به بهانه برگزاری چهلوسومین جشنواره تئاتر فجر؛
اعتراض یا پذیرش قاعده بازی

حسین سینجلی- شش ماه دوم هر سال تقریبا بسیاری از هنرمندان و فعالان تئاتر کشور بواسطه برگزاری تعداد زیادی جشنواره کوچک و بزرگ منطقهای، استانی، ملی و بینالمللی در تئاتر، به نوعی درگیر حضور، اجرا و احتمالا موفقیت در این رویدادها هستند و با اینکه به نظر میرسد که اهمیت کسبِ رتبه، عنوان و جایزه از فستیوالها مانند یکی دو دهه پیش نیست، با این حال کماکان با نزدیکی یا برگزاری این فستیوالها (هر یک بسته به سطح خود) حال و هوای تئاتریها به ویژه جوانترهایشان جشنوارهای میشود.
اما آنچه فستیوالهای هنری در سراسر دنیا را برای هنرمندان و همچنین مخاطبانشان جذاب میکند، رقابت و کسب عناوین و جوایز برتر این رویدادها است. موضوعی که همواره و عموما در زمان برگزاری و هنگام معرفی و اهداء جوایز برترینهای فستیوالها حاشیههای فراوانی را در پی دارد.
هر چند بعضی از فستیوالها برای کاستن از این حاشیهها اقداماتی را انجام داده و میدهند که برگزاری غیررقابتی، یکی از اصلیترین این اقدامات محسوب میشود اما برگزاری غیررقابتی فستیوالها به همان اندازه که ممکن است به کاستن حاشیهها کمک کند، به همان میزان نیز از جذابیت فستیوالها میکاهد. با این حال هستند فستیوالهایی که بواسطه اعتباری که طی چند دهه برگزاری مستمر برای خود کسب کردهاند، فارغ از رقابتی یا غیررقابتی بودنشان هنوز برای بسیاری از هنرمندان جذاب هستند.
البته ناگفته نماند که برگزاری غیررقابتی تنها به دلیل کاستن از حاشیهها نیست بلکه مزایای بسیاری نیز دارد و میتواند به توسعه و ارتقاء هنر و فرهنگ کمک کند. یکی از مزایای اصلی این جشنوارهها، ایجاد فضایی برای هنرمندان است که بدون فشار رقابت، آثار خود را به نمایش بگذارند. این امر به هنرمندان اجازه میدهد تا خلاقیت خود را بدون نگرانی از قضاوتهای سختگیرانه بروز دهند و به تبادل نظر با دیگر هنرمندان بپردازند. جشنوارههای غیرقابتی همچنین به تماشاگران فرصتی میدهند تا با تنوع بیشتری از آثار هنری آشنا شوند. در این جشنوارهها، آثار هنری از سبکها و ژانرهای مختلف به نمایش گذاشته میشوند که میتواند به افزایش آگاهی و درک عمومی از هنر کمک کند. این تنوع به تماشاگران کمک میکند تا با دیدگاههای مختلف هنری آشنا شوند و از تجربههای جدید لذت ببرند. در نهایت، جشنوارههای غیرقابتی میتوانند به ایجاد فضایی دوستانه و حمایتی برای هنرمندان و تماشاگران کمک کنند. در این جشنوارهها، تمرکز روی لذت بردن از هنر و تبادل نظر است و نه برنده شدن. این امر میتواند به ایجاد یک جامعه هنری پویا و متنوع کمک کند که در آن همه افراد احساس ارزشمندی و حمایت میکنند.
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که بیش از 4 دهه از عمر آن میگذرد، از آن دست رویدادهایی است که توانسته جایگاه مطلوبی بین هنرمندان تئاتر دست یابد و هرساله میزبان جمع کثیری از هنرمندان در این رویداد مهم تئاتری است. این جشنواره تئاتری به جز دو دوره که به صورت غیررقابتی برگزار شده، همواره محلی برای رقابت گروههای تئاتری بوده و هست.
