در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر نمایش «مریخی‌ها مامان می‌خوان» به کارگردانی محمد عبدی جمالی؛

کهنه‌های همیشه نو

احمدرضا حجارزاده: در تولید نمایش کودک‌ونوجوان، علاوه بر جذابیت‌های شکل اجرایی و استفاده از ترانه و موسیقی و جلوه‌های فانتزی، نکته مهم دیگر، پرداختن به مسائل مختلف کودکان با زبان روز و مشترک آنهاست. از این منظر، تطبیق و به‌روزرسانی نمایش‌ها برای مخاطب کودک‌ونوجوان می‌تواند به ارتباط بهتر با او و تاثیرگذاری بیش‌تر بر او منجر بشود. برای دستیابی به چنین نتیجه‌ای، بی‌تردید شناخت نیازها و زبان تماشاگر از اهمیت بالایی برخوردار است.

خوش‌بختانه در نمایش «مریخی‌ها مامان می‌خوان»، نویسنده و کارگردان توجه ویژه‌ای به این مساله داشته و موفق شده اثری مناسب با جهان ذهنی بچه‌های امروز روی صحنه ببرد.

ماجرای نمایش، از رابطه نه چندان مطلوب تعدادی نوجوان و در رأس آنها «جانیار» با مادران‌شان آغاز می‌شود. وقتی اخبار اعلام می‌کند مادر جانیار و چند بچه دیگر دزدیده یا ناپدید شده‌اند، آنها ابتدا از آزادی خود ابراز خوشحالی می‌کنند اما وقتی حتی نمی‌توانند ساده‌ترین نیازهای خود ـ مثل غذاپختن ـ را رفع بکنند، به اهمیت حضور مادران پی می‌برند و برای یافتن آنها و بازگشت‌شان به خانه متحد می‌شوند.

غافل از این‌که گروه مادران، توسط مریخی‌ها دزیده شده‌اند تا با پژوهش روی آنها، موفق به تولید نسل جدید مادران با نام «مامان‌پلاسما» بشوند.

محمد عبدی‌جمالی،که گویا علاقه خاصی به موضوع تکنولوژی، جهان آینده و سیاره‌های دیگر دارد، بعد از کارگردانی دو نمایش موفق «سفر به آینده» و «اپلیکیشن بابایاب»، این‌بار سراغ مادرانی رفته که گویا دل‌سوزی و نگرانی‌های مادرانه‌شان، اهمیت چندانی برای بچه‌های تکنولوژی‌زده امروز ندارد.

تقدیر از جایگاه مادر تاکنون موضوع نمایش‌های بسیاری بوده اما ظاهراً این سوژه تکراری، قرار نیست هرگز کهنه بشود و حالا که زبانی نو و متفاوت برای ارائه یافته، از هر زمانی تازه‌تر به نظر می‌رسد.

گرچه داستان در بخش‌هایی، بی‌شباهت به فیلم «شهر در دست بچه‌ها» (ساخته اسماعیل براری/1370) نیست که از قضا مجید قناد از بازیگران اصلی آن بود، ولی حالا قناد در مقام تهیه‌کننده یک اثر صحنه‌ای، علاوه بر این‌که خاطره آن فیلم قدیمی را برای بچه‌های دیروز زنده کرده، پیام قدردانی از پدر و مادرها را به گوش بچه‌های نسل امروز رسانده است.

«مریخی‌ها...» نمایش مهیج و خوش‌ریتمی‌ست که تماشاگر از لحظه شروع با شخصیت‌ها، موسیقی و ترانه‌ها، فضاسازی دیداری و فانتزی‌های کودکانه همراه می‌شود. عبدی در اجرای خود از ترفندهای مختلف به اندازه و در جای درست خود بهره برده تا مخاطب هدف، از تماشای صحنه‌های متنوع خسته نشود و از هر لحظه نمایش به وجد بیاید.کاربرد گوشی‌های هوشمند و تسلط بچه‌ها بر فناوری و اَپلیکیشن‌های متنوع مانند هوش مصنوعی و همچنین ارتباطی که میان زمینی‌ها و ساکنان سیاره ماکی‌ماکی برقرار می‌شود، برای تماشاگران کاملاً مفهوم و جذاب است.

ضمن این‌که نویسنده اشاره درست و دقیقی به مِهر مادری و خلاء محبت بین فضایی‌ها داشته است.کارگردان در حالی‌که با خلق موقعیت‌های کمیک و بامزه، بیننده را سرگرم کرده و می‌خنداند، در لحظه مناسب تماشاگران را به مشارکت در اجرا دعوت می‌کند تا با فریاد جمله زیبای «مامان دوستت دارم»، انرژی خود را برای کمک به شخصیت‌ها منتقل بکنند. این لحظه دراماتیک از نمایش به قدری تاثیرگذار است که ناخودآگاه اشک هر تماشاگر دل‌نازک و حساسی را جاری می‌کند.بازی با رفت‌وبرگشت‌های زمانی در طول اجرا نیز ترفند خلاقانه‌ای در روایت قصه است.

تیم بازیگران با ترکیبی از نوجوانان تازه‌کار و حرفه‌ای‌های سابقه‌دار، در نمایش «مریخی‌ها...» عالی ظاهر شده‌اند. بچه‌ها با تمام قدرت، نقشی را که از خودشان دور نیست، بسیار باورپذیر اجرا کرده‌اند. از سوی دیگر، بازیگران بزرگسال هم‌تراز با بچه‌ها اما درست و بی‌نقص، بازی‌های استاندارد و دل‌نشینی روی صحنه خلق کرده‌اند.

به ویژه سمن ‌قناد که دو سال پیش با اجرای نمایش «شکافتن کامِ ماهی» به عنوان بازیگر و کارگردان، مهارت فوق‌العاده خود را در عرصه بازیگری به رخ کشیده بود، این‌جا نیز با ایفای نقش «زوپو» ثابت کرد موفقیت او در بازیگری اتفاقی نبوده و استعداد عجیبی در استفاده از بدن و بیان دارد. سمن قناد در اجرای حرکات نمایشی با حلقه آکروباتیک نیز عملکرد موفقی داشته اما کاش برای استفاده از حلقه، دلایل محکم‌تری در داستان گنجانده می‌شد یا دست‌کم همه شخصیت‌های فضایی امکان استفاده از حلقه آکروباتیک را داشتند تا تفاوتآنها با ساکنان زمین مشخص‌تر و منطقی‌تر باشد.

طراحی صحنه (محمد عبدی‌جمالی)، طراحی لباس (سارا جوادی) و آهنگسازی نمایش «مریخی‌ها...» توسط ساینا نصیری‌خواه، از دیگر نقاط قوت و تحسین‌برانگیز این کارند.

در بخش موسیقی، استفاده خلاقانه از آهنگ کارتون مشهور «کارآگاه گجت» و شوخی با ترانه «به من میگن بتمنی» که ترندِ این روزهای اغلب بچه‌هاست، علاوه بر تناسب با فضای کار، به افزایش موقعیت‌های طنز نمایش کمک فراوانی کرده است.

در مجموع باید گفت نمایش «مریخی‌ها مامان می‌خوان»، اثری شریف و قابل احترام است که تماشاگر، هم از آن لذت دیداری و شنیداری کافی می‌برد، همتا مدت‌ها در دل و یادش زنده خواهد ماند.