مروری مفهومی بر نمایش «اینک انسان»؛
تراژدی تردید

تراژدی تردید 2

تراژدی تردید 7

تراژدی تردید 6

تراژدی تردید 5

تراژدی تردید 4

تراژدی تردید 3
ارمغان بهداروند: احضار آگاهانه و روزآمد کردن هدفمند شخصیتها و رویدادها در قالب یک متن نمایشی، مصادرهی مطلوب تاریخ است. جهان برساختهی چنین متنی با دخالت ذهنی مولف، قرائت معاصری را تولید میکند که هیجان مخاطب را از مواجهه مجدد با رویداد و طرح تکخطی شخصیتها کاهش نمیدهد.
نمایش «اینک انسان» حمیدرضا نعیمی؛ اگر چه به روایتِ مالوف مصائب مسیح تکیه کرده است اما متن از فردیت قهرمان پا را فراتر گذاشته و با اظهار جهان درون ضدقهرمانها و طرح هویتهای جبری متاثر از موقعیتهای اجتماعی افراد، تراژدی خود را شکل میبخشد.
مسیحِ اینک انسان به اعتبار اشراف چندخطی نویسنده بر رویداد، مهارت در خلق گفتوگو و تمرکز بر شخصیتهای خاکستری، رونوشت انسان معاصر است که در چنبره تعصبهای فکری و تصلبهای عقیدتی، گرفتار است و نسبتی میان رسالت خویش و گفتمان حاکم بر جامعه نمییابد.
متمرکز بودن متن و صحنه بر مسیح، نه فقط موید باورمندی نویسنده به کارکرد اسطوره که تجلی تولید امر واقع و خلق معاصرت مفهومی است. از این روست که در اینک انسان، مصلوب شدن مسیح، مناقشهی متن نیست و آن چه که بر آن بیشتر تاکید شده تعامل با دیگری و نجات جمعیست که پیوسته در گفتار و رفتار قهرمان متجلیست و در ملاقات با دیگر آدمهای نمایش که هر کدام نمایندهی طبقهای از طبقات اجتماعیاند بروز پیدا میکند.
حمیدرضا نعیمی در تکمیل جهان مطلوب خویش، متهورانه مراجعاتی به آرا فلسفی، متون ادبی و پدیدههای زیستِ مدرن داشته است که مقصدی جز پرسشگری و کسب فضیلت ندارد. «اینک انسان» اثری اندیشهورز و معترض محسوب میشود که حمیدرضا نعیمی در امتداد دیگر آثار پیش از اینِ خود، آن را آگاهانه نمایندگی کرده است. فضیلتی که در روزگار غلبه متقلّبها، منقلبکننده و معرفتآفرین است.