رضا عباسی:
هفت روز اجرا برای «مرگ در پاییز» استاد رادی ناچیز است

photo_2025-07-05_14-26-28

رضا عباسی
رضا عباسی نمایش «مرگ در پاییز» را تنها یک هفته روی صحنه برد. او از تعداد روزهای کم اجرا دلخور است و میگوید این نمایش به حق خود نرسید.
به گزارش خبرنگار ایرانتئاتر در گیلان رضا عباسی که از هنرمندان با سابقه استان گیلان است او را اکثر هنرمندان تئاتر گیلان به عنوان هنرمندی از جنس خود تئاتر میشناسند.هنرمندی سرشار از تضادها ،مایوس و امیدوار...از مسئولین فرهنگی و هنری دلزده ولی به نسل آینده تئاتر امیدوار.
او از ۱۰ سالگی و زمانی که دانشآموز ابتدایی بود به بازیگری تاتر مدرسه پرداخت. آنقدر علاقمند بود که یک فیلم یا تئاتر را دستکم ۵ بار میدید. دیالوگها در ذهنش میماند. آنرا حفظ و در حیاط و کلاس مدرسه بهار برای هم مدرسهای ها بازی میکرد. بهخاطر اینکار توسط ناظم مدرسه تنبیه شد. اما دست از پا نکشید ادامه داد. اولین بار در نمایش «آفتابی بر لبِ بام» به کارگردانی حسن رستاخیز سمت تدارکات داشت. او برای تئاتر هرکاری انجام میداد. جارو زدن تالار بهشتی فومن و حتی بیرونِ درِ ورودیِ سالن و از همه اینها با حسرت یاد میکند و می افزاید تا سال ۶۶ به من نقش نمیدادند. میگفتند قدت کوتاست و ...سال بعدتر مرحوم احمد بدر طالعی از طرف آموزش پرورش در تالار بهشتی به ما آموزش بازیگری میداد، او هم به من نقش نمیداد... میگفت تو بدلکار میشوی... اما با اصرار من نقش مهمی بهم داد و من درسال ۶۸ اولین بار با عنوان بازیگرِ صحنه با نمایش ِ «گلارکته» نوشته رضا صابری روی صحنه رفتم... اتفاقا بهعنوان بازیگر برگزیده استان انتخاب شدم. احمد آقا بدرطالعی مرد شریفی بود..حیف از او و هم حیف از پسر نازنینش. امیر ..زود ازبین ما رفتند...
رضا عباسی بعدها با امیر ثابت، بهزاد عشقی، بهروز بقایی و انوش نصر و علی حاجعلی عسگری و افرادی چون حبیب الله پورسیفی، محمدعلی فرمند، فرهاد پاکسرشت کار کرد و یاد گرفت و به قول خودش شاگردی کرد.
بعدها به تهران رفت برای بازیگری... پول ِ شهریه کلاس بازیگریِ تهران را با کارگری تامین میکرد. به گیلان برگشت و علاوه بر بازیگری به کارگردانی و نویسندگی تئاتر پرداخت و حاصل آن دهها بازیگری و کارگردانی و نویسندگی بود و هنوز ادامه دارد ناگفته نماند در تمام این سالها لحظهای بدون تئاتر نبو حتی وقتی بازیگر ِ تلوزیون و سینما شد.
او میگوید :«تئاتر در خون من است. تمام نمیشود.»
آخرین اثری را که عباسی روی صحنه برد «مرگ در پاییز» نوشته استاد اکبر رادی بود. او بسیار از این اثر با اشتیاق و حسرت یاد میکند و میگوید: «مرگ درپاییز به حق خودش نرسید.هرچند کارشناسان قریب به اتفاق اجرایِ ما در عموم را موردِ عنایت و مطلوب خواندند. اما هفت روز اجرا برای این اثر فاخر که اتفاقا همه کیفیتهای مطلوب در اجرا لحاظ شد،کافی نبود و نیست. گو اینکه وقتی در جشنواره استانی به ناحق آنرا رد کردند و شانس حضور در جشنواره فجر را از آن گرفتند در تاریخِ ظلم به آقای اکبر رادی و گروه اجرایی ثبت خواهد شد.
رضا عباسی در پاسخ به این پرسش که چقدر اثری فاخر مثل ِ «مرگ در پاییز» میتواند مخاطب را با تئاتر آشتی بدهد، پاسخ نمیدهد اما میگوید: «تئاتر را تعدادی زیادی آدم معلومالحال به اینجا کشانیدند ، حالا امثال من باید از آشتی و قهر مخاطب بگویم، سکوت نمیکنم، دم خروس هویدا را باحرفهای تکراری نمیشود پنهان کرد.»