در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با طاهره سلیمانی دهکردی؛

از نظم آلمانی کوشک جلالی تا بداهه ایرانی

گفت‌وگو با طاهره سلیمانی دهکردی؛

از نظم آلمانی کوشک جلالی تا بداهه ایرانی

طاهره سلیمانی دهکردی، دستیار علیرضا کوشک جلالی، از رازهای همکاری با کارگردان برجسته تئاتر می‌گوید؛ روایتی از اخلاق، آموزش و تلفیق شگفت‌انگیز نظم و بداهه در قلب هنر.

به گزارش خبر نگار ایران تئاتر در چهارمحال و بختیاری، طاهره سلیمانی دهکردی، هنرمند تئاتر استان چهارمحال و بختیاری که سال‌ها است به عنوان دستیار علیرضا کوشک جلالی، کارگردان برجسته تئاتر، فعالیت می‌کند، از همکاری خود با این هنرمند می‌گوید. این همکاری از سال ۱۳۹۶ و با برگزاری کارگاهی در شهرکرد آغاز شد که ماحصل آن نمایش «جنگ و صلح رابینسون و کروزو» بود. پس از این تجربه، سلیمانی دهکردی در چندین نمایش دیگر در شهرهای میبد، کرمانشاه، رشت و شیراز نیز با کوشک جلالی همکاری کرد. در این گفتگو، او از اخلاق‌مداری و شیوه‌های کارگردانی خاص این هنرمند می‌گوید.


 همکاری شما با علیرضا کوشک جلالی چگونه شکل گرفت؟
آشنایی من با آقای کوشک جلالی به سال ۱۳۹۶ برمی‌گردد، زمانی که ایشان کارگاهی در شهرکرد برگزار کردند. نتیجه این کارگاه، تولید نمایش «جنگ و صلح رابینسون و کروزو» بود. پس از آن، همکاری ما ادامه پیدا کرد و در چندین نمایش در شهرهای مختلف به عنوان دستیار ایشان فعالیت کردم.


با توجه به تجربه کاری شما، چه چیزی در شیوه کارگردانی آقای کوشک جلالی بیش از هر چیز توجهتان را جلب کرد؟
 نخستین موردی که در این همکاری برای من برجسته بود، «اخلاق» است. دیدگاه ایشان در فعالیت هنری، تعهد به کار و اخلاق درست است. این مهم را در نوع برخورد با همه انسان‌ها به نمایش می‌گذارد. به همین دلیل، در طول تمرین‌ها، علاوه بر آموختن تکنیک‌های تئاتری، یاد می‌گیریم که چطور با یکدیگر رفتار کنیم و به نظرات هم احترام بگذاریم.


 به اهمیت آموزش در رویکرد ایشان اشاره کردید. به نظر شما، این تأکید بر آموزش چه تفاوتی با فضای رایج تئاتر در ایران دارد؟
او معتقد است که آموزش در تمام مراحل تولید یک اثر هنری در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته، چرا که تئاتر به عنوان یک شغل حرفه‌ای دیده نمی‌شود. این عدم نگاه شغلی، متأسفانه، باعث کمبود تعهد در این حوزه شده است. اما آقای کوشک جلالی با حساسیت روی اخلاق و رفتار، به‌طور ناخودآگاه ما را به سمت رفتاری حرفه‌ای و درست سوق می‌دهد.


شیوه کارگردانی علیرضا کوشک جلالی را چگونه توصیف می‌کنید؟ آیا می‌توان آن را در چارچوب خاصی قرار داد؟
شیوه ایشان هرگز دیکتاتوری نیست.شیوه های اجرای و کارگردانی که استفاده می شود ترکیب تمام شیوه ها است و بنا به متن و توان گروه اجرایی گزینش می شود. او با تک‌تک بازیگران گفتگو می‌کند و برای کارگردانی یک اثر، منتظر پیشنهاد آن‌ها می‌ماند و سپس با توجه به خلاقیت و استعدادشان، نظر خود را اعمال می‌کند. او پیشنهاد می‌دهد و منتظر می‌ماند تا با توافق بازیگران، یک تصمیم درست گرفته شود که همه از آن لذت ببرند. او اعتقاد دارد که بازی بازیگرش حاصل عشق‌بازی است و برای همین، روی ریتم در کلام و حرکات بازیگرانش بسیار حساس است.


