محمد پور جعفری کارگردان نمایش «مو»
هنوز ایستادهایم چون آخرین آینهداران این دوران هستیم

ما هنوز ایستادهایم چون آخرین آینه داران دوران هستیم 2

ما هنوز ایستادهایم چون آخرین آینه داران دوران هستیم 3
محمد پور جعفری با کمترین امکانات، با بیشترین دغدغه، هنوز امیدوار هست. چون تئاتر برای او صرفاً یک حرفه نیست، یک رسالت است. او باور دارد که حتی اگر مخاطب اندک باشد، اثرش تلخ باشد یا سخت، باز هم حقیقت، انسانیت و اندیشه را فریاد خواهد زد.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در گیلان، این روزها شاهد اجرای نمایش «مو» به کارگردانی محمد پور جعفری در تماشاخانه نارون رشت هستیم به این بهانه دقایقی با این هنرمند نام آشنای تئاتر رشت به گفت و گو نشستیم .
او ابتدا خود را اینگونه معرفی می کند؛ من محمد پورجعفری هستم کارشناس علوم ارتباطات و مدرس و کارگردان تئاتر، از سال 1374 شروع به فعالیت در تئاتر کردم،دوره های مختلف بازیگری و کارگردانی رو طی کردم، از سال 1379 شروع به کارگردانی تئاتر کردم،تا اواخر دهه 80 به عنوان بازیگر هم فعالیت میکردم و جوایز مختلف بازیگری هم گرفتم ولی بعد تصمیم گرفتم تمرکز خودم را روی تدریس و کارگردانی بگذارم، برای من تدریس خیلی مهم است و عاشقانه آن را دوست دارم و تلاش میکنم از متدهای جدید در تدریس استفاده کنم.بیش از 20 اجرا روی صحنه برده ام و در جشنواره های مختلف از جمله فجر،ماه ،سوره و..حضور داشتم.دبیر و داور جشنواره های مختلف بودم .
پور جعفری سالهاست که روی دغدغههای انسانی کار میکند او می افزاید؛ روابط آدمها، تنهاییهایشان، رنجها، سکوتها و چالشهایی که گاه در ظاهر کوچکاند اما تأثیری عمیق بر زندگی آنها میگذارند. برای من، همیشه این سؤال مهم بوده که چطور یک جمله، یک نگاه یا حتی یک حرکت ساده میتواند مسیر زندگی یک انسان را تغییر دهد. به همین دلیل، در تمام آثاری که روی آنها کار کردهام، تلاش کردهام نگاهی روانشناسانه داشته باشم؛ نگاهی که فراتر از سطح اتفاقات روزمره برود و لایههای پنهان احساسات و ذهنیات انسان را کاوش کند.
این کارگردان توضیح میدهد: نمایشنامه مو یکی از آثار شاخص "سالی کلارک" است که توجه من را به شدت جلب کرد، چرا که دقیقاً به یکی از همین موضوعات مهم میپردازد: تأثیرات دوران کودکی بر بزرگسالی. این نمایش به زیبایی نشان میدهد که چگونه زخمهای عاطفی، تجربههای خاموش و نادیدهانگاشتهی سالهای ابتدایی زندگی، در رفتارها و تصمیمات سالهای بعدی نمود پیدا میکند. آنچه این متن را برایم خاصتر کرد، زبان محاورهای و روایت ساده اما عمیق آن بود؛ زبانی که با مخاطب امروز نزدیک و صمیمی سخن میگوید، بیآنکه از عمق یا پیچیدگی روانی موضوع بکاهد.
او می افزاید: با توجه به شرایط اجتماعی امروز، فشارهایی که زندگی مدرن بر ذهن و روان ما وارد میکند، و سرعتی که مجال تأمل را از ما گرفته، معتقدم چنین نمایشی میتواند فرصتی باشد برای ایستادن، فکر کردن، و نگریستن به درون. من همیشه بر این باور بودهام که نمایش باید به زبان مخاطب صحبت کند؛ نه فقط از نظر واژگان، بلکه از نظر حس، نیاز، و دغدغه. اگر نتوانیم جهان اثر را به جهان ذهنی مخاطب پیوند بزنیم، ارتباط شکل نمیگیرد.
پورجعفری می گوید: من عاشق کارهای رئالیستیام؛ آثاری که با بازیهای راحت، روان و بیتکلف، حقیقت را در مرز باریکی میان واقعیت و خیال به تصویر میکشند. تئاتر برای من جادوییست که باید تماشاگر را دقیقاً روی همین مرز نگه دارد؛ جایی که نمیداند آنچه میبیند، واقعیت است یا خیال، بازی است یا زندگی. نمایشنامه مو این ظرفیت را داشت، این فضا را به من داد، و به همین دلیل تصمیم گرفتم با تمام وجود روی آن کار کنم.
او بزرگترین چالش تئاتر را، هزینههای بالای تولید، اجارههای سنگین محل تمرین و سالنهای اجرامی داند و می افزاید: بهویژه برای آثاری که در ردهی تئاتر بدنه جای میگیرند و نه آن دسته از نمایشهایی که تنها به قصد فروش ساخته میشوند و با بزنوبکوب و جلوههای سطحی، صرفاً گیشه را نشانه گرفتهاند.او می افزاید در این شرایط دشوار، هنوز دارم مقاومت میکنم؛ مقاومت برای اینکه ماهیت و قداست تئاتر را به پای سکه و سود نفروشم. باور دارم تئاتر، فقط سرگرمی نیست، بلکه ابزاری برای رشد اندیشه و ارتقای سطح فرهنگ جامعه است.
محمد پور جعفری میگوید: بچههایی که تئاتر را با معنا و عمق تولید میکنند، واقعاً با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند. با جان و دل کار میکنند، بیهیچ چشمداشت مادی، بیهیچ تضمینی برای دیدهشدن، و بدون پشتیبانیهای دولتی که روزگاری حداقلی از امنیت را فراهم میکرد. از طرف دیگر، اسپانسرها نیز بیشتر به پروژههای زودبازده و پر زرقوبرق علاقهمندند؛ آنهایی که فروششان تضمینیست، حتی اگر عمقی نداشته باشند.
این هنرمند در پایات تصریح کرد: ما اما هنوز ایستادهایم. با کمترین امکانات، با بیشترین دغدغه، هنوز امیدواریم. چون تئاتر برای ما صرفاً یک حرفه نیست، یک رسالت است. ما باور داریم که حتی اگر مخاطبمان اندک باشد، اگر اثرمان تلخ باشد یا سخت، باز هم حقیقت، انسانیت و اندیشه را فریاد خواهیم زد. تئاتر، آینهایست که جامعه باید در آن خود را بیواسطه ببیند، و ما، آخرین آینهداران این دورانیم.