گفتوگو با کارگردان نمایش «خاطرات یک هنرپیشه نقش دوم»
علی جهانجونیا: طراحی صحنه واقعگرایانه جایی در تئاتر ندارد
علی جهانجونیا، کارگردان نمایش «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» با بیان اینکه طراحی صحنه واقعگرایانه جایی در تئاتر ندارد، میگوید نماها، نمادها و نشانههای این تئاتر به وسیله نور و بدن ساخته شدهاند و دکور به معنی تزیین در آن دیده نمیشود و هر چه هست دلیلی برای بودن دارد.
به گزارش ایرانتئاتر، نمایش «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» نوشته بهرام بیضایی با کارگردانی علی جهانجونیا از 20 خرداد تا 15 تیر در سالن اصلی برج آزادی روی صحنه خواهد رفت.
جهانجونیا درباره ویژگیهای این نمایشنامه گفت: «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» مانند اکثر متون آقای بیضایی ولی به شکل برجستهتری بستر خلاقیت و زاویه نگاه کارگردان را فراهم میکند و میتوان آن را یک تئاترنوشت تمام معنا نام نهاد که سعی ندارد یک مفهوم ثابت را به مخاطبی که شریک عقیدتی گروه اجرایی است؛ منتقل کند. ضعفی که در بیشتر متون ایرانی که سعی در استفاده از ریختارها و شیوههای نمایش سنتی ایران دارند، دیده میشود و آقای بیضایی دههها پیش توانسته است در آثارش -مخصوصا این نمایشنامه- شیوههای نمایش ایرانی را در ساختار تئاترنوشت مدرن جهان به کار گیرد.»
این هنرمند ادامه داد: «خواندن این متن برای انسانها بهویژه هنرمندان و جوانان ایرانی امروز واجب است نه از سر آموزش بلکه از سر ایجاد سوال. در ایده اجرایی تلاش کردهام تا مسیر مشخص آقای بیضایی را به روش خودم ترجمه کنم.»
او براین باور است که به دلیل اشتراک تجربه زیستهاش با نسل جوان، مخاطب نمیتواند کار را دوست نداشته باشد و شیوه کارگردانی به شکلی است که برای اقشار گوناگون، مسئله دارد و سوال مهم «چرا» را در ذهن آنها ایجاد میکند.
کارگردان نمایش «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» همچنین گفت: «به شخصه عقیده دارم جامعه جهانی، دیگر ظرفیت استفاده از سبکهای پیشتر استفاده شده را دارا نیست و اگر کارگردانی بتواند سبک اجرای خود را مشخص کند، حتما همه ابعاد کارش را درک نکرده است. از این رو تلاش کردم نسخه خودم را از اثر تولید کنم که فکر میکنم ناخودآگاه شامل اختلاط سبکهای تئاتری با هم و با درونیات خودم میشود. درباره مخاطبان هم هر بیننده از زاویه نگاه خود برداشتهای متفاوتی نسبت به یک اثر هنری خواهد داشت که همه درست هستند.»
او با اشاره به طراحی صحنه کار افزود: «صحنهها جداجدا طراحی شدهاند گویی که هر کدام یک تئاتر مجزا هستند و در آخر خطوط ربط کنشمند به یکدیگر بافته شدهاند. مانند گلولههای برف کوچکی که ابتدا جمع میشوند و به یکباره آدم برفی میسازند. در این تشبیه میتوانم بگویم من فقط سعی کردم همیشه هوا را سرد نگه دارم تا همه گلوله برفها تا زمان مناسب خود برای دیده شدن منسجم بمانند.»
جهانجونیا افزود: «این اثر در تلاش است درونیات ذهن یک شخص را نشان دهد. آن تصویری که آدمها در مرور خاطرات خود میبینند. از این جهت خوشبختانه امکان طراحی واقعگرایانه نبوده است چراکه به عقیده من طراحی واقعگرا جایی در تئاتر ندارد. نماها، نمادها، نمایهها و نشانههای این تئاتر به وسیله نور و ابزار و بدن ساخته شدهاند و دکور به معنی تزیین در آن دیده نمیشود. هر چه هست دلیلی برای بودن دارد و حتما در مسیر کنش اثر در حال رشد کردن است.»
او درباره روند تولید این نمایش گفت: «پیشتولید این اثر سه سال پیش و با همراهی زندهیاد امین تارخ به عنوان مشاور کارگردان آغاز شد؛ اما با درگذشت ایشان و شرایط خاص اجتماعی یک سال روند تمرین متوقف شد و بیشتر زمانمان صرف گفتوگو و مشورت برای گرفتن بهترین تصمیم شد. بالاخره تصمیم گرفتیم برای خودمان، مخاطبمان، آقای بیضایی و زندهیاد تارخ ادامه بدهیم. کار که آماده اجرا شد، با کم لطفی صاحبان سالنهای اجرایی مواجه شدیم. از واژه صاحب استفاده کردم چون دقیقتر از مدیر برای اینگونه افراد است. بالاخره بعد از این همه کارشکنی کار به برج آزادی رسید. مطمئنا روزی دقیق و با مصداق درباره آنان که نخواستند مردم تئاتر خوب ببینند، صحبت خواهم کرد اما اکنون وقت تمرکز روی خودمان است.»
جهانجونیا در پایان گفت: «خوشبختانه پیشفروش کار در سکوت خبری شروع شده است و استقبال نسبتا خوبی از کار صورت گرفته است که نشان از فهم هنری مخاطب دارد. اما متاسفانه در این شرایط رسانهها برعکس شدهاند چون آدمها معروفشان میکنند نه آنها آدمها را. ما رسانههایی داریم که حتی با دریافت پول هم نام بیضایی را منتشر نمیکنند و این باعث تاسف است. در این شرایط باید از ایرانتئاتر به عنوان خبرگزاری ادارهکل هنرهای نمایشی بابت توجه و همراهیاش تشکر کرد.»