در حال بارگذاری ...
...

احسان عبدی‌پور:

اجرای ما هنگامه‌ای از صدا، یعنی ترانه، آواز، قصه و موسیقی است

احسان عبدی‌پور:

اجرای ما هنگامه‌ای از صدا، یعنی ترانه، آواز، قصه و موسیقی است

«قصه و ترانه ألف لیلة و لیلة» به کارگردانی احسان عبدی‌پور که از ۳ شهریورماه در سالن شهرزاد روی صحنه می‌رود، به اعتقاد کارگردان اثر، فقط نمایش نیست، بلکه هنگامه‌ای از ترانه، آوازٰ قصه و موسیقی است.

به گزارش ایران تئاتر، روی پوستر قصه و ترانه ألف لیلة و لیلة نوشته شده: «شب قصه» و همین گویی این اثر را با آثار دیگر متمایز می‌کند. احسان عبدی‌پور، نویسنده و طراح این اثر می‌گوید اصلا نمی‌خواهد نام نمایش را روی این رویداد بگذارد، یک گعده‌ و هنگامه‌ای است از صدا، یعنی ترانه و آواز و قصه و موسیقی نقش پررنگی در آن دارد. این گعده از 3 تا 15 شهریور در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا خواهد شد و از 25 شهریور در ونکوور و تورنتو به روی صحنه می‌رود.

عبدی‌پور که در این به تلفیق فرهنگ بومی جنوب ایران و داستان‌سرایی مدرن پرداخته، در مورد ماجرای این اثر نمایشی - موسیقی توضیح داد: «به عنوان راوی داستان‌هایی شروع به خواندن می‌کنم، از داستان‌هایی که در این چند سال به فرم پادکست و یا در مجلات منتشر کردم. در جاهایی داستان و ادبیات کم می‌آورد، آدم‌های واقعی داستان‌ها با آدم‌های واقعی حوادث را با خود از بوشهر می‌آورم و وقتی داستان کم می‌آورد، به دست افراد گروه می‌دهم و آنها داستان را نقل می‌کنند.»

این نویسنده و کارگردان در مورد قصه و ترانه ألف لیلة و لیلة بیان کرد: «این اثر بازی نمایشی نیست، بلکه خیلی ساده و واقعی است. وقتی اجراکنندگان کلمات کم می‌آورند و ممکن است کلمه نکشد، به موسیقی پناه می‌بریم. یک گروه از بچه‌ها همراه ما هستند و موسیقی به این شکل است که همه در آن مشارکت داریم چون خیلی جاها جواب مهم است و جواب‌ها دسته‌جمعی هستند و همه‌ی ما در هرچه هست، دست‌زدن‌ها، یزله کردن‌ها و نوحه‌خواندن‌ها و شادی‌ها درگیر هستیم، چه ما که قصه می‌گوییم و چه آن‌هایی که ساز می‌زنند در اجرا مشارکت داریم.»

عبدی‌پور در مورد علت انتخاب این نام برای اثر خود گفت: «نامش را به این دلیل انتخاب کردم که قصه افتتاحیه شب در مورد ماجرای داستانی است که به ترانه الف لیله و لیلون عروس ام کلثوم ربط دارد، ترانه الف لیله و لیلون ترانه‌ی مهمی از ام کلثوم است که اولین قصه این ماجراست، ماجرای عاشقانه و توامان کمدی.»

او افزود: «دلیل دوم این بود که کل این شب به قصه می‌گذرد، کما اینکه شهرزاد برای ادامه‌ی بقا و استمرار زمان قصه می‌کرد. این فرم و همچنین نام ألف لیلة و لیلة که به معنای هزار و یک شب است، دلیلی شد تا نام اجرا را چنین انتخاب کنم، البته نام اجرا را هم روی آن نمی‌گذارم بلکه شب‌نشینی و گعده است، یک خانه است اما چون امکان حضور این همه آدم در آن وجود ندارد، در یک نمایش آن را اجرا می‌کنیم. اگر یک خانه‌ای وجود داشت و فرصتی بود که 30 _40 نفره بتوان اجرا کرد، دوست داشتم به آن شکل اجرا شود.»

عبدی‌پور در مورد این موضوع که چقدر اثر به دنیای مخاطب امروز نزدیک است، اذعان کرد: «واقعا سفری به لایه‌های زیرین زندگی افراد معمولی با دغدغه‌های نه چندان مدرن دست و پا گیر است. اینجور نگاه به آدمیزاد شاید رویا و ایده‌آلم این است که در پایان باعث انبساط خاطر در مغز و در دل شود. آدم‌ها کمی سبک‌تر از آنچه داخل سالن شدند، از سالن خارج شوند و به زندگی برگردند. سعی‌مان بر این است که به جاهای ساده ولی عمیق و غریب زندگی نور کوچکی بیندازیم و بنشینیم در موردش حرف بزنیم، منظور از حرف زدن به شکل فی‌البداهه نیست، در موردش قصه تعریف کنیم و آدم‌ها را از حال آدم‌ها باخبر کنیم.»

این داستان‌نویس در مورد بداهه بودن این اجرا خاطر نشان کرد: «تلاشم بر این است که فرم اجرا شکسته باشد، یعنی حدسم بر این است که هر شب اجرا با شب‌های دیگر حداقل 30 درصد اختلاف دارد؛ چون هم داستان‌ها کمی فرق می‌کنند و چون مقداری از ارائه مبنی بر بداهه است، رفتار شفاهی آدم‌هایی که همراه خودم آورده‌ام متفاوت می‌شود. هر شب ممکن است اتفاقی بیفتد، حتی دلم می‌خواهد در فاصله‌ای که بیش از 6 یا 7 دقیقه زمان نگیرد، وسط اجرا همه چای بنوشیم چون ما که خودمان بساط چای و منقل را در گوشه صحنه فراهم کرده‌ایم، حتی به بچه‌هایی که به همراهم می‌آیند تا قصه می‌گویند، می‌گویم در آن گوشه هر جا دلتان خواست بنشینید کنار منقل، چای بخورید و سیگارتان را بکشید و دوباره بیایید، یعنی در معرض دید قرار دارند.»

وی در پایان گفت: «این اثر از 25 شهریور در ونکوور و بعد در تورنتو اجرا خواهد شد، البته در آنجا با بچه‌های دیگری کار می‌کنیم به خاطر بحث  ویزا گرفتن برای اعضای گروه. مینا دریس از امریکا می‌آید و همین فرم و قصه‌ها ا اجرا می‌کنیم و راوی هم خودم هستم.»

نیلوفر شهسواریان