در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «بالی برای پروانه‌ها»

چالش‌های تحلیل متن

نگاهی به نمایش «بالی برای پروانه‌ها»

چالش‌های تحلیل متن

مهرشاد کیارس *:« در پوست شیر » نام انتخابی مترجم ،  اسماعیل خویی  است بر نمایشنامه « The Shadow of a Gunman » اثر « شان اوکیسی » ۱_ نمایشنامه نویس ایرلندی.
در پوست شیر، بخشی از سه گانه مشهور اوکیسی « Dublin Trilogy » است که به شرایط اجتماعی و مبارزات مردمی ایرلند در اوائل قرن بیستم میپردازد. ۲_
این نمایشنامه را میتوان نمونه‌ای از تراژدی مدرن نامید که از همان ساختار کلاسیک تراژدی های یونان پیروی میکند.
شبه مبارزی، شاعر مسلک و فاقد روحیه واقعی نبرد با دشمن، « دانل داورن» عاشق پیشه، محافظه کار و سازش پذیر است، درست خلاف انتظار و جایگاهی که کسب کرده است، جایگاه فعلی او در نقطه ای از شهر دوبلین ، حاصل یک سوءتفاهم جمعی است، جایگاهی که اهالی آپارتمان برایش ساخته اند و بر پایه آن، از او انتظار واکنشی در شأن جایگاهش دارند، چیزی که به هیچ عنوان با روحیات قهرمان داستان سازگار نیست و نهایتا منجر به کشته شدن  « مینی پاول» ، یکی از کاراکترهای داستان میشود، در این میان « داورن » و دوستش « شوماس » هر دو در حمایت از او و به بیان صحیح تر، حمایت از انقلاب کوتاهی میکنند، آنها برخلاف توقع دیگران، میترسند و درگیر مناسبات روزمره زندگی خودند، ایدئولوژی انقلابی نقشی در زندگی آنها ایفا نمیکند.
در این میان، « داورن » شاعر را برای جامعه، مفید تر از یک مبارز سیاسی میداند.او عموم مردم را نکوهش میکند که چرا ارزش واقعی یک شاعر را نمیدانند، در حقیقت او عمل، ذهن و تاثیر گذاری یک شاعر را، واقعی تر و حتی بهتر از یک مبارزه سیاسی مسلحانه میداند.

 « داورن : گور پدر مردم، اونا ته دره زندگی میکنن، شاعر روی قله کوه ،برای مردم چیزی به نام رنگ وجود نداره، رنگ براشون همون کت سرخ یه سربازه، یا ردای ارغوانی یه کشیش، یا پرچم سبز یه حزب ، یا شلوار آبی یه کارگر، برای اونا زیبایی همونه که تو دکون قصابی میفروشن ، برای مردم هدف زندگی همونه که براشون درست کردن، برای  شاعر، هدف چیزیه که خودش برای خودش درست میکنه...
شاعر همیشه کوشش میکنه مردمو نجات بده، مردم همیشه تلاش میکنن شاعرو نابود کنن.۳_»

در اینجا اوکیسی، در مقام نمایشنامه نویس، به وضوح پرده از ایدئولوژی قهرمان درامش برمیدارد، داورن، اگزیستانسیالیستی است که با وجود پذیرش نقش فرد در جامعه و اهمیت مسئولیت اجتماعی انسان برای تحقق معنا در زندگی، همچنان به دنبال یافتن روش هایی است که تاکید بر فرهنگ سازی و آگاهی بخشی جامعه دارند، حال و در این موقعیت سرتاسر سوءتفاهم، و در بزنگاهی که صدای پوتین سربازان گاه و بیگاه از پشت در شنیده میشود، چنین استراتژی بیش از حد لطیف و سانتیمانتال و حتی بزدلانه به نظر میرسد!.
اولین وجه تمایز بین نمایش بالی برای پروانه ها و نمایشنامه اوکیسی، در این است که، در پوست شیر، نمایشی سیاسی نیست، بلکه تراژدی اجتماعی است که در دل حوادث سیاسی رخ میدهد، حال آنکه روایت رضا عباسی ، از ابتدا درباره سیاست، برای سیاست و درون سیاست است، بنابراین فاقد آن تعلیق خوشایندی است که به جهت سوءتفاهم شناختی از قهرمان قصه حاصل می‌شود، قهرمانی که با تعلل و تردیدش، در این پوست شیری که به تنش بزرگ می‌آید ، در پایان منجر به تراژدی میشود، اما در این سو، روابط بین کاراکتر های نمایش بالی برای پروانه ها ، سردرگم و بی منطق به نظر می‌رسند.