یکی از نکات جالب در مورد آقای کوشک جلالی، توانایی مدیریت چندین پروژه به صورت همزمان است. این ویژگی چگونه در عمل اتفاق می‌افتد؟
او به طور شگفت‌انگیزی چندین کار را همزمان مدیریت می‌کند، گویا در مغزش همه چیز پوشه‌بندی شده است. به راحتی از تمرین نمایش آلمانی به نمایش ایرانی سوئیچ می‌کند و همان حساسیتی را که روی زبان آلمانی دارد، بر روی زبان پارسی هم اعمال می‌کند. او نظم آلمانی و بداهه ایرانی را به طرز شگفت‌انگیزی در هم می‌آمیزد که این ویژگی شما را حیرت‌زده می‌کند.


در نهایت، جهان‌بینی او نسبت به هنر و زندگی چگونه است؟
جهان کوشک جلالی با گفتگو، صلح و آرامش آمیخته است. او انرژی مثبت را به همه انتقال می‌دهد و برای همه خوبی می‌خواهد. در نگاه ایشان، ما در این جهان برای یاری رساندن و مهربانی کردن به یکدیگر آفریده شده‌ایم. او به فرهنگ و اعتقادات هر استان توجه خاصی دارد و از گویش و زبان بومی در نمایش‌هایش استفاده می‌کند. صداقت، آموزش، و احترام به کوچکترین تا بزرگترین عضو تیم برای او بسیار مهم است. او وقتی با کارشکنی‌ها روبرو می‌شود، با پشتکار بیشتری کارش را ادامه می‌دهد و می‌گوید: «من با کارم حرف می‌زنم.

 به عنوان یک هنرمند، چه چالش‌هایی را در مسیر تئاتر در شهرکرد مشاهده می‌کنید؟
در تئاتر شهرکرد، بی‌شک شاهد تغییرات چشمگیری در نسل جدید هستیم که ناشی از افزایش تحصیلات و آگاهی آن‌هاست. اما متأسفانه، همچنان نگاه برخی از افراد بسته است. گروه های هستند که تمایلی به آشنایی با سبک‌های نوین تئاتر ندارند و برای رشد و پیشرفت شخصی خود نیز تلاشی نمی‌کنند. این در حالی است که تئاتر حرفه‌ای نیازمند پویایی و نوآوری است.
به اعتقاد من، برای عبور از این وضعیت، باید چند گام اساسی برداشته شود. اول اینکه، هنرمندان باید از این فضای بسته خارج شوند. شاید لازم باشد حتی برای مدت کوتاهی به شهرهای بزرگتر مهاجرت کنند تا با سبک‌های مختلف آشنا شوند و درک عمیق‌تری از این مقوله پیدا کنند. این تجربه زیستن در فضاهای هنری پویاتر، دیدگاه آن‌ها را متحول خواهد کرد.
دوم اینکه، همدلی و همکاری بین هنرمندان و مسئولان ضروری است. هر شهری فرهنگ خاص و بسیار غنی دارد و می‌توان از آن در تولید آثار خلاقانه بهره برد. اما این امر زمانی محقق می‌شود که هنرمندان و مسئولان دست در دست هم، برای پیشبرد هنر منطقه تلاش کنند، نه اینکه با کارشکنی، باعث توقف آن شوند. تنها در سایه این اتحاد است که تئاتر می‌تواند به جایگاهی حرفه‌ای و شایسته دست یابد.
به طور خلاصه، حرفه‌ای شدن تئاتر شهرکرد نه تنها در گروی ارتقاء مهارت‌های فردی، بلکه نیازمند یک دگرگونی فرهنگی و ایجاد یک اکوسیستم حمایتی است که در آن، نگاه‌ها بازتر، تلاش‌ها مستمرتر و همکاری‌ها سازنده‌تر باشد.