در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با نویسنده و کارگردان «قرار در قعر»

وحید خدابنده‌لو: کهن‌الگوها؛ حس ناب همذات‌پنداری را در مخاطب ایجاد می‌کنند

وحید خدابنده‌لو، نویسنده و کارگردان نمایش «قرار در قعر» می‌گوید مراسم، عقاید و باورهای هر قوم در عین تفاوت‌های منحصر به فرد با آیین و باورهای دیگر اقوام، ریشه در کهن‌الگوهایی دارند که حس ناب همذات‌پنداری را در دل مخاطب ایجاد می‌کند.

نگار امیری: استفاده از فرهنگ بومی، عامیانه و فولکلور در ادبیات نمایشی و همچنین اجرای صحنه‌ای آن، مانند راه رفتن روی لبه تیغ است؛ آن هم در زمانه‌ای که آثار نمایشی غربی جایگاه خود را بیش از پیش در میان مخاطبان محکم کرده‌اند.

با این وجود، هنرمندان بسیاری در تلاش‌اند تا آثاری برگرفته از فرهنگ و آیین‌های بومی مناطق مختلف کشور را به نمایش بگذارند و در این میان نمونه‌های موفقی هم وجود داشته است.

وحید خدابنده‌لو، نویسنده و کارگردان نمایش «قرار در قعر» نیز ازجمله هنرمندانی است که در اولین تجربه کارگردانی خود نمایشنامه‌ای با استفاده از فرهنگ بومی و عقاید عامیانه برگرفته از فرهنگ جنوب و دیگر مناطق کشور را با گروه جوان و دانشجوی خود آماده کرده است تا از هشتم تا بیست‌ویکم خرداد ساعت 18 در عمارت نوفل‌لوشاتو روی صحنه ببرد.

«قرار در قعر» به داستانی می‌پردازد که در چاه‌خانه پیرزنی روایت می‌شود؛ این چاه، صدها سال است که خانه شیطان آواره‌ای است که روح چهل زن را به اسارت گرفته و از میان آن‌ها عروس خود را برگزیده است اما برای انجام این وصلت مانعی وجود دارد که باید آن را از میان بردارد.

از دلیلی که باعث شد برای اولین تجربه کارگردانی به سراغ یک اثر نمایشی با مضمون داستان‌های عامیانه و بومی بروید، برای‌مان بگویید.

اصولا انسان به ابراز احساس خود گرایش دارد و دوست دارد آنچه را که حس می‌کند با هم‌نوعانش به اشتراک بگذارد. در این اشتراک‌گذاری، هر شخص، ابزار منحصر به فرد خود را داراست؛ از قلم نقاشی گرفته تا لنز دوربین عکاسی. ابزار امروز من هم صحنه بود و با توجه به علاقه‌ای که به ادبیات عامیانه و همچنین فرهنگ و رسوم ایرانی دارم، تصمیم گرفتم آنچه را که حس می‌کنم به صورت هدایت شده و منظم در قالب یک نمایشنامه بومی به رشته تحریر درآورم و به نمایش بگذارم.

داستان ما از باورهای عامیانه تاثیر گرفته است اما ارتباط مستقیمی با آنها ندارد. ما در این نمایش، داستان‌هایی چون وصلت جن و انسان در روستایی دور افتاده در  جنوب کشور، پیرزن تنهایی که چهل سال با غاز نامیرای خود در شهر کوچکی در کردستان زندگی کرده است و ماجرای سه جوانی که در جریان پیدا کردن گنج جان خود را از دست می‌دهند را در یک خط داستانی به هم مرتبط کرده‌ایم. درواقع داستان ما خرده داستانک‌هایی است که هر کدام وقایع واقعی معاصر از نقاط مختلف کشور را بر پایه باروهای عامیانه بیان می‌کند.

این نمایش به شکلی تداعی‌گر رسم زار در جنوب کشور است، در شیوه اجرایی چقدر به سمت استفاده از این آیین رفته‌اید؟ 

در ابتدا بگویم که رسم زار جزئی از یک کل است و هدف ما پرداختن به کل آن بود و اینکه باورهای فولکلور و عامیانه همواره پتانسیل بسیاری برای نمایشی شدن را دارا هستند.

