در حال بارگذاری ...
...

عاطفه رضوی:

اجازه نداریم به مخاطب توهین کنیم

عاطفه رضوی:

اجازه نداریم به مخاطب توهین کنیم

عاطفه رضوی، بازیگر نمایش «امر ملوکانه» به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل که این روزها روی صحنه است از چگونگی اجرا و تحلیل این نقش و وضعیت تئاتر امروز گفت.

به گزارش ایران تئاتر، عاطفه رضوی، بازیگر نمایش «امر ملوکانه» به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل که در سالن استاد حمید سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است، از نقشی که در این نمایش به ایفای آن مشغول است، گفت.

عاطفه رضوی با اشاره به مفهوم عمیق نمایش بیان کرد: در بسیاری از موارد فردی و اجتماعی معنا و مفهومی که ما به هر چیز در زندگی اطلاق می‌کنیم؛ توسط جامعه و اطرافیان برای ما تعیین می‌شود و درواقع ما براساس مسیری که دیگران برای‌مان مشخص می‌کنند، پیش می‌رویم. در نمایش «امر ملوکانه» نیز ما شاهد مفهوم عمیق و سنگینی از عشق هستیم که باید به‌دقت آن را ببینی و بشنوی. مفهومی که گویی نویسنده و کارگردان آن را پیشگویی کرده و باید باگذشت زمان به عمق آن پی ببری.

بازیگر نمایش «امر ملوکانه» در پاسخ به اینکه آیا تعریف و تعبیر از وفاداری و عشق می‌تواند در سطح گسترده‌تری عمومیت داشته باشد؛ گفت: هر آدمی براساس هوش عاطفی و شرایط زندگی شخصی، فرهنگ و عرف زمانی که در آن زیست می‌کند؛ مفهومی از عشق را برای خود تعریف می‌کند و به‌پای این معنا معصومانه رنج می‌کشد. از واژه رنج بهره می‌برم؛ چراکه گاهی اوقات مفهوم سازندگی و وفاداری را به‌غلط باتحمل و بردوش کشیدن باری سنگین اشتباه می‌گیریم. فروغ این نمایش هم یکی از زن‌هایی است که به‌پای مفهومی که از عشق ساخته یا برایش از عشق ساخته‌اند؛ ایستادگی می‌کند. درواقع همیشه وقتی پای عشق در مفهوم کلی از عشق به وطن گرفته تا فرزند و ... به میان می‌آید، پایداری شکل می‌گیرد. پایداری شخصیت این نمایش نسبت به وفاداری در عشق مفهومی است که همه ما به اشکال متفاوت با آن مواجه بوده‌ایم و به همین دلیل همه می‌توانند خودشان را به‌جای فروغ نمایش بگذارند. امیدوارم همه مخاطبان به‌ویژه خانم‌ها هر چه زودتر متوجه شوند که باید به تماشای این نمایش بنشینند تا لحظاتی خودشان را در آن ببینند.

او با اشاره به اینکه تماشاگر روی صحنه شاهد رویایی دو نگاه متفاوت از دو زن در تاریخ است، بیان کرد: فروغ‌السلطنه زنی است که به او ظلم شده و لزوما قرار نیست ظلم از بیرون باشد؛ گاهی ما خودمان به خود ظلم می‌کنیم. در مقابل این زن، ما در بخش‌هایی از نمایش و به‌ویژه در انتها شاهد حضور زن امروزی روی صحنه هستیم. زنی که کمی تا اندکی با حقوق خود آشنا شده و به خود حق زندگی و اعتراض کردن داده است. زنی که یک بازیگر و هنرمند است و قطعاً یک هنرمند وظیفه دارد نگاه ویژه‌تر و افق دید بازتری نسبت به مسائل داشته باشد. ما هم در طول کار و به ویژه در پایان‌بندی نمایش با یک زن و هنرمند امروزی روبرو هستیم که دیگر تسلیم نمی‌شود.

