در حال بارگذاری ...
...

حامد شیخی، نویسنده و کارگردان «مکبث‌الدوله»؛

تلاقی «مکبث» با دوره «آل بویه» را نشان داده‌ایم

حامد شیخی کارگردان نمایش «مکبت الدوله» معتقد است نمایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش تلاقی »مکبت« و «آل بویه» است.

به گزارش ایران تئاتر، حامد شیخی، نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش «مکبث الدوله» است که تا پایان تابستان 1404 در تماشاخانه سنگلج، روی صحنه است.

در خلاصه این نمایش آمده: مکبث و لیدی، پیش از حمله ملکم و مکداف به ایران می‌گریزند و در آن زمان با حکومت آل‌بویه مواجه می‌شوند.

شیخی در مورد نمایش جدیدش که بر اساس نمایشنامه‌ی «مکبث» طراحی شده، بیان کرد: اولین نمایشنامه‌ای که در زندگی‌ام خواندم، «مکبث» بود. ابتدا کارم بازیگری بود و از زمانی شروع به کارگردانی تئاتر کردم، در این فکر بودم که نمایش مکبث را روی صحنه بیاورم، اما نمی‌خواستم صرفا خود نمایشنامه‌ی ویلیام شکسپیر را اجرا کنم، چون اجراهای متعددی از او به صحنه آمده است.

کارگردان نمایش‌هایی همچون «خسرو» و «هفت پیکر» در مورد تغییراتی که در مکبث برای اجرای «مکبث‌الدوله» ایجاد کرده، گفت: دوست داشتم اتفاقی نو از نمایشنامه بر روی صحنه بیاورم. تحقیق کردم که همزمان با پادشاهی مکبث در ایران چه خبر بوده، که به زمان خلافت عماد‌الدوله در دوره‌ی حکومت آل بویه، در سال 1354 میلادی همزمان با فروپاشی مکبث رسیدم. تصمیم گرفتم تلاقی این دو جغرافیا را در آن بازه تاریخی نشان دهیم. نمایشنامه این پتانسیل را داشت که به شیوه سنتی آن را اجرا کنیم و موقعیت تماشاخانه سنگلج هم من را بیشتر ترغیب کرد تا به این سمت بروم. 

شیخی خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی‌های نمایشنامه مکبث این است که در هر تاریخی این قصه می‌تواند تکرار شود. وقتی این اثر را می‌خوانیم، تصور می‌کنیم شکسپیر جلوتر از زمانه خودش است که توانسته این نمایشنامه را بنویسد. در واقع نه، این اتفاقی است که در تاریخ رخ می‌دهد، یعنی هر تاج و تختی می‌طلبد که وارد چنین مسیری شود که مکبث شد و جذابیت مهم آن درواقع همین است.

او افزود: بخشی از نمایش تکرار تاریخ است که سعی کردم از آن بهره بگیرم و من را علاقه‌مند کرد که مکبث را به روی صحنه بیاورم. بخش دیگر، موقعیت‌های کمیکی است که بر اساس ترجمه‌های مکبث، آن موقعیت را ایجاد کردم. 

این کارگردان و بازیگر تئاتر در مورد نوشتن نمایشنامه تاریخی در ایران توضیح داد: خیلی‌ها فکر می‌کنند مخاطب با نمایشنامه تاریخی ممکن است زاویه داشته باشد، اما مساله این است که باید زبان مخاطب را بشناسیم. اینکه مخاطب یک اثر تاریخی را به چه زبانی می‌تواند بپذیرد، مهم است، آیا صرفا باید به زبان خود تاریخ حرف بزنم، یا نه از زبان محاوره امروز استفاده کنم؟ سعی کردم تماشاگر را بشناسم و بفهمم کدام شکلِ گفتن، برایش گوش‌نواز و کدام تصویر برایش چشم‌نواز است تا این اثر تاریخی و موزیکال را روی صحنه بیاورم.

شیخی در مورد انتخاب بازیگران اذعان کرد: سعی کردم در این نمایش از پتانسیل‌ها و شناختی که از بازیگران در نمایش قبلی‌ام مثل «خسرو» یا در پروژه‌های سینمایی با آن‌ها کار کردم مثل شهرام آریا استفاده کنم. بخشی از انتخاب بازیگر این است که کارگردان در کار کردن راحت‌تر باشد و بازیگر بتواند به‌راحتی در قالب‌های گوناگون جای بگیرد.

وی اضافه کرد: می‌توان به سراغ چهره شناخته شده رفت که از دور از او بازی می‌بینیم اما ممکن است کار کردن با او سخت باشد و کاری که کارگردان بخواهد برایش قابل هضم نباشد و در نهایت اجرا، اجرای کارگردان نباشد. به همین خاطر سعی کردم از بازیگرانی استفاده کنم که قبلا ثابت شده در کار کردن با او راحت هستم.

شیخی با اشاره به اینکه طراحی صحنه نمایش از معماری تاریخی بهره گرفته، گفت: دو موقعیت جغرافیایی متفاوت در این نمایش داریم، یکی موقعیت اسکاتلند که یک فضای خالی ِ آوانسن جلوی پرده است، و دیگری فضای سرزمین ایران که پرده باز می‌شود و ما وارد آن موقعیت می‌شویم. در فضای اسکاتلند سعی کردیم فقط با لباس فضاسازی کنیم ولی برای فضای ایران در دوره آل بویه، از شیوه معماری این دوره استفاده کردیم. سعی کردیم بر اساس مطالعات طراح صحنه ما خانم عبدالرحیمی، از دکور هلالی‌شکل استفاده کنیم و در طراحی لباس نیز از این پژوهش‌ها، بهره بگیریم.

او در مورد موسیقی نمایش گفت: در نمایش «خسرو» با محمدرضا طاهرزاده، فرزند زنده‌یاد منوچهر طاهرزاده، آشنا شدم و موسیقی را به او سپردم. سابقه همکاری با آقای مهدی محتشم در نمایش «داش آکل به روایت نوچه کاکارستم» را داشتم و او را دعوت به همکاری کردم. 

شیخی در مورد بازنویسی و مدت زمانی که برای اجرا طول کشید، بیان کرد: نسخه اولیه این نمایش را در فروردین سال گذشته نوشتم اما ایده آن از سال‌ها پیش در ذهنم وجود داشت. طبق مشاوره‌هایی که با کارگروه نمایش تماشاخانه سنگلج و خانم پریسا مقتدی، مدیر این تماشاخانه داشتیم، نمایشنامه را 8 بار بازنویسی کردم. تماشاخانه سنگلج را تحسین می‌کنم چون نمایشنامه را به‌راحتی قبول نکردند، ایده‌ها و ذهنیت‌ها و نکاتی که در مسیر بهتر شدن نمایشنامه به ما کمک می‌کند، به من ارائه کردند. بازنویسی‌های گوناگون نمایش را تمرین کردیم و در تیر ماه امسال به نسخه اصلی این نمایشنامه رسیدیم. بعد از جنگ 12 روزه تمرین‌ها را آغاز کردیم و در این نمایش هم سعی کردیم اشاراتی به اتفاقات اخیر داشته باشیم.