در حال بارگذاری ...
...

گزارشی درباره نمایش”خانه” به کارگردانی سپیده نظری‌پور

به هر حال من خیلی دنبال همزاد پنداری بودم وقتی می‌خواهی تماشاگر را به موضوعی که به آن می‌پردازی جذب کنی خوب است که هم او را بخندانی و هم بگریانی.

سمانه سامانی:
نمایش”خانه” به نویسندگی زهره مجابی و کارگردانی سپیده‌ نظری‌پور و بازیگری سودابه میرکریمی و سپیده‌ نظری‌پور هر روز ساعت 19 در تالار شماره 2 مجموعه تئاترشهر اجرا می‌شود. در ادامه گزارشی درباره چند و چون این اجرا می‌خوانیم.
پارکی با دو دختر
بازیگری که از زیر پای مردم بیرون می‌آید. یک صندلی، چند بطری با تشک‌هایی در یک مستطیل، اینجا پارک است.
پارکی با دو دختر فراری از پرورشگاه.
نمایش در مورد دخترهاست، خانواده، خانه، پدر.
پدری که مهم نیست خوب باشد یا بد باشد. عصبانی باشد و با کمربند کتک بزند و یا روشنفکر باشد و دختر را محکوم به فکر کردن کند. خانه با بیرون کشیدن یک بازیگر از زیر پای تماشاچیان شروع می‌شود و وقتی تمام می‌شود که با تشک‌ها یک پدر چاق درست می‌کنیم با یک کمربند و تنها یک پدر، دختر اینجا نشسته، گریه می‌کنه...
برخلاف قبول گذشته
سپیده نظری‌پور یکی از دلایل انتخاب متن نمایشنامه خانه را پرداختن به عواطف دو دختر پرورشگاهی و فراری و مشکلات آنها می‌داند چرا که خانه تنها مشکلات دو دختر را از زوایای عاطفی بررسی می‌کند و به مسائل جنبی، اخلاقی و غیره نمی‌پردازد و این برخلاف همه متونی است که سراغ این مسئله می‌روند.
خانه و تکیه گاهی به نام پدر
نظری‌پور معتقد است وظیفه این است که در هر نمایشی یک چیز را بگوئیم و همیشه خودش هم از گفتن هزاران مورد در یک نمایش پرهیز کرده است.
سپیده نظری‌پور می‌گوید:«دخترها هم مثل همه ما مسائل مختلفی دارند اما آن چیزی که برای ما در این کار حائز اهمیت است مسائل عاطفی است و البته به گونه‌ای حالت‌های روحی و روانی آنها در حسرت نداشتن یک خانه، چیزی که هر کسی می‌‌تواند داشته باشد و پدر ، پدری که تکیه گاه است. اینجا دیگر به خوب بودن یا بد بودن پدر نگاه نمی‌کنیم تنها به تکیه گاه بودن او فکر می‌کنیم و خانه‌ای که پدر در آن خانه تکیه گاه است و این مسئله از اسم نمایش هم مشخص است یک بخش را به مخاطب می‌گوئیم و باقی را خودش فکر کند که ممکن است این دو دختر چه مسائل دیگری داشته باشند.»
نظری‌پور نمایش را سال گذشته برای جشنواره فجر آماده کرده بود خانه جزء متون انتخاب شده خانه تئاتر بوده است که در طول 2 ماه هر روز 3 ساعت تمرین داشتند. بعد از جشنواره هم حدود دو هفته برای اجرای عمومی خودش را آماده کرده است.
من و یک دوست قدیمی
سپیده نظری‌پور درباره انتخاب بازیگرهایش می‌گوید:«انتخاب یک بازیگر زیاد سخت نبود چون خودم بودم و سودابه میرکریمی که یکی از دوستان قدیمی من هستند و از همکلاسی‌های سابقم در دوره لیسانس و دستیابی به وی برایم سخت نبود. احساس کردم به این نقش می‌‌خورد. با او صحبت کردم ما در کنار هم راحت بودیم.»
یک نیمکت هم برای پارک کافی است
در نمایش خانه یک نیمکت، چند بطری خالی و تشک‌های آن و یک چتر پر از عکس در یک محوطه مستطیلی فضای نمایش را شامل می‌شوند.
