نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی
در هزارتوی رازهای مگوی مردگان
بهنام حبیبی: روایتهای گوناگون مردگان برخاسته از گور، از دنیای پس از مرگ، پیوسته در قالبها و محتواهای گوناگونی به تصویر کشیده شده است. برخی از این روایتها جدی و تراژیک و برخی دیگر با مایههای طنز و شوخی، دنیای پس از مرگ آدمیان را به تصویر کشاندهاند. مردگان نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی که این شبها در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه میروند و قرار است در بهمن و اسفند میزبان مخاطبان باشند، به زبانی طنز، از زندگی پس از مرگ خود میگویند.
گورستانی خیالی، در معرض و هجوم گسترش ساختوساز منطقهای، قرار گرفته است. ماشینآلات راهسازی و ساختمانی در حال پیشرفت بهسوی گورستان هستند تا آنجا را تخریب کنند و پروژه ساختمانی و راهسازی خود را اجرا کنند. در این میان، مردگان این گورستان از گور برخاستهاند و با یکدیگر مباحثه میکنند.
گور نخست؛ نبود تمکن مالی و فقر توجه عاطفی
داستان نمایش، با مباحثه بین زوج جوان برخاسته از گور اول آغاز میشود. طی بحث بین این زوج، زن از نبود امکانات کافی مالی شوهرش در زمان زندگیشان شکایت و گله دارد و شوهر نیز متقابلاً از عدم توجه عاطفی کافی از سوی همسر نسبت به خود شکایت دارد. مرد در جایی میپرسد: «چرا یادمون رفت همدیگر رو دوست داریم؟» و زن در پاسخ میگوید: «شاید چون خیلی زود، دیر میشه.»
گور دوم و سوم؛ تنهایی یک راهبه و روایت تاریخ
زن و مردی که از گور دوم برخاستهاند، زن و شوهر نیستند؛ زن که یک راهبه است، از تنهایی زمان زنده بودنش میگوید و اکنون دلش فقط برای خودش تنگ میشود و مرد بیوفاییهای همسرش را روایت میکند. زوج سوم که دو مرد هستند از سیاست و تاریخ ایران میگویند و تحولات سیاسی کشور در دوران پهلوی را روایت میکنند. معرفی کاراکترهای زوج سوم و همچنین مرده آخر که به دنبال کفن خود است، آنچنانکه باید روشن و واضح نیست.
پیش از آنکه مرگ در رسد، ما مرده بودیم
از منظر رویدادپردازی نمایش، مباحثات بین مردگان برخاسته از گور، بیان این واقعیت است که این مردگان حتی در زمان زندگی واقعی خود نیز تنها در قالب جسمانی خود زنده بودهاند و در عین زنده بودن، معنا و هدف واقعی زندگی را درک نکردهاند. آنها یا خود با اطرافیانشان مشکل داشتهاند و یا اطرافیان آنها را درک نکردهاند و این مردگان پس از مرگ خود نیز همچنان درگیر مشکلات ذهنی خود هستند. مسئله تخریب گورستان توسط لودر و بولدوزرها که گره دراماتیک و چالش اصلی داستان به شمار میرود، آنچنانکه باید، جدی گرفته نمیشود و کمکم جای خود را به مباحثات و بگومگوهای این مردگان میدهد و آنها گویی چالش اصلی خود را فراموش میکنند. تخریب گورستان، هشداری استعاری از این واقعیت است که همه مردگان در پی تغییرات آینده یا با گذشت چند نسل، به فراموشی سپرده خواهند شد.
جدال بولدوزرها و گورستان و واگویههای شش گورنشین
شخصیتپردازی نمایش با توجه به تعدد و تکثر کاراکترهای آن، نیازمند همراستایی بیشتر است تا دعواهای زنوشوهری زوج اول و مباحثات اجتماعی و دینی زوج دوم و مناظرات سیاسی زوج سوم، در زمانی در حدود یک ساعت بگنجد. تنوع شش شخصیت گورنشین اگرچه تنوع دیدگاهی آدمیان در جامعه را به تصویر میکشد، ولی واکاوی و بیان دیدگاهها و گستره اندیشگی در شخصیت این سه زوج، به زمانی بلندتر برای کنکاش جزئیات شخصیت آنها نیاز دارد.
کارگردانی نمایش «کفنم کجاست؟»، در پیروی از صحنه دونیمشده بازی، میزانسن را به دو بخش کف صحنه و پشت پرده سایهبازی، تقسیم میکند. میزانسنهای موومانی با رعایت احتیاط زیاد، روی سه گور و سکوی انتهای صحنه و فواصل باریک بین آنها طراحی شده است. با توجه به حرکت بسیار کم کاراکترها در متن، بیشتر حجم بازیها بر مبنای ادای دیالوگهای نمایشنامه طراحی و اجرا شدهاند. نمایش از آغاز، از ریتم و هارمونی قابل قبولی برخوردار است که البته از هنگام گفتوگوی زوج گور سوم و دختر کوچک، کمی دچار افت و چالش میشود.
بازیهایی باورپذیر در فضایی فراواقعگرایانه
بازیگران نمایش، اجرای باورپذیری از نقش خود را ایفا میکنند. بازیگری اگرچه در فضایی فراواقعگرایانه روی میدهد، ولی قرارگیری دراماتورژی بازی در شیوه توأمان واقعگرایی و کمدی، شیرینی و روانی انتقال محتوا به مخاطب را آسانتر میسازد. بازیهای روان و واقعگرایانه در بیان و بدن، کاملاً محاورهای و امروزی انجام میشود و تماشاگر بهراحتی با کاراکترها همذاتپنداری میکند.
طراحی صحنه در طراحی و اجرای مینیمالیستی، از ۳ سنگقبر روی کف صحنه تشکیل شده است. بکگراند صحنه، نقش پرده نمایش سایهای را نیز ایفا میکند. همچنین دریچههایی نیز در بکگراند صحنه برای دستهای پشتصحنه، برای تبادل اکسسوار با کاراکترهای روی صحنه وجود دارد که البته جز در چند مورد، استفاده زیادی از آنها نمیشود.
لباسهایی از کفن سفید مندرس
نورپردازی نمایش در دو بخش روی صحنه با نورهای عمومی و نقطهای-موضعی و همچنین نورهای پشتصحنه برای ایجاد نمایش سایه طراحی شده است. نورپردازی اگرچه کافی و مناسب به نظر میرسد، ولی برای ایجاد فضای رازآلود و وهمآلود دنیای مردگان، بهتر است تا از نورهای موضعی بیشتری استفاده شود. طراحی لباس مردگان، جالب و کاربردی و در تنوعی از کفن سفید مندرس است. موزیک صحنه دراماتورژی خوبی برای تقطیع و ترکیب قطعات آغاز نمایش دارد، ولی اگرچه فضای وهمآلود فراواقعگرایانه مردگان گورستان، نیاز به موسیقی بیشتری دارد، موسیقی در طول نمایش، حضور چندانی ندارد. این نیاز به موسیقی، در لحظات تعویض صحنههای بازی که سکوت و تاریکی مطلق در فضای تالار حکمفرما میشود، کاملاً احساس میشود.