می‌گویند باد زار، باد نفرین شده و سرگردانی است که در سراسر جنوب می‌وزد و اشخاصی در این بین طعمه آن می‌شوند اما به عقیده من این باد تنها در جنوب نمی‌وزد بلکه خود را در اشکال گوناگون در کوچه پس کوچه‌های روستا‌های غرب، در صحراهای شرق و لابه‌لای چوب‌های معطر شمال نیز نشان می‌دهد. در این دوسال دانشجویی و همکلام شدن با اقوام متعدد همواره این سوال را از آن‌ها می‌پرسیدم که «آیا مردم شما به وجود اجنه اعتقاد دارند؟» و پاسخ‌هایی که شنیدم من را به این نتیجه رساند که تمامی مناطق کشورمان به نوبه خود با مسئله‌ای چون وجود جن و پری دست و پنجه نرم کرده‌ و می‌کنند.

پرداختن به موضوعاتی که به فرهنگ و رسوم اقوام دیگر‌ مناطق کشور می‌پردازد، چقدر می‌تواند در معرفی نوع زندگی و آیین‌های مردم به دیگر شهرها موثر باشد؟

مراسم، عقاید و باورهای هر قوم در عین تفاوت‌های منحصر به‌فرد با آیین و باورهای دیگر اقوام ریشه مشترکی دارند که کهن الگوهای ما را تشکیل می‌دهند به همین دلیل آثار هنری فولکلور، حس ناب همذات‌پنداری را در دل مخاطب ایجاد می‌کنند و همین امر دلیل شناخت می‌شود و قطعا در ارتباط بیشتر آن‌ها چه در زندگی و چه در تولید آثار نمایشی موثر است.  

با توجه به داستان و فضای کار شاخصه‌های سوررئالیسم در اثر اجرایی شما پررنگ‌تر است با وجودی که آن را تلفیقی از سبک‌های متفاوت معرفی کرده‌اید. به نظرتان آثار تولید شده در این سبک با در نظر گرفتن چه فاکتورهایی از سوی گروه نمایشی می‌توانند در جلب نظر مخاطب موفق عمل کند؟

عوامل مختلفی می‌توانند در ارتباط مخاطب با نمایشی که در سبک سوررئال یا ناواقعگرا تولید می‌شود، تاثیر بگذارد اما به نظر من پیش از هرچیز ما باید به محتوای اثر توجه داشته باشیم. اینکه در ریشه‌یابی مسئله‌ای که قرار است آن را به نمایش بگذاریم به مشکل برنخوریم. در واقع دراماتیزه کردن یک اثر با توجه به نیاز و خواست تماشاگر حال حاضر جامعه باید مورد بررسی و دقت نظر قرار بگیرد تا بتواند در هر سبک و شیوه اجرایی موفق عمل کند. 

و اما سخن پایانی...

مورد جذابی که در تیم ما اتفاق افتاد همکاری افراد توانمند از رشته‌های مختلف تجسمی و نمایشی از دانشگاه هنر بود و این گردهمایی توانست از همان روزهای نخست مسیر، سفره مشترکی برای انتقال تجارب و ایده‌های خلاقانه افراد را مهیا سازد و به همین واسطه برای اینکه این سفره در طول تمرین‌های طولانی خالی نماند تک به تک افراد تیم، مشغول به تحقیق و یادگیری ایده‌های نو و چگونگی اجرای آن بوده‌اند و این دستاورد ارزشمندی برای همگی ما در مسیر اجرای نمایش «قرار در قعر» به شمار می‌آید. ما گروه جوانی هستیم که میانگین سنی اکثر اعضا بین 18 تا 21 سال است و امیدواریم تلاش‌مان با همراهی و حضور مخاطبان روی صحنه به بهترین شکل ممکن دیده شود. 

 




مطالب مرتبط

مدیر عمارت نوفل‌لوشاتو:

15هزار مخاطب‌ به تماشای «فین جین» نشستند
مدیر عمارت نوفل‌لوشاتو:

15هزار مخاطب‌ به تماشای «فین جین» نشستند

داوود نامور، مدیر عمارت نوفل‌لوشاتو گفت نمایش «فین جین» به کارگردانی محمود موسوی تاکنون میزبان بیش از ۱۵ هزار مخاطب بوده است و این عمارت از اجرای نمایش‌هایی با متون ایرانی استقبال می‌کند.

|

گفت‌وگو با سوران احمدی، کارگردان نمایش «سیزن سه»

تئاتر شقاوت؛ نیشتری که برای سلامتی جامعه لازم است
گفت‌وگو با سوران احمدی، کارگردان نمایش «سیزن سه»

تئاتر شقاوت؛ نیشتری که برای سلامتی جامعه لازم است

سوران احمدی، کارگردان نمایش «سیزن سه» براین باور است که تئاتر به ویژه تئاتر شقاوت، مانند نیشتر پزشکی است که درد دارد اما برای سلامتی، شادابی و حال خوب لازم است.

|

نظرات کاربران