نظری‌پور می‌گوید:«یکی از چیزهایی که من در طراحی‌های صحنه‌ام در تمام سال‌های کاری‌ام به آن توجه داشته‌ام، سادگی بوده است. بیشتر سعی کردم که طراحی صحنه فضایی را که قرار است ایجاد کند. برای مثال وقتی می‌خواستم پارک را کار کنم دلیلی نداشت که از سطل زباله‌ها، تیر چراغ برق، آب سردکن و... استفاده کنم اما من تنها به یک نیمکت بسنده کردم و در واقع دیدگاهی که من هم در کارگردانی و هم در طراحی صحنه داشتم این بوده است که دو بازیگر را در این نیمکت حل کنم. میزانسن‌های روی نیمکت هم به گونهای بود که نقش دوست دو بازیگر را داشت و هر سه با هم بازی‌ها را می‌سازند، دو بازیگر از نیمکت بالا می‌روند پایین می‌آیند، از کنارش در می‌آیند و حتی از شکستگی نیمکت هم به عنوان یک جایگاه استفاده می‌کردند.»
نظری‌پور ترجیح داده است از نیمکت به عنوان یک کاراکتر استفاده کند تا یک عنصر مرده. نظری‌پور می‌گوید:«در واقع می‌خواستم این‌ها را در یک چهارگوشه محصور کنم و خیلی ساده با رنگی که برای کف صحنه و حاشیه دورش انتخاب کرده بود محصور بودن آنها را حتی اگر در فضای باز هم باشد، نشان بدهم.»
به نظر می‌رسد این اجرای ساده و مختصر و طراحی صحنه به نوعی ما را به اجرای مینی‌مالیستی نزدیک می‌کند.
سپیده نظری‌پور در این مورد می‌گوید:«همه مکتب‌های هنری به هم مربوطند و همگی از هم دورند حتی کاری که در انتهای انتزاعی بودن باشد باز هم رگه‌های رئالیستی دارد چرا که انتزاع آن از فضا نیامده بلکه از یک شکل رئالیستی تغییر پیدا کرده و به شکل انتزاعی در آمده حتی در تصویرهای آبستره یک آدم هست که دست‌های بزرگتری از هیکلش دارد این موضوع غیرواقعی است اما به هر حال همین که دست دارد طبیعی است موسیقی به بازیگرها کمک می‌کند .
نظری‌پور در مورد موسیقی می‌گوید:«موسیقی نمایش خیلی ساده است علیرغم آنکه به نظر می‌رسد عظیم است فقط صدای خواندن است که انتهای نمایش بازی کودکانه را با فضای بازیگرها تلفیق می‌کند و دو ساز پیانو و کمانچه که کاراکترهای این دو بازیگر را به نوعی نمایش می‌دهد و من آن را اضافی ندیدم و احساس کردم که به کار و بازیگرها کمک کرده مخصوصاً‌ که لحظات بازی پیش و بعدش کاملاً متفاوت است یعنی از یک فضای کمدی به یک فضای غمگین و بالعکس تبدیل می‌شود. در مورد نور هم کار خاصی انجام نشده بود و تنها نور عمومی ما روی مستطیل است که روی صحنه است و نور محصور همین قسمت است.»
نظری‌پور می‌گوید:«یکی از دلایلی که ما پژواک داشتیم این بود که وقتی پژواک می‌گوید دختره اینجا نشسته و... این موضوع را منتقل می‌کند که ممکن است این قصه قصه هزاران نفر دیگر هم باشد.»
بازی در بازی + همزاد پنداری
سپیده نظری‌پور متعقد است:« شیوه بازیگری بیرونی بوده است به دلیل اینکه ما بازی در بازی داشتیم و باید این گونه بازی می‌شد و دلیلش هم در جابه‌جایی نمایشنامه توضیح داده شده بود که آنها در پرورشگاهی که هستند تئاتر درمانی می‌کنند و دکتری که اسمش هم در نمایش برده می‌شود آنها را راهنمایی می‌کند که بازی کنند و برون افکنی کنند و با این بازی‌ها می‌توانند بخشی از مشکلاتشان را حل کنند و دخترها آنقدر این بازی را تکرار کردند که به نوعی بازیگر شدند.
