نگاهی به نمایش «بونکر»
روایت انسان حیران در هزارتوی هویت و تکنولوژی

بونکر

بونکر

بونکر

بونکر

بونکر

بونکر
علی جعفری فوتمی: نوشتن درباره نمایش «بونکر» جلال تهرانی امر سهل و ممتنعی است. هیجان تماشای نمایشی که نمایشنامهنویس و کارگردان شاخصی همچون جلال تهرانی بعد از هفت سال روی صحنه آورده است بهخودیخود نوشتن درباره آن اثر را حاوی پیشفرضهای مشخص و مشهود خواهد کرد؛ بنابراین خواهم کوشید در آنچه مینویسم حتیالمقدور جلوی هیجانزدگیام را بگیرم و بدون پیشفرض درباره قسمت اول از سهگانهی بونکر که حالا در تئاتر لبخند روی صحنه است بنویسم.
بونکر، با بهرهگیری از زبان نمادین و ایجاد تصاویری تأثیرگذار، به کاوش در اعماق روان انسان در مواجهه با پیشرفت تکنولوژی و تغییرات اجتماعی پرداخته و پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت انسان، مسئله غامض زبان، هویت و جایگاه انسان در دنیای مدرن مطرح میسازد. جلال تهرانی، «بونکر» را به نمایشنامه «مخزن» تقدیم کرده است. نمایشنامه بسیار شناختهشدهای از خودش. این تقدیم، گویای پیوستگی عمیق این دو اثر است. هر دو نمایش به دنبال کاوش در ناخودآگاه جمعی و فردی هستند و از تکنولوژی بهعنوان ابزاری برای این کاوش بهره میبرند. در «مخزن»، تکنولوژی بهعنوان یک نیروی بیگانه و تهدیدکننده به تصویر کشیده میشود، درحالیکه در «بونکر» این رابطه پیچیدهتر شده و تکنولوژی به بخشی جداییناپذیر از هویت انسان تبدیلشده است.
«بونکر» داستانی است که در آیندهای نزدیک و در فضایی تاریک و ماشینی روایت میشود. دختری جوان با یک برد رباتیک که احساسات و زبان او را کنترل میکند، به دفتر متروک یک تراپیست پناه میبرد. این دفتر که میتوان آن را پناهگاهی برای فرار از دنیای ماشینی و جستجوی هویت ازدسترفته دانست، به صحنهای برای یک تراپیِ عجیب تبدیل میشود.
تم اصلی نمایش، جستجوی هویت در دنیایی است که تکنولوژی بر آن حاکم است. تهرانی با خلق شخصیتهایی پیچیده و چندلایه، به بررسی چگونگی تأثیر تکنولوژی بر روابط انسانی، احساسات، درک از واقعیت و درنهایت، هویت فردی میپردازد. این نمایش، ضمن بررسی تأثیرات مثبت و منفی تکنولوژی بر زندگی انسان، به پرسشهای مهمی درباره ماهیت هویت، آزادی و معنای زندگی میپردازد.
«بونکر» ازنظر فرمی، اثری تجربی و پستمدرن است. تهرانی با ترکیب عناصری مختلف فضایی سورئال و چندلایه را خلق کرده است. استفاده از عناصر بصری، موسیقی، نورپردازی خاص و طراحی صحنه مینیمالیستی، به همراه بازیهای درونی شخصیتها، فضایی وهمآلود و تأملبرانگیز را ایجاد میکند. این فرم، به مخاطب اجازه میدهد تا بهطور فعالانه در روند نمایش شرکت کرده و تعابیر شخصی خود را از آن ارائه دهد.
نمادها نقش بسیار مهمی در نمایش «بونکر» ایفا میکنند. برد رباتیک نمادی از وابستگی انسان به تکنولوژی، از دست دادن کنترل بر زندگی و کاهش استقلال فردی است. این نماد با نظریههای روانشناسی درباره تأثیر فناوری بر ذهن و رفتار انسان، بهویژه نظریههای مربوط به وابستگی و اعتیاد، مرتبط است. دفتر متروک نیز نمادی از ناخودآگاه، حافظه تاریخی و جستجوی انسان برای یافتن ریشههای وجودی خود است. این نماد با مفاهیم روانکاوی و جستجوی هویت درونی مرتبط است.