او همچنین در پاسخ به چرایی استفاده از ماسک برای فرهادمیرزا، بازیگر نقش مقابل فروغ‌السلطنه بیان کرد: تصمیم کارگردان این بود که فرهاد ماسک داشته باشد تا به او شخصیت مشخصی داده نشود و تماشاگر بتواند خودش یا هر فرد دیگری را جای او بگذارد. همچنین شما زمانی که به چشم افراد نگاه می‌کنید با آن‌ها ارتباط بهتری برقرار خواهید کرد اما زمانی که ماسک روی صورت باشد؛ هیچ عکس‌العملی رخ نمی‌دهد و این امر تنهایی فروغ و اینکه هیچ‌گونه ارتباطی بین این دو شکل نگرفته است را بهتر به تصویر می‌کشد. درواقع در مورد این دو شخصیت اصلاً وصلتی صورت نمی‌گیرد و تنها شکل ظاهری ماجرا رخ‌ داده است؛ ارتباطی که هر یک از ما حداقل یک‌بار در اطراف خودمان شاهد آن بوده‌ایم.

این بازیگر ادامه داد: روانشناسی امروز رفتارهای ما را ناشی از رفتاری می‌داند که در کودکی نسبت به ما داشته‌اند، این نتیجه می‌تواند به رفتار همه افراد در طول تاریخ تعمیم داده شود. رفتار فرهاد این نمایش نیز همانند فروغ ناشی از شرایط است. به همین دلیل فرهادمیرزا را آدم بدی نمی‌دانم. هیچ آدمی نمی‌خواهد بد باشد، حتی افرادی که در حال بدی کردن هستند؛ خودشان را در خوبی باور دارند. صفت «تر» برای خوبی‌ها کمتر کاربرد دارد تا برای بدی‌ها. در جایی از نمایش فروغ‌السلطنه در جواب ادعای فرهاد میرزا به وفادای می‌گوید: «کاش وقاحت و پررویی حدی داشت، می‌دادیم وفای شما را با آن اندازه بگیرند...» این جمله دقیقا نشان می‌دهد که متأسفانه خوبی حدی دارد اما بدی کردن حد ندارد.

رضوی با اشاره به چالش‌های نقش گفت: فروغ زمان زیادی روی صحنه است. این حضور با حجم دیالوگ‌ها و همچنین لهجه‌ای که برای شخصیت انتخاب‌شده است، برایم چالش‌برانگیز بود اما من همیشه نقش‌های پر از چالش را دوست داشتم و برایم بسیار جذاب است. من تمام لحظات زندگی نقش را دوست دارم و از زمانی که نقش را باور کنم، آن را روی صحنه یا مقابل دوربین زندگی می‌کنم؛ چراکه براین باورم حتی اگر نقش منفی هم‌بازی می‌کنم باید آن را باور کنم؛ اگر بخواهم ادای بد بودن یا خوب بودن را دربیاورم، باخته‌ام.

او درباره انتخاب لهجه و مدیریت بیان دیالوگ‌های سخت نقش فروغ پاسخ داد: اینکه با لهجه صحبت کنم پیشنهاد خودم بود؛ چراکه فکر می‌کردم با جنس صدای من، همراه شدن مخاطب باشخصیت آن‌طور که بایدوشاید اتفاق نمی‌افتاد به همین دلیل علیرغم مخالفت اولیه کارگردان تصمیم گرفتم از لهجه کمک بگیرم و پس از یک ماه تمرین، آقای پاکدل هم به بیان دیالوگ‌ها با لهجه رضایت دادند و خوشبختانه مخاطب هم ارتباط گرفته است. دیالوگ‌های کار وزن دارد و حتماً باید در ادای آن‌ها به‌ویژه با لهجه دقت زیادی می‌شد تا کلام و مفهوم آن به هم نریزد و به سمت طنز و کمدی نرود. حسین پاکدل برای نگارش هر دیالوگ ساعت‌ها زمان می‌گذارد؛ این دیالوگ‌ها همانند الماس تراش خورد؛ در جایی از نمایش، فروغ می‌گوید: «دیگر کدام کلام آدمیزاد، حال دل ما را نقل درست می‌کند...» و این جمله گاهی حال ماست که در شرایطی قرار می‌گیریم که هیچ کلامی حال دل‌مان را توضیف نمی‌کند اما همین جمله ساده به زیبایی بیان شده است. در واقع کارهای او در مفاهیم عمیق و پیچیده است و شاید به همین دلیل برای به نمایش گذاشتن آن‌ها به تصویرسازی ساده روی می‌آورد.

