عناصر و شیوههای مختلف آن است.
اصولاً باید گفت چنانچه از حرکتی یا عنصری به دلایل مختلف نمیتوانیم استفاده کنیم؛ بهتر آن است که کلاً آن را کنار بگذاریم، زیرا ناقص استفاده کردن از هر عنصری مانند فرم، حرکات موزون و... نهتنها شکل و فرم دراماتیک کار را تنزل خواهد داد بلکه تأثیر عکس نیز گذاشته و آن چیزی که کارگردان میخواهد با آن فرم بهخصوص نشان دهد، الکن مانده و از دست میرود؛ مانند حرکات فرم ابتدا و انتهای نمایش که تأثیر خاصی بر روند نمایش نگذاشته بلکه زیاده و لایتچسبک مینمایاند؛ درواقع حاصل شیوه اجرایی میشود نه این و نه آن.
اما از اینها که بگذریم باید گفت نمایش در ژانر خودش بهخوبی عمل کرده و به لحاظ طنز و کمدی نیز موفق است. بازیها و بدهبستانها روان صورت پذیرفته است. بازیگر نقش دختر هندی هرچند که بهخوبی و نزدیک به شخصیت کارش را انجام میدهد و بهدرستی حرکات و لهجه و زبان هندی را ادا میکند اما باید متوجه باشد که اگزجره و غلوشده عمل نکند. بهاره رهنما نیز نقشی متفاوت را با دیگر کارهایش به انجام رسانده است و این نشان میدهد که او بازیگر نقشپذیری است.
همینطور محمدرضا آزادفر، افق ایرجی و سامان کرمی در نقش اورنگ که همگی راحت و روان بازی میکنند. دیگر بازیگران نیز این روانی را در بازیهایشان دارند.
درعینحال، نمایش به لحاظ ریتم میتواند بهتر عمل کند زیرا ریتم در جاهایی میافتد و بخشهای تکراری نیز زیاد به چشم میخورد. برای نمونه، میتوان بخشهای گفتوگوی دو پدر، گفتوگوهای دخترها با پدرها و بخش شیطنتهای اورنگ را موجزتر اجرا کرد و این رویکرد در رسیدن به ریتم مطلوب تأثیرگذار خواهد بود.
نمایش درواقع به لحاظ کمدی سالم است و باید از تکههایی که در شأن این نوع نمایشی نیست، پرهیز شود؛ زیرا کار به اندازه کافی طنز و کمدی سالم و خوب دارد که نیاز به چنین تکههای تکراری و غیرمعمول و نامناسب نباشد. درهرحال دیدن این نمایش کمدی را به تئاتردوستان توصیه میکنم.