اما نکتهای که به نظر میرسد هنوز برای بعضی از هنرمندانی که در این رویداد مشارکت میکنند، مسئله است، اعتراض و حاشیهسازی به نحوه داوری و توزیع جوایز بین شرکت کنندگان در این جشنواره است. مسئلهای که حداقل در شرایط فعلی با توجه به روند پذیرش آثار خیلی منطقی به نظر نمیرسد. چراکه معمولا روند پذیرش آثار در این جشنواره از ماهها قبل در فراخوانی جامع در اختیار همگان قرار میگیرد و روندِ انتخاب و بررسی آثار هم نهایتا به انتخاب برگزارکنندگان جشنواره، توسط هیات داوران (متشکل از هنرمندان شناخته شده) معین و معرفی میشوند.
به عبارتی دیگر؛ همانطور که در دنیای هنر، فستیوالها و مسابقات هنری نقش مهمی در معرفی و ارتقاء هنرمندان ایفا میکنند، با این حال، یکی از موضوعات بحثبرانگیز در این زمینه، نحوه داوری و ارزیابی آثار هنری است. در همین راستا؛ برخی معتقدند که هنرمندان نباید به نحوه داوری در یک فستیوال اعتراض کنند و دلایل متعددی برای این دیدگاه وجود دارد.
اما پیش از شمردن این دلایل خالی از لطف نیست به نکتهای که شاید کمتر به آن پرداخته شده، اشاره کنم و آن مسئله "پذیرش قاعده بازی" (که در اینجا منظور پذیرفتن قوانین و شروط مندرج در فراخوانِ هر جشنواره است) به معنای قبول کردن قوانین و مقرراتی است که برای انجام یک بازی یا فعالیت تعیین شدهاند. این قواعد معمولاً به منظور ایجاد نظم و عدالت در بازی وضع میشوند و همه شرکتکنندگان موظف به رعایت آنها هستند. پذیرش قاعده بازی به معنای احترام به حقوق دیگران و ایجاد فضایی منصفانه و دوستانه برای همه شرکتکنندگان است. در نهایت، پذیرش قاعده بازی به معنای قبول کردن مسئولیتهای خود و احترام به حقوق دیگران است و نه تنها به بهبود تجربه بازی کمک میکند، بلکه به تقویت مهارتها و ارزشهای فردی و اجتماعی نیز منجر میشود.
در همین راستا؛ از جمله دلایلی که برخی معتقدند هنرمندان نباید به نحوه داوری در یک فستیوال اعتراض کنند؛ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اول اینکه داوری در هنر به طور طبیعی سلیقهای و نسبی است. هر داور با توجه به تجربه، دانش و سلیقه شخصی خود به ارزیابی آثار میپردازد. بنابراین، اعتراض به نحوه داوری ممکن است به معنای نادیده گرفتن تنوع و تفاوتهای فردی در ارزیابی هنر باشد. هنرمندان باید به این نکته توجه کنند که هر داور دیدگاه و سلیقه خاص خود را دارد و این تنوع میتواند به غنای بیشتر هنر کمک کند.
دوم اینکه اعتراض به نحوه داوری میتواند به اعتبار و حرفهای بودن هنرمند آسیب برساند. هنرمندان باید به جای اعتراض به نتایج، به بهبود و ارتقاء کیفیت آثار خود بپردازند. این رویکرد میتواند به رشد و پیشرفت هنرمند کمک کند و نشاندهنده حرفهای بودن و تعهد او به هنر باشد.
و سومین دلیل هم این است که اعتراض به نحوه داوری میتواند به ایجاد تنش و اختلافات در جامعه هنری منجر شود. هنرمندان باید به جای ایجاد تنش و اختلاف، به همکاری و همبستگی در جامعه هنری بپردازند. این همکاری میتواند به ارتقاء سطح هنر و ایجاد فرصتهای بیشتر برای هنرمندان کمک کند.
در نهایت، هنرمندان باید به این نکته توجه کنند که فستیوالها و مسابقات هنری تنها یکی از راههای معرفی و ارتقاء هنر هستند و نباید به عنوان تنها معیار موفقیت در نظر گرفته شوند. هنرمندان باید به دنبال فرصتهای دیگر برای معرفی و نمایش آثار خود باشند و به جای اعتراض به نحوه داوری، به بهبود و ارتقاء کیفیت آثار خود بپردازند.