در حال بارگذاری ...
...

امیر صادقی:

شاهنامه برای هر دوره و زمانه‌ای الگو محسوب می‌شود

امیر صادقی، شاهنامه‌خوان با تأکید بر اهمیت رجوع به ادبیات کهن در تولیدات تئاتر و سینما گفت بیت بیت شاهنامه درس و حکمت است که برای هر دوره و زمانه‌ای الگو محسوب می‌شود و تا دنیا دنیاست مضامین شاهنامه کارآمد است.

به گزارش ایران تئاتر، نمایش «نبرد رستم و سهراب» به کارگردانی حسین پارسایی و نویسندگی متین ایزدی تازه‌ترین تلاش برای ساخت اثری براساس شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است که تابستان امسال روی صحنه خواهد رفت. تاکنون حضور الناز شاکردوست، امیر آقایی و سینا مهراد در این پروژه قطعی شده است.

امیر صادقی با تأکید بر این‌که ساخت «نبرد رستم و سهراب» اتفاقی مهم است، افزود: «شاهنامه سندی است که از گذشته‌های دور به دست ما رسیده و داستان خلق و آفرینش انسان را از کیومرث (پنجمین فرزند حضرت آدم) تا یزدگرد سوم برایمان روایت کرده است.»

او ادامه داد: «شاهنامه مشتمل بر 65 هزار بیت است که سرودن آن 35 سال طول کشیده است. این اثر از ابتدا تا انتها تنها یک شعر و روایتی منسجم و دنبال‌دار است و قصیده نیست که منفک یا قطعه‌ قطعه باشد؛ از «به نام خداوند جان و خرد» شروع می‌کند و این‌گونه آن را به پایان می‌برد که «از این‌ پس نمیرم که من زنده‌ام/ که تخم سخن را پراکنده‌ام».»

صادقی گفت: «در حقیقت در سند شاهنامه، حکیم فردوسی هر اتفاقی که در زمان هر پادشاهی افتاده است را برای ما روایت می‌کند؛ از فریدون، منوچهر شاه، جمشید شاه تا اردشیر و نوشیروان و یزدگرد. فردوسی در تمام طول عمر خود نه به کسی پند داده است و نه اندرز؛ فردوسی چیدمان کرده است و خوب و بدها را مقابل هم قرار داده است و این تصمیم با ماست که می‌خواهیم در کدام جرگه باشیم. شاهنامه یک سناریوی از پیش تعیین‌ شده است که دانه به دانه نقش‌هایش مشخص و آشنایی با آنان لازمه زندگی امروز ماست و تا دنیا دنیاست تمام مضامینش کارآمد است و هیچ‌کدام را نمی‌توانیم کنار بگذاریم.»

او ادامه داد: «در انتهای تمام داستان‌های شاهنامه حدود 10 بیت هست که در آن فردوسی از خودش می‌گوید؛ مثلا پس‌ از آن که خبر مرگ سهراب را به مادرش می‌دهند او شیون می‌کند و چشم‌های خود را از حدقه درمی‌آورد و... فردوسی در اینجا می‌گوید که چرا همدیگر را می‌کشید؟ یا در غم این و آن این‌گونه رفتار می‌کنید؛ آن‌هم در حالی‌که زندگی ادامه دارد؟ به‌عنوان نمونه سروده: «چنین گفت بهرام نیکو سخن/ که با مردگان آشنایی مکن/ به تو داد یک روز نوبت پدر/ سزد گر تو را نوبت آید پسر/ چنین است و رازش نیامد پدید/ نیابی به خیره چه جویی کلید» می‌گوید که سرانجام، تو هم اینجا نمی‌مانی و می‌میری و نمی‌توانی سروته دنیا را بفهمی؛ پس دریاب که این دنیا زودگذر و سپنجی است.»

صادقی در پاسخ به این پرسش که آثار ملهم از ادبیات کهن در چه شکلی توان جذابیت برای مخاطب امروز را دارد گفت: «باید حقیقت محض را بدون کم‌وزیاد کردن بیان کرد؛ در روایت شاهنامه نباید کتابی را که به هر دلیل مورد توجه است و دراین‌باره نوشته‌شده مرجع قرار دهند، بلکه باید خود شاهنامه و فردوسی مورد توجه باشند. بر این اساس این تولیدات باید آن‌گونه باشد که هر صاحب‌نظری که روایت و قصه را دید، تصدیقش کند و نه این‌که ایراداتی به روایت وارد سازد.»

این شاهنامه-خوان در باب مهم‌ترین درس داستان رستم و سهراب از منظر خودش گفت: «دشمن همواره تلاش می‌کند تا ما ایرانیان به جان همدیگر بیفتیم. این‌که پدر پسر را بکشد و دیگران تسلیت بگویند. باید هشیار باشیم و دسیسه‌های دشمن را بشناسیم. رستم ناآگاهانه فرزند خودش را می‌کشد. این قصه مؤکد آن است که بشر نه جایزالخطا که ممکن الخطاست؛ پس باید هوشیار باشیم وگرنه که دشمن به ریش ما می‌خندد. :«همی بچه را باز داند ستور/ چه ماهی به دریاچه در دشت گور» فردوسی وقتی رستم می‌فهمد که سهراب بچه‌اش بوده است و می‌خواهد خودش را بکشد می‌گوید: «حتی حیوانات هم قادر به شناسایی بچه خود هستند اما تو ای رستم بچه‌ات را نشناختی و خودت خاک‌ بر سر خودت ریختی و غلط کردی و حالا با از بین بردن خودت باز می‌خواهی کار غلطی کنی و مرگ تو چه سودی دارد و مگر سهراب را زنده می‌کند؟»

امیر صادقی در پایان گفت: «بیت بیت شاهنامه درس و حکمت است که برای هر دوره و زمانه‌ای الگو محسوب می‌شود.»