شیوه بازی در بازی همیشه می‌طلبد که بیرونی باشد اما لحظاتی وجود دارد که بازی در بازی نیست دخترها خودشان هستند کاملاً‌درونی.»
نظری‌پور بر این باور است که این مسئله غریبی است که بگوییم اگر به روان شخصیت می‌پردازیم بازیگر باید درونی بازی کند و یا بالعکس. این انتخاب‌گری است که من برای فرم‌هایم انتخاب می‌کنم یعنی انتخاب می‌کنم مسائل روان شناسی این شخصیت را بر اساس بازی درونی یا بیرونی به مخاطب ارئه کنم تا با بازیگر ارتباط برقرار کند و احساس کردم اگر بازیگرها همزاد پنداری کنند علیرغم بازی در بازی‌ها که کد اولیه را می‌‌دهند، موفق می‌شوم. چرا که وقتی همزاد پنداری را از مخاطب می‌گیریم خیلی کمتر با ما همراه می‌شود و تماشاگر عام خیلی سخت با ما درگیر می‌شود.
نظری‌پور می‌گوید:«اکثر اوقات هنرمندانی به سمت این روش(بازی بیرونی) می‌روند که می‌خواهند مسائل سیاسی را مطرح کنند که در واقع عقل مخاطب برایشان خیلی اهمیت دارد.»
هم بخندان هم بگریان
در خانه رگه‌های طنزی هم در جای جای نمایش دیده می‌شود. سپیده نظری‌پور می‌گوید:«به هر حال من خیلی دنبال همزاد پنداری بودم وقتی می‌خواهی تماشاگر را به موضوعی که به آن می‌پردازی جذب کنی خوب است که هم او را بخندانی و هم بگریانی. وقتی مخاطبان شخصیت‌های نمایش را دوست داشته باشند زمانی که از سالن بیرون می‌روند به آنها فکر می‌کنند و اینکه آن شخصیت چه نمونه عینی می‌تواند داشته باشد و همین فکر کردن مخاطب کار اصلی است که انجام می‌شود.»
به همین دلیل نظری‌پور سعی کرده است برخی مسائل را در قالب شوخی بیان کند مثل مسئله پسردار و دختردار بودن.
ارتباط در جامعه تئاتری ما سخت است
به هر حال نمایش خانه مسئله روزی را بیان می‌کند. فرار، فرار دختران، دختران فراری. خانواده و پدر، مسئله‌ای که این روزها در صفحات حوادث روزنامه‌ها هر روزه دیده می‌شود.
به نظر می‌رسد از منطق به دور نباشد که این نمایش و نمایش‌های این چنینی در مراکز دیگر هم اجرا شوند.
سپیده نظری‌پور در این مورد می‌گوید:«متاسفانه ارتباط در جامعه تئاتری ما دشوار است ما برای پرورشگاه‌ها دعوتنامه فرستادیم که برای دیدن اجرای ما بیایند اما این موضوع به این بستگی دارد که آدم‌ها در جامعه چقدر می‌توانند با ما همکاری کنند.»
اجراهایی که می‌میرند
متاسفانه در ایران اکثر اجراها می‌میرند با توجه به اینکه اجراها محدود به سالن‌های کم و کوچکند و نمایش‌هایی هستند که باید ادامه‌دار باشند. نظری‌پور می‌گوید:«من تجربه این کار را داشتم نمایشنامه‌ای به نام هنرپیشه که برایم بسیار جالب بود که روی دو نیمکت دو نمایش اجرا شود یکی توسط دو آقا و دیگری دو خانم، زمان‌ها هم در دو نمایشنامه متفاوت بود من این درخواست را داشتم اما درخواستم قبول نشد و آنقدر درد سر داشت که منصرف شدم.»
می‌خواهیم تئاتر ارتقاء پیدا کند؟
سپیده نظری‌پور می‌گوید:«با وصفی که داریم و این عدم تبادل‌ ما متوقعیم شهرستانی‌ها ما عقل کل باشند در حالی که نه تئاتر دیدند و نه هیچ کاری تبادل می‌شود. با این وضع و آموزش‌های فشرده ما چگونه می‌خواهیم تئاتر کشورمان ارتقاء پیدا کند؟»