این سردرگمی بیشتر در بازی ها و شوخی های طراحی شده نمود پیدا میکند، برای روایتی از این دست، رئالیسمی پر طراوت و قوی بسیار ضروری است ، حال آنکه زبان بدن و نوع دیالوگ گویی، اکثریت کاراکترها، چندان واقع گرایانه نیست، کار از جایی بیشتر حاد میشود که شخصیت ها میکوشند، کمی هم بامزه باشند، اکثریت شوخی های طراحی شده، کم زور و بی اثرند، خصوصاً شوخی های فراوان با سرویس بهداشتی و...
برخی از افراد حاضر در صحنه، از اساس زائد و بدون فایده هستند، بودنشان نه در روایت و نه حتی در فرم کار تاثیر گذار نیست و نیاز به  منطق وجودی دارند، در چنین شرایطی، از ریتم افتادن اثر اجتناب ناپذیر است ، امری که متاسفانه دامن گیر نمایش میشود.
نگاه رضا عباسی به نمایشنامه در پوست شیر، پیچیدگی های شخصیتی کاراکترها را که ناشی از کنش اجتماعی است، خنثی میکند، و آن را صرفا با وقایع سیاسی، مبارزه علیه استبداد پر میکند، جایی که خط داستانی به وضوح برای چنین هدفی کامل به نظر نمیرسد.

دوران، با رویکرد مارکسیستی، شخصی است که « ایدئولوژی طبقه روشنفکر شبه مبارز » را نمایندگی میکند، فردی که واقعاً درون یک نبرد حضور ندارد، اما از مزایای آن بهره میبرد. ۴_

کاترین، در نمایش بالی برای پروانه ها به سرعت و بی منطق عاشق میشود و جان هافمن، گیتاریستی که دیالوگ های سیاسی میگوید، هیچکدام دارای عمق لازم نیستند.
به همین شکل، درد دل کردن ماری برای ادوارد و ورود سربازی با کاراکتری فانتزی به خانه...

در پایان باید تلاش و حضور رضا و رسام عباسی در صحنه و کار با بازیگران کم تجربه را تحسین کنم، انتظار از رضا عباسی، چه در مقام بازیگر و چه کارگردان، بسیار بالاست، امیدوارم او را پرصلابت تر از گذشته و به زودی روی صحنه ببینم.

مرداد ۱۴۰۴

پی نوشت ها

*منتقد تئاتر

۱_چنین نامی، حاکی از تسلط مترجم بر ادبیات انگلیسی و فارسی دارد، معنای تحت الفطی آن ، « سایه مرد تفنگدار » است که ترجمه « در پوست شیر » ضمن رساندن معنا، زیبا نیز هست.

۲_ سه گانه دوبلین، شامل نمایشنامه های The Shadow of a Gunman، Juno and the Paycock، The Plough and the Stars

۳_در پوست شیر،شان اوکیسی ، ص ۵۲

۴_واکاوی شخصیت او از طریق بررسی های اندیشه سارتر نیز در نوع خود جالب خواهد بود ، او از اعتقاد به آزادی که ریشه در نگاه اگزیستانسیالیستی اش دارد، برای فرار از وظیفه انسانی خود استفاده میکند، و چنین انتخابی را حق خود میداند.در نظر ژان پل سارتر، هویت یک «ماهیت ثابت» یا «جوهر ذاتی» نیست که از پیش تعیین شده باشد، بلکه چیزی است که انسان خودش در جریان زندگی و از طریق انتخاب‌ها و کنش‌های آزادانه‌اش می‌سازد،  «اصل تقدم وجود بر ماهیت » که بر اساس آن، انسان در ابتدا بدون ماهیتی مشخص است، هویت او تابعه ای از تصمیمات ، عملکرد و تاثیرگذاری/ پذیری بر خود و جامعه است.
همچنین، به عقیده سارتر، هویت، محصول آزادی است، آزادی نه یک امتیاز بلکه یک ضرورت است.