در نگاهی روانشناسانه «بونکر» به بررسی مفاهیمی همچون هویت، جدایی، اضطراب وجودی و جستجوی معنا میپردازد. شخصیت اصلی که به دنبال یافتن هویت واقعی خود است، نمایانگر بسیاری از انسانهای معاصر است که در دنیای پیچیده و پر از تغییر، احساس گمشدگی و بیگانگی میکنند. این موضوع با نظریههای اگزیستانسیالیسم و روانشناسی شخصیت مرتبط است. همچنین، موضوع کنترل و دستکاری هویت توسط نیروهای بیرونی، بهویژه تکنولوژی، با نظریههای اجتماعی درباره کنترل اجتماعی و مهندسی اجتماعی مرتبط است.
در نمایش «بونکر»، جلال تهرانی با زیرکی و ظرافت، به کاوش در اعماق روان انسان و چالشهای موجود در دنیای مدرن میپردازد. این کاوش، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، به نظریههای مختلفی در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی ارجاع میدهد و به مخاطب این امکان را میدهد تا با نگاهی عمیقتر به نمایش، به درک بهتری از مفاهیم پیچیده روانشناسی و جامعهشناسی دست یابد.
شخصیت اصلی نمایش در جستجوی یافتن هویت واقعی خود است، جستجویی که با موانع و چالشهای بسیاری همراه است. این جستجو بهطور مستقیم به مفاهیم روانکاوی مانند ناخودآگاه، دفاعهای روانی و مکانیسمهای دفاعی اشاره دارد. برد رباتیک بهعنوان نمادی از بخش سرکوبشده شخصیت، بهخوبی این ارتباط را نشان میدهد. همچنین، مفهوم سایه در نظریه یونگ که به جنبههای تاریک و سرکوبشده شخصیت اشاره دارد، در تعامل شخصیت اصلی با برد رباتیک بهخوبی قابلمشاهده است.
از طرف دیگر احساس بیگانگی، اضطراب وجودی و جستجوی معنا، ازجمله مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیسم هستند که در نمایش «بونکر» بهشدت نمود دارند. شخصیت اصلی در دنیایی که هویت او بهشدت تحت تأثیر تکنولوژی قرارگرفته است، احساس بیگانگی و گمشدگی میکند. این احساس، بهخوبی با مفاهیم سارتر درباره وجود پیش از ماهیت و اضطراب ناشی از آزادی انسان مرتبط است.
میدانیم که نظریههای شناختی بر نقش افکار و باورها در شکلگیری رفتار تأکید دارند. در نمایش «بونکر»، افکار و باورهای شخصیت اصلی بهشدت تحت تأثیر تعامل او با برد رباتیک قرار میگیرد. این تغییر در افکار، به تغییر در رفتار او نیز منجر میشود. این موضوع، بهخوبی با نظریههای بندورا درباره یادگیری اجتماعی و نقش الگوها در شکلگیری رفتار مرتبط است.
مفهوم کنترل اجتماعی و مهندسی اجتماعی، یکی دیگر از مفاهیمی است که در نمایش «بونکر» به آن پرداخته میشود. برد رباتیک بهعنوان نمادی از ابزارهای کنترل اجتماعی، به دنبال کنترل افکار و رفتار شخصیت اصلی است. این موضوع، بهخوبی با نظریههای فوکو درباره قدرت و دانش و همچنین نظریههای گیدنز درباره ساختارها و کنشهای اجتماعی مرتبط است.
در دنیای نمایش «بونکر»، رسانه و تکنولوژی نقش بسیار مهمی در شکلگیری هویت افراد ایفا میکنند. برد رباتیک بهعنوان یک رسانه قدرتمند، بهطور مداوم اطلاعات و پیامهایی را به شخصیت اصلی منتقل میکند که بر باورها و رفتار او تأثیر میگذارد. این موضوع، بهخوبی با نظریههای مکلوهان درباره رسانه بهعنوان واسطه و نظریههای کاتز درباره تأثیر رسانهها بر مخاطب مرتبط است.
جلال تهرانی در نمایش «بونکر»، از امر زبان به عنوان ابزاری قدرتمند برای خلق واقعیت استفاده میکند. دیالوگهای پیچیده و چندلایه، همراه با نمادپردازیهای غنی، فضایی وهمآلود و مبهم را ایجاد میکنند که مخاطب را به تفکر و تفسیر وا میدارد. زبان در این نمایش نهتنها وسیلهای برای انتقال اطلاعات، بلکه ابزاری برای ساختن دنیایی جدید و متفاوت است. دیالوگهای نمایش «بونکر» دارای ویژگیهای منحصربهفردی هستند. این دیالوگها اغلب مبهم، چندمعنا و گاه حتی متناقض هستند. این شیوه دیالوگنویسی، بهخوبی با فضای سورئال و پیچیده نمایش همخوانی دارد و مخاطب را به جستجو در لایههای پنهان معنا وا میدارد.