این بازیگر تأکید کرد: فروغ‌السلطنه شخصیتی کاملاً جدی است و لحظات طنز ایجادشده براساس برخی حرف‌ها و موقعیت‌ها شکل‌گرفته است. متأسفانه با شرایطی که در تئاتر ما پیش‌آمده تصور می‌کنم؛ برخی مخاطبان تئاتر، توقع تماشای کنسرت نمایش یا آثار کمدی دارند. درحالی‌که ما قبلا خودمان را برای دیدن یک مفهوم جدی و سنگین در تئاتر آماده می‌کردیم؛ مفهومی که قرار بود حرفی برای گفتن داشته باشد. تئاتر فقط سرگرمی نیست و به این امر باور دارم که قطعاً و قطعاً تماشاگر باید بخشی از یک اتفاق را با آدم‌های روی صحنه تجربه کند و تئاتر تنها در این صورت است که تأثیرگذار خواهد بود.

رضوی بابیان اینکه کار کمدی بسیار ارزشمند و دشوار است؛ گفت: اکنون کار طنز و کمدی با کار سخیف اشتباه گرفته می‌شود. من به‌عنوان هنرمند اجازه ندارم به مخاطبم توهین کنم. تماشاگر در بخش‌هایی از نمایش «امر ملوکانه» به حرف‌های فروغ می‌خندد اما این خنده‌ای است که در پس آن حرفی برای گفتن هست. در گذشته مخاطب می‌دانست برای خندیدن و سرگرمی صرف می‌تواند به کدام سالن‌ها سر بزند یا برای دیدن کاری که صرف سرگرمی نباشد؛ به کجا برود اما واقعیت این است که اکنون من خودم هم نمی‌دانم برای انتخاب اثر دلخواهم باید کدام سالن نمایش را انتخاب کنم.

او همچنین با تأکید بر ارزش و اعتبار تئاتر بیان کرد: انضباط، انسانیت و تحلیل درس‌هایی است که از تئاتر آموختم. من به‌عنوان بازیگر تئاتر باید تحلیل کردن بلد باشم، تحلیل بدون قضاوت. اینکه بدون قضاوتِ یک نقش، آن را تحلیل کنم. همچنین تئاتر به من می‌آموزد شان و موقعیت انسان را رعایت کنم. چه در ارتباط با همکارانم و چه در ارتباط با مخاطب. چراکه موظفی به آن‌ها احترام بگذاری. تئاتر به تو انضباط می‌آموزد زیرا بین تو، نقش، بازیگران دیگر و مخاطب قراردادهایی وجود دارد که تو را منضبط می‌کند و تمام این ارزش‌ها برای من درس‌های اولیه‌ای است که از تئاتر آموخته‌ام و چطور می‌توان این موارد را نادیده گرفت و خود را به یک کار سخیف سپرد.

این هنرمند در پایان با قدردانی از گروه نمایش «امر ملوکانه» گفت: من این شانس را داشتم که با یک گروه به‌شدت همراه و همدل بودم، ممکن نیست که آدم روی صحنه از بازی لذت ببرد و این کار یک نفر باشد. این نتیجه تلاش یک گروه از افراد پشت‌صحنه و روی صحنه است که هرکدام به هم انرژی می‌د‌هند و نمی‌توانم این همراهی را با واژه‌ها توصیف کنم.

گفت‌وگو: نگار امیری