همچنین، استفاده از تکرار کلمات و عبارات خاص، به ایجاد ریتم و موسیقی در متن کمک کرده است. جلال تهرانی در نمایش «بونکر»، به مسئله زبان بهعنوان یک ابزار قدرت و کنترل نیز پرداخته است. برد رباتیک، با کنترل زبان شخصیت اصلی، درواقع بر هویت و واقعیت او نیز کنترل مییابد. این موضوع، بهخوبی نشان میدهد که زبان چگونه میتواند به ابزاری برای دستکاری و کنترل انسان تبدیل شود. همچنین، تهرانی در این نمایش به رابطه پیچیده بین زبان و واقعیت پرداخته است. آیا زبان واقعیت را بازتاب میدهد یا آن را میسازد؟ این پرسشی است که در طول نمایش به ذهن مخاطب خطور میکند.
به نظرم یکی از نکات بسیار مهم و قابلتوجه نمایش طراحی صحنه و نور این نمایش است. طراحی صحنه بهعنوان یک عنصر کلیدی در انتقال مفاهیم نمایش عمل میکند. فضای بسته و محدود و چرخان بونکر، نمادی از وضعیت درونی شخصیتها و احساس حبس و خفگی آنهاست. استفاده از رنگهای تیره و اشیاء فلزی، فضایی سرد و بیروح را ایجاد میکند که با دنیای درونی شخصیتها همخوانی دارد. این طراحی مینیمالیستی، ضمن تأکید بر مفاهیم اصلی نمایش، به مخاطب اجازه میدهد تا تصورات خود را درباره فضا و شخصیتها گسترش دهد. استفاده از نورهای متمرکز، سایههای عمیق و تغییرات ناگهانی نور، به خلق فضاهای نمادین و تأکید بر لحظات کلیدی نمایش کمک میکند. نورپردازی در این نمایش، نهتنها بهعنوان یک عنصر فنی، بلکه بهعنوان یکزبان بصری عمل میکند و به مخاطب در درک بهتر مفاهیم نمایش کمک میکند.
اما مگر میشود درباره بونکر نوشت و از سارا رسولزاده و حمیدرضا آذرنگ یاد نکرد؟ بازیگران با خلق شخصیتهایی پیچیده و چندلایه، به عمق بخشیدن به داستان کمک میکنند. بازی درونی، استفاده از زبان بدن و حرکات ظریف، به مخاطب اجازه میدهد تا به درون شخصیتها نفوذ کرده و درک عمیقتری از آنها پیدا کند. بازی درخشان سارا رسولزاده در نقش دختر جوان، بهخوبی توانسته است پیچیدگیهای شخصیت او را به تصویر بکشد. او با بازی درونی و استفاده از زبان بدن، احساسات متضاد شخصیت خود را بهخوبی نمایش داده است.
حمیدرضا آذرنگ در نقش تراپیست نیز بسیار تأثیرگذار است. او با بازیگری دقیق و کنترلشده، بهخوبی توانسته است شخصیت پیچیده و چندلایه تراپیست را به تصویر بکشد. افراط تعمدی در کنترل بازی چه درحرکت و چه در بیان کلمات، تمهید مشترک تهرانی و آذرنگ برای ساختن تراپیسیتی است که چندلایگی شخصیتش باید بهمرور برای تماشاگران معلوم شود. بازی بازیگران در نمایش «بونکر» با نظریههای روانشناسی، بهویژه نظریههای مربوط به شخصیت و رفتار، ارتباط تنگاتنگی دارد. بازیگران با استفاده از تکنیکهای مختلف بازیگری، به نمایش گذاشتن حالات درونی شخصیتها، تعارضات روانی و تکامل شخصیتها میپردازند. این امر به مخاطب اجازه میدهد تا باشخصیتها همذاتپنداری کرده و درک عمیقتری از مسائل روانشناختی مطرحشده در نمایش پیدا کند.
به جد معتقدم «بونکر» اثری است که بهواسطه رویکرد نوآورانه و پرداخت عمیق به مفاهیم پیچیده، جایگاه ویژهای در تئاتر معاصر ایران پیدا خواهد کرد. این نمایش، با زبانی نمادین و تصاویری تأثیرگذار، به کاوش در اعماق روان انسان در مواجهه با پیشرفت تکنولوژی و تغییرات اجتماعی پرداخته و پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت انسان، هویت و جایگاه او در دنیای مدرن مطرح میسازد. «بونکر» نهتنها یک اثر هنری، بلکه یک دعوت به تفکر